با عرض سلام و خسته نباشید به تمامی دوستان عزیز.من محمد 24 از تهران هستم و زیاد به دختر علاقه آنچنانی نداشتم.یک روز بهاری(1390) خیلی حس تنهایی کردم و دیدم هرکاری میکنم بازم حس تنهایی میکنم.دلمو زدم به دریا و رفتم سمت موبایلم و چند شماره دلخواه گرفتم.بعد از چندبار تماس دیدم یک شماره که شبیه شماره من یود یه دختر جواب داد.باهاش حرف زدم و خیلی زود شد باهم آشنا شدیم.بعداز آن روز با هم قرار گذاشتیم رفتیم بیرون.(راستی اسم دختره مینا بود و کارمند شرکت بیمه بود)و با لباس فرم اومده بود(در ضمن من به جوراب مشکی زنانه خیلی حساسم)وقتی میرم رو با لباس فرم دیدم با تعجب پرسیدم؟شما کارمند بیمه هستید.جواب.آره چطور مگه؟؟منم گفتم هیچی همین جوری.تا چشمام به جوراب مشکی داخل کفش تابستونی افتاد کیرم بدجوری راست کرد.بعد از مدت 2 ماه دوستمون من پیشنهاد سکس دادم.یه روز قرار گذاشت رفتم شرکت و دیدم که شرکت خالیه خالی بود و همه رفته بودن خونه آخه اونروز 5 شنبه بود و ساعت کاری تا 13 بود.من گفتم اومدم مینا که با هم بریم بیرون ناهار مهمون من هستی.اون گفت که محمد جان من چندتا بیمه نامه دارم کمکم میکنی تمومش کنم؟منم از خدا خواسته گفتم آره.نشستم کنارش رو صندلی بعد اومد بالا سرم که یاد بده چطور بیمه شخصی ثالث وارد کنم.تا اومد بالا سرم و بوی عطرش به مشامم خورد کیرم راست کرد و همون موقع که داشت یاد میداد حواس خود مینا به شلوارم بود.آخه من کیرم وقتی راست میشه بدجوری تابلو میشه.یه دفعه گفت محمد تو پاشو من بشینم تا بهت یاد بدم(آخه اون موقع خودمو زدم به کوچه علی چپ)تا بلند شدم اون اومد نشست رو صندلی که بهم یاد بده چطور بیمه وارد کنم.کفش پاشنه بلندشو از تو پاش در آورد و داشت با پاهاش بازی میکرد.منم بدجوری کیرم راست شده بود پیش خودم گفتم نکنه اینجا دوربین داره.همونجور که داشت یاد میداد منم فقط حواسم به جورابش بود و یه دفعه منو دید.گفت.محمد حواست چرا به پاهامه.منم گفتم آخه فکر کنم پام درد میکنه.منم از خدا خواسته رفتم زیر میز داشتم پاهای نازشو میمالیدم.اون داشت کار میکرد.همون جور که کار میکرد منم زیر میزم از تو شلوارم کیرمو در آوردم و گذاشتم لای جوراب مشکی شیشه ای.ناگهان داد زد گفت محمد بی شعور چکار میکنی؟منم گفتم شرمنده من تا وقتی که چشمام به جوراب مشکی زنونه میوفته کیرم راست میکنه دست من که نیست.تا کیرمو دید میخواست وسایلاشو جمع کنه که بره.منم اومدم دستشو با کشی که تو آشپزخونه بود بستم و بردم تو اتاق رئیس.یه زیر انداز انداختم و خوابوندمش زمین و فقط گریه زاری میکرد که من تاحالا سکس نداشتم و میترسم.و همش میگفت محمد تو رو خدا دستمو باز کنم.من رفتم سمت مانتوش و دکمه های مانتوشو در آوردم تا رسیدم به شلوارش که دربیارم دیدم یه جواراب شلواری مشکی ساق بلند پوشیده بود که سمت کسش باز بود.منم گفتم خدایا شکرت که به دادم رسیدی.جاتون خالی فقط نیم ساعت داشتم که پاهاشو لیس میزدم و کیرم میکردم لای پاش.باورتون نمیشه که الانم دارم می نویسم کیرم راست شده.بعد که من حشرم زد بالا به پشت خوابوندمش و جورابشو از سمت کونش پاره کردم و کیرمو یه راست بردم سمت کونش.خیلی خیلی تنگ بود.یه مقدار توق کردم مالوندم سمت سوراخش و به زور کردم تو کون.اولین بار بود تو زندگیم کون به این تمیزی و جذابی دیدم.این قدر عجب جلو کردم که که آبم اومد و ریختم تو کونش.وای چه حالی داد انگار بهم دنیا رو دادن.بعد از اونروز مینا خیلی از من خوشش اومد.بهم گفت که من سکس زوری رو خیلی دوست دارم.منم در ماه 2 بار میرفتم شرکت و سکس خفن میکردم.شرمنده دوستان عزیز من اولین بارم بود که دارم داستان مینویسم.اگه بد نوشتم ناراحت نشید از من.ولی به خدا قسم که این داستان واقعیت داره.پایاننوشته محمد
0 views
Date: November 25, 2018