سلام .اسم من تيناست .اين خاطره بر ميگرده به 2 سال پيش يعني اولين سكس داغ من با امير .دوست پسرم .اون موقع من 20 سالم بود (يعني الان 22 سالمه ) و امير 23 سالش بود.ما به وسيله ي دوستم پريسا با هم اشنا شديم و بعد از دو .سه دفعه بيرون رفتن به هم علاقه مند شديم و با هم ديگه دوست شديم .امير بهم گفته بود كه اگه ميخواي با من دوست شي بايد با من راحت باشي ومنم بهش گفته بودم خانواده ي من اجازه ي هر كاري رو بهم نميده .اما چند باري كه با هم بيرون رفتيم خيلي ناگهاني بهم لب ميداد ….واااي خدا .اگه بدونيد چه لبايي داشت .قبلش كه ميخواست با من لب بده اول لباشو خيس ميكرد بعد لب ميداد .هميشه هم يه ادامس نعنايي داشت .لباش داغ داغ بود .بعدشم انگار باد داشت و پف كرده بود ولي وقتي باهاش لب ميدادم و زبونشو تو دهنم حس ميكردم دنيا رو بهم دادن .چند وقتي كه گذشت بهم گفت ديگه نميتونم تحمل كنم تو بدن خيلي سكسي داري .ولي تعريف از خودم نباشه قدم 170 وزنم 64 كيلو و سايز سينه هامم 65 .امير گفت من بايد حتما تورو يه بار لخت ببينم وگرنه دوستيمون همين جا تمومه .منم گفتم من نميتونم بيام جلوي تو لخت شم .گفت تو دوست دختر مني .من حق دارم اينو ازت بخوام .منم كه حسابي عصباني شده بودم برگشتم بهش گفتم تو هرزه اي به من هيچ ربطي نداره عوضي ….برو گم شو .3الي 4 روز بعد اس داد كه خونه ي پريسا مهمونيه مياي ببينمت عزيزم …منم كه حصابي دلم واسه ي لباش تنگشده بود گفتم اره ميام ولي نه به خاطر تو به خاطر پريسا (خواستم خودمو بگيرم مثلا ).بعد از ظهر اون روز با اجازه از مادرم به خونهي پريسا رفتم .يه لباس قرمز ومشكي پوشيده بودم تا بالاي زانو .لباسم بندي بود .خداييش سكسي .چون به جز امير و دوست پسر پريسا و2 تا پسر ديگه .كس خاصي اونجا نبود .رفتم تو .هنوز امير نيومده بود .پريسا بهم گفت اب يا چايي يا اب پرتغال …..منم گفتم اب پرتغال .اونم رفت و بعد از 5 دقيقه برگشت و منم چون تابستون بود و تشنه بودم خيلي سريع تا ته اونو خوردم .نميدونم كثافت توش چي ريخته بود كه بعد از يه ربع چشام دو دو ميزد .خوابم گرفته بود .با اين كه حال خوبي نداشتم تا امير اومد سعي كردم خودمو جمع و جور كنم و يه حالت جذابي به خودم بگيرم .بعد از يه مدت كه همه داشتن ميرقصيدن و تازه ساعت 7.30 بود .رفتم تو اتاق پريسا تا يه ذره خودمو جع و جور كنم .تا رفتم تو اتاق كيفمو بردارم .امير اومد و از پشت بغلم كرد و گفت ديدي بالاخره به دستت اوردم .منم گفتم امير حالم خوب نيست .ولم كن .تا اينو گفتم امير شروع كرد به بوسيدن پشت گردن من .گرماي لباشو با پایان وجودم حس ميكردم پایان بازوهام و گردنمو ليس ميزد خيلي حس خوبي بود .من اون موقع هنوز پاره نشده بودم و پرده داشتم .به خاطر همين خيلي ميترسيدم ..امير زيپ لباسمو اروم باز كرد و لباسمو در اورد .چون لباسن تنگ بود زيرش شرت نپوشيده بودم چون بد فرم وايميستاد .با دستاش رونامو نوازش كرد و سوتينمو اروم باز كرد …اينقدر سريع و حرفه اي اين كارو ميكرد كه خودمم گيج شده بودم .بعد همينطور كه سينه هامو ميماليد و تو دستاش بازي ميداد داشتيم با هم لب ميداديم .وااااي كل بدنم مور مور شده بود .منو با يه ذربه انداخت رو تخت بعدشم اومد روم و دراز كشيد و گفت .عاشقتم تينا .عاشقتم .منم بهش گفتم امير از هر چيزي كه قراره اتفاق بيوفته ميترسم .خيلي ميترسم .گفت يه جوري ميكنمت كه خودت بگي امير جرم بده ……بعد اومد لاي سينه هامو زبون ميكشيد و با دستش نوك سينمو ميماليد .هر از چند گاهي هم ميومد پائين و نوك سينمو گاز ميگرفت …يه گاز محكم …يه جوري سينه هامو ميماليد كه جونم داشت در ميومد .كم كم اومد پائين تر .دور نافم و شيكممو ميليسيد .خيلي خوب بود .داغي زبونش رو بدن من سر ميخورد .اومد پائين و پاهامو از هم وا كرد ولي من سريع بستمشون ..گفت بزار كارمو بكنم تينا .و يه گاز از روي شيكمم گرفت .منم ديگه كاري از دستم بر نميومد ….رفت لاي پام با زبونش ميكشيد روي كوسم .داشتم از حال ميرفتم .شول شده بودم .چوچولمو به ارومي ميك ميزد بعضي وقتا هم يه گاز محكم ميگرفت از چوچولم كه جيغم ميرفت هوا .اينقدر ليس زد و با زبونش ور رفت كه ابم اومد .اومد بالا و كيرشو گذاشت لاي چوچولم و كوسم ..هي بالا پائين ميكرد .ديگه قرمز شده بودم .هي ميترسيدم يكي بياد تو اتاق نگو اونا قبلا با هم هماهنگ كردا بودم ….بعد كه داشت با كيرش ميماليد به كوسم …ديدم بيچاره خودش لباساشو در اورده …در صورتي كه اين كار من بود …..بعدش كه از ماليدن خسته شد دستشو كرد لاي كوسم …دستش سرد بود و كوس من گرم .برق از كلم پريد .دستشو كرده بود تو كوسم بعد بهم گفت پردت گوشتيه …راحت پاره ميشي …نترس .اينقدر ترس و استرس و حالي كه داشتم بهم غلبه كرده بود كه نميتونستم حرف بزنم .فقط مث ديوونه ها نيگاش ميكردم …..همين .اولش همون كار قبلو كرد …كيرشو ميماليد ولي بعد يع هوووكرد تو …يه جوري جيييغ كشيدم كه يه لحظه سر و صداي بچه ها موقع رقص قطع شد …حالا ساعت 8.30 بود و پرده ي من در اين ساعت پاره شده بود .داشتم گريه ميكردم …كه داشت دونه دونه اشكامو با لباش ميبوسيد و ميگفت …عزيزم سسسس.ساكت ..همه فهميدن سسسس.حالا منو ميگي يه جوري حشري شده بودم كه نگو .تو همون حالت كه كيرش تو كوسم بود جاهامون تغيير كرد ..اون رفت زير و من اومدم رو .شروع كردم به تلنبه زدن .يه جوري بالا پائين ميومدم كه امير داشت از درد دستشو گاز ميگرفت .گرماي كيرشو تو كوسم حس ميكردم بعد از 10 دقيقه تلنبه زدن من ارضا شده بودم ولي امير نه….بهش گفتم پاشو بيا بزار تو كونم …بدون چرب كردن كيرش و سولاخ كونم اول يه ذره با دوتا انگشت دست كرد تو سوراخ و بعد كيرشو اروم كرد تو و داشت اروم تلنبه ميزد كه بهش گفتم امير ميخوام ابتو بريزي تو كونم ….انگار با اين حرف من انرژي گرفت ….يه جوري تلنبه ميزد كه به نفس نفس افتاده بود …كيرش ميرفت تو ميومد بيرون….تا ابش اومد و اونم ارضا شد .الان 1ساله كه باهم ازدواج كرديم ….حد اقل خوبيش اينه كه كسي كه باهاش كردم بعد هاشوهرم شدهمتونو دوست دارم ….نظر فراموش نشه خوشگلا ….بووووووووووووووسنوشته تینا
0 views
Date: November 25, 2018