سلام اسم من آرشامه 21 سالمه.قد بلند و 4شونه م زبونمم که مارو از سولاخش میکشه بیرونکیرمم بدنیست تقریبا 18سانته.(تعریف از خود نباشه دی )میخوام خاطره سکسم با دخترخالمو براتون تعریف کنم که امیدوارم لذت ببرین.من یه دختر خاله دارم به اسم مهرنوش که خیلی خوشگله خیلی هم خوش استیله سینه های اناری تپل و خوش فرمی داره کونشم خیلی نازه.من از خیلی وقت پیش دوسش داشتم و رویای سکس با اون توی ذهنم بود همیشه.چندباری خواستم بهش بگم اما چون ازش 4سال کوچکتر بودم و اون اصلا فکرشونمیکرد من همچین پیشنهادی بهش بدم بیخیال شدم.من خیلی دوسش داشتم وقتی که ازدواج کرد کلی ناراحت شدم.چون حس میکردم دیگه نمیشه مال من باشه.خلاصه وقتی بزرگتر شدم و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم حس کردم خود مهرنوش هم بدجور میخارهبرا من خیلی ناز و عشوه میومد.خلاصه اولین باری که باهاش ور رفتم توی شمال بود وقتی شب همه خواب بودن به خاطر اینکه جا تو ویلا کم بود و تعداد ما زیاد همه قاطی پاتی خوابیده بون.خانواده ما زیاد در قید اینچیزا نیستن.ازشانس من جای خواب من درست زیر پای مهرنوش بود.من که خیلی حشری شده بودم باخودم گفتم امشب وقتشه بهترین فرصته.همینکه چراغا خاموش شد و همه خوابیدن دستمو بردم زیر پتوش و شروع کردم به مالوندن پاهاش از کف پاش شروع کردم تا رونش.دیگه خیلی حشری شدم دستمو گذاشتم رو کسش و شروع کردم از رو شلوارش مالیدن.نمیدونین تو چه حالی بودم نرمی کسش رو حس میکردم کیرم راست شده بود.تو فضا بودم خواب مهرنوش سبکه مطمئن بودم بیداره.دستم بوی کسشو گرفته بود داشتم دیوونه میشدم.شلوارمو آروم کشیدم پایین کیرمو که عین تنور داغ شده بود گذاشتم روی کف پاش شروع کردم به مالوندنش.یه دقیقه بعدیه دفعه خودش اون یکی پاشوآورد گذاشت روی کیرم و با پاهاش با کیرم بازی می کرد.داشت آبم میومد.از یه طرف نمی تونستم آبمو بریزم اونجا از یه طرفم می خواستم ابم بیادبه خاطر همین بی مقدمه پاشدم رفتم بیرون پشت ساختمون که با یه کف دستی کارو تموم کنیموقتی رسیدم اونجا کیرم خوابید بود اما من هنوز حشری بودم خواستم کف دستیه رو شروع کنم که یه دفعه شنیدم یه صداهایی داره میادکلی ترسیدم.گفتم نکنه کسی منو دیده اومده دنبالم.توی تاریکی هم چیزی معلوم نبود.یهو دیدم مهرنوشست که داره با صدای آروم اسممو صدا میکنه.برق از سرم پرید.یعنی داشتم خواب میدیدم؟؟اومد بهم گفت اینجا داری چکار می کنی؟خیس کردی کثافت؟منم گفتم نه اما قصدشو دارمگفت رو که نیستسنگ پاستیهو دلو زدم به دریا مچ دستاشو گرفتم کشیدمش سمت خودم اونم از خدا خواسته خودشو تو بغلم رها کرد.گفتم مهرنوش من عاشقتم همیشه دوستت داشتم و تو رویای یه همچین شبی بودم.اونم هیچی نمی گفت و فقط نگام میکرد شهوت رو تو چشاش حس می کردم.حس کردم دیگه وقتشه چشامو بستمو لبامو گذاشتم رو لباش و دیگه نفهمیدم چی شدلباشو می خوردم دستاشو دورم حلقه کرده بود.توی همون حالت دستامو گذاشتم رو کون تپلش و فشار دادم بعد تنشو ناز کردم و بادستم سینشو گرفتمو آروم فشارش دادم.به محض اینکه پستونشو گرفتم تو دستم یه آه کشیددستشو برد زیر تیشرتم وقتی پستونشو دوباره فشار دادم ناخناشو فرو کرد تو پشتم.خیلی بهم حال داد.دستشو کرد تو شورتم کیرمو گرفت تو دستش وشروع کرد به مالوندن با سوراخش ور میرفت.لباسشو زدم بالا یه سوتین صورتی تنش بود سینشو از لاش در آوردم چی میدیدمیه جفت ممه اناری ناز که نوک صورتیشون شق شده بود. شروع کردم به خوردن هردومون تو آسمونا بودیم.نوک پستوناشو آروم گاز گاز می کردم.اخ و اوخش رفته بود هوا.همونطور که سینه می خوردم کونشو میمالوندم که یه دفعه دستمو گرفت گذاشت رو کسش.منم کسشو براش مالوندم کاملا سست شده بود.یه کاناپه دو نفره قدیمی اونجا بود هرچند که خاکی بود و مهرنوش هم وسواسیاما از شدت شهوت به هچی اهمیت نمیداد لامصب خیلی سگ حشرهبردمش نشوندمش رو کاناپه و لختش کردم و لنگاشو دادم بالا.با دیدن کس تپلش دیگه فیوز پروندم و افتادم به جونش.کل صورتم رو کسش بود و زبونمو تو سوراخش عقب جلومیکردم و چوچولشو میک میزدم اونم چشاشو بسته بود و عین گاوموهای منو محکم میکشید.منم تندتر کسشو می خوردم…خیلی خوشمزه بودبلند آه میکشید منم به کیرمم نبود که کسی بیدارشه دیگهنوک پستوناشو می کشیدم ولبای کسشو میک میزدم.یه دفعه باز هم بی مقدمهبلند شدم رفتم رو کاناپاه وایسادم پاهام دو طرف مهرنوش بود شلوارمو کشیدم پایین کیرم پرید بیروندرست جلو لبای مهرنوش(عشق این حرکتم)گفتش نکن آرشام دوست ندارم.با یه نگاه معصومانه ای نگام میکرد که روانیم میکرد و بدتر حشری میشدم..گفتمشیـــــوا….و کیرمو چسبیدم به لباش خودشونکشید کنار بلکه همونطوری نگام کرد.دیگه داشتم میمردم.گفتم همین یه بار به خاطر من…لبخند زد و آروم سرکیرمو برد تو دهنش.اولش یه ذره بااکراه بود اما بعدش دیدم نه باباخیلی حرفه ای ساک میزنهکیرمو میکرد توحلقش بعد نوکشو لیس میزد.تخمامو گرفته بود تو مشتشو محکم فشار میداد اما من اصلا توی فاز درد نبودمو خیلی حال می کردم با کاراش..دیگه شق درد گرفته بودم.کیرمو از دهنش دراوردم نشستم کنارش.دستمو بردم لای پاشو گفتم اینو به منم میدی عشقم؟یا فقط مال حسامه؟(حسام شوهرشه)گفت من مال توام نفسم.و ازم یه لب کوتاه گرفت و رو کاناپه ولو شد و پاهاشو باز کرد.منم رفتم جلوشو پاهاشو انداختم رو شونم.کسش خیس خیس بود کیرمو گذاشتم جلوش.چشماشو بست ساعد دستامو گرفت منتظر شد.منم آروم آروم کیرمو دادم تو کسش.نفسای صدادار میکشید و دستامو فشار میداد.چندتا تلمبه آروم زدم..کسش خیییلی داغ و تنگ بود داشتم میمردم.یه دفه کیرمو درآوردم دوباره یه ذره محکمتر دادم تو.با اینکار نفسشو حبس کرد و دوباره بهم چنگ انداخت…کسش خیلی داغ بود 5-6 دقیقه بیشتر دووم نیاوردم ابم داشت میومد.گفتم چکارش کنم.گفت نریزی رو مناگفتم باشه بلند شدم از روش که برم تو کار کف دستی که خودش پاشد کیرمو گرفت و انقد مالوند تا ابم اومد و ریخت رو ماسه ها…حس کردم ارضا نشده.بخاطر همین نشستم و شروع کردم به خوردن کسش و 2تا انگشتمو تو کسش محکم عقب جلو می کردم.خلاصه یه ربعی مشغول بودم که یهو دیدم با شدت داره میلرزه و دست وپاش سست شده.چشاشو بسته بود و با دستای لرزونش منو می کشید طرف خودشو اسممو صدا می کرد.فهمیدم ارضا شده.لای کسشو باز کردمو سفیدی آبشو دیدم.بازم داشتم حشری میشدم اما دیگه دیر بودسریع لباس پوشیدیم.اون رفت تو.اما من موندم که برم کنار ساحل قدم بزنم چون دیگه نزدیک صبح شده بود و آفتاب داشت طلوع میکرد.به خودم که اومدم فهمیدم تخمام داره از درد منفجر میشه.اما ارزششو داشت.به آرزوی چندین سالم رسیدم و مهرنوش رو گاییدم.الان چندماهی میگذره از اون حادثهو من سه چهار بار رفتم خونه مهرنوش و حسابی با هم حال کردیمامیدوارم خوشتون اومده باشهنوشته آرشام
0 views
Date: January 21, 2022