سکس در اردوی مدرسه

0 views
0%

سلام … راستش داستان از اونجایی شروع شد که یه پسری به اسم اریک از یه شهر دیگه اومد مدرسه ی ما ثبت نام کرد .یه پسری با قد بلند و پوست سفید و مو های کمی طلایی … بیش از حد سکسی بود . طوری که همه چششون بهش افتاده بود . من اولا باهاش زیاد صمیمی نبودم چون همکلاسش نبودم … فقط یه سلام علیک مختصر میکردم و میرفتم . تا اینکه یه سال گذشت باهاش طوری صمیمی شده بودم که هر چند وقت یه بار یه ساندویچ مهمونش میکردمو … دیگه حتی منم که همه میدونستن گی نیستم چشم بهش افتاده بود و بد جوری حشری میکرد منو . آخه شما درک نمی کنید که لباش مث لبای نیوشا ضیغمی بود . تو کف بودم که لب پایینشو بخورم … شک ندارم اونم هدفش همین بود . از نگاهاش میفهمیدم .دیگه بدجور فکرمو مشغول کرده بود . مشکل من این بود که موقعیتش پیش نمیومد تا بیارمش خونمون . تا انکه 6 ماه گذشت فصل بهار بود و وقت اردو رفتن . منم از خدام بود که یه جای دور بریم و چند شب بمونیم . خلاصه اینکه مدرسه اصفهان رو انتخاب کرد . میدونستم که بازم کسایی هستن که دنبال اونن . ولی اکثر بچه ها قیافه هاشون خشن و مردونه بود . ولی من مث اریک بچه خوشگل و مامانی بودم . از اونایی که خودتون میدونید . مو هامو میریختم رو پیشونیم و یه ریبن میزدم … میدونستم که اونم خوشش میاد. ولی من به کسی رو نداده بودم تا بیاد منو انگشت کنه و از این حرفا … تو مدرسه یه گنده لاتی بودم واس خودم… خلاصه دو تامونم اردو ثبت نام کردیم … وقتی رسیدیم اصفهان من و اریک و 3 تا از رفیقامون رفتیم یه اتاق … تا دلتونم بخواد سیگارو ودکا و ویسکی داشتیم … حتی شراب قرمز هم داشتیم .. ساعت تقریب 10 شب بود که یکی از بچه ها گفت بریم قلیون ..همه رفتن غیر از من و اریک … یکی از دوستام فهمیده بود چرا نرفتم … یه چشمکی بهم زد گفت حاجی کسکش حروم زاده آروم بزنیا منم منظورشو گرفتم و یه لبخندی زدم . حالا من بودم و اریک . یه بطری کشیدم بیرون مثل اون زاخارا نفری یه استکان زدیم ولی داغ نشدیم . بهش گفتم لپ تاپمو وصل کن به تلویزیون تا من بیام . همه ی کیلیدا پیش من بود رفتم اول در و قفل کردم . بعدش نشستیم پیش هم و فیلم سوپرای hd دیدیم … منم خیلی وقت بود جلق نزده بودم توو اوج شهوت بودم . خیلی بی مقدمه دستمو انداختم رو گردنش . لامصب چقد نرم بود. میترسیدم خوشش نیاد . ولی تنش به لرزه افتاد .. ماله منم همینطور .. یه کم با پاچه هاش ور رفتم . بعدش اون شروع کرد از رو رو شلوار کیرمو مالیدن . هلش دادم رو مبل . بالاخره داشتم به آرزوم میرسیدم . با دندونم لبشو گرفتم … بعدش شروع کردم لبشو خوردم . داشت حال میکرد . منم بیشتر . مث دخترا وقتی حشری میشن میلرزید . تی شرتای هم و در آوردیم . خیلی صحنه ی خفنی بود . شکمای دوتامونم پر عضله بود . خوابوندمش رو زمین . گردنشو خوردم اومدم پایین رسیدم به سینه هاش بعد شکمش … داشتم حال میکردم … ولی میترسیم که یه وقت یکی مارو ببینه . ولی ولش . باید حال کنم . بدنش بر عکس صورتش سفت بود . رسیدم به کیرش . تمیزو مرتب بود … خیلی خیلی شیک . شلوارشو تا ته آوردم پایین . به باسنش رسیدم .. فهمید میخوام چی کار کنم . گفت نه نه . منم قبول کردم . تخمشو گرفت . لای پاش مث کس بود . هم زمان با این که لبشو میخردم لاپاش میذاشتم . بچه انگار جنده لاشی بود گفت یه کاری میکنم امشب حال کنی . مث جنده لاشی ها شروع کرد آه آه کردن . نذاشتم آبم بیاد . بهش گفتم پس تو چی ؟ یه لبخندی زد . با دندونش لبمو گرفت . هم اون میخورد هم من .اونم همینکارو کرد ولی آبش نیومد . بعد رسید به کیرم . سرشو میخورد . داشتم از حال میرفتم … یه دفه آبم اومد ولی خوشبختانه روش نریخت. انقد گردنمو خورد تا خودشم خسته شد . ولی من برنده شدممممممممممممممممممممممم … این بود داستان گی شدن بنده 3نوشته ؟

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *