سکس در دبی

0 views
0%

سلام به پایان بچه ها. نمیدونم چرا بعضی ها انقدر الکی از خودشون داستانای تخیلی در میارن کارایی که جرات کردنشو ندارنو میگن کردیم بگذریم من کلی سکس داشتم قشنگو رویایی اسمم سام هستش یه 12 سالی هست جدا شدم و تنها زندگی میکنم و ساکن کرج هستم یه چند وقتی یعنی نزدیک به 3 سال علاف میچرخیدم تا یکی از دوستام به نام ساسان بهم گفت یه رستوران سنتی بزنیم درامدش خوبه از فردای اون روز دنبال جا گشتیم بعداز چند روزی یه جا پیدا شد جای خوبی بود مشتری امد از بس تبلیغ کردیم پسر و دختر بعضی شبها دیگه جا نبود دخترایی میومدن که انگشت به کون میشد این ساسان همش تو لنگ و پاچه دخترا بود یه شب صندوق بودم یکی صدا زد اقا نمیخای حساب کنی منم حواسم تو نت بود یهو از دهنم پرید گفتم نه دختره گفت چه اقایه مهربونیه یهو صدای خنده امد سرمو بلند کردم دیدم چه خبره 7 تا دختر یکی از اون یکی خوشگلتر ولی رویا از همشون سرتر بود همونی که من برد تو ابرها منم که میخواستم ضایع نشم دیگه پولو نگرفتم رویا اسرار کرد گفتم دیگه نه حرفم یک کلامه اونا هم خوشحال منم که داشتم به صورتشو سینه هاش ذول میزدم که گفت چشمت درد نگیره گفتم نه عزیزم و رفتن منم پشت سرشون ماشینو روشن کردمو رفتم بغل به بغل که وایسادیم شمارمو دادم گفت با همه مشتریات همینطوری هستی گفتم نه و یه ربع براش فک زدمو شمارشو گرفتم از همون شب کارمون شروع شد اولا خیلی رسمی بودیم تا بهم اعتماد کرد بعدش فهمیدم طلاق گرفته خیلی چیزا بهم گفت بهش گفتم یه مسافرت با هم بریم گفت تو ایران نه منو میگی تشتکم پرید گفتم اینم تیغ زنه گفتم هر جا که بگی میبرمت گفت میریم اما من باید پوله بیلیطتو بدم یه ذرن ناز و گوز اومدم دیدم نه جدی میگه اخر رفتیم دبی من 4 بار رفتم اون نرفته بود گفتم باشه 2 تا بلیط پرواز اماراتم گرفتو ما هم یه 7000 دلار گریفتیمو رفتیم 5 صبح پرواز از فرودگاه امام………. صبح ساعت 8 تو هتل بودیم یه دوش گرفتم اومدم بیرون فکر کردم یه اطاق دیگه رفتم خوش شدم اخه انقدر ادم خوشگل زیبا واقعا رویا رویایی شده بود گفت بیا پیشم رفتم جلو گفتم جونم نفسم عشقم عمرم گفت مزه نریز گفتم چشم گفت یک هفته میخوام برات زندگی بسازم که هیچ وقت نبینی یه همچین روزایی گفتم اوکی پریدم که لبرو بگیرم محکم زد وسط کلم گفتم یعنی چی گفت مگه الکیه گفتم نه راستکیه گفت لوس نشو اول صیغه دیدم شروع کرد به خوندن منم روش خوابیده بودم کیره که شده بود سنگ منم که کم حوصله گفتم قبوله کردم تو کس ماهش دیدم یه اهی کشید دم گوشم که شاید دیگه هیچ وقت تکرار نشه همه چیزش عالی بود واقعا یه رویایه پایان عیار بود روز اول 4 بار کردمش نه رویا خسته میشود نه من هر دفعه که ارضا میشدم هبم مثله دفعه اول میپاشید از کجام در میومد خودمم در شگفتم جمعا ای 7 روز دبی با اجازتون 20 بار جمعا سکس داشتیم و هر روزم برای من یه رویای جدید میشد منم براش اونجا سنگ تموم گذاشتم خیلی بهمون خوش گذشت یک هفته رویایی با رویا برگشتیم دیگه نه من دیدمش نه اون منو دید خطشم عوض کرد کاری کرد که من هیچ وقت نتونستم دلیلشو بفهمم این خاطره برام جالب بود براتون گفتم و هیچ دروغی هم نداشت دوست داشتین بگید بازم براتون بنویسمدوستدار شما سامنوشته سام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *