سکس در رامسر

0 views
0%

سلام اسم واقعی من یلدا نیست ولی چون این اسمو خیلی دوست دارم بیشتر دوستامم یلدا صدام میکنن.من 25سالمه 2سال قبل تو رامسر دانشجو بودم یه روز یکی از دوستام یه شماره بهم دادو گفت که این شماره خیلی مزاحمش میشه وازم خواست دست به سرش کنم منم قبول کردم یه شب تقریبا ساعت 1شب بهش زنگ زدم اما بر خلاف تصورم یه صدای گرمو مهربون اونور خط جوابمو داد یه چند دقیقه ای باهاش حرفیدم خودشو معرفی کردو گفت اهل کجاست از صداش و طرز برخوردش خیلی خوشم اومد فرداشم زنگیدم بهش تقریبا هر روز باید صداشو میشنیدم چند ماهی گذشت کار هر شبم شده بود اس بازی با محمد توی این چند ماه که تلفنی با محمد دوست بودم فقط یه شب بهم گیر داد که سایز سینه هامو بهش بگم منم بعد 3روز قهرو ناز بهش گفتم راستی اینو بگم که من قدم 168و وزنم 65چادری و به قول دوستام با مزه و تو دل برو خلاصه وقتی به محمد سایز سینمو گفتم قند تو دلش اب شد اینم بگم من سایز سینم 75سینه های گردو خوش فرمی دارم هر موقع با دوستام استخر میرفتیم از فرم سینه هام تعریف میکردن.حدودا 5یا6ماه از دوستی منو محمد میگذشت که محمد گفت میخواد بیاد رامسر برای دیدنم منم بهش قول دادم ببرمش جاهای دیدنی رامسرو بهش نشون بدم محمد تقریبا ساعت یکو نیم دو نصف شب رسید رامسر و تو محله رمک برای خودش خونه گرفت .برای ساعت 9صبح با هم قرار گذاشتیم .ساعت 8از خواب بلند شدم یه کوچولو به خودم رسیدمو زدم بیرون سر قرار که رسیدم دیدم محمد زودتر از من اومده قدش بلند بود موهای ساده و لباس ساده قیافش خیلی شبیه بسیجیا بود خلاصه اون روز خیلی جاها بردمش البته به خرج خودشا وقتی سوار تلکابین شدیم از ترس داشت سکته میکرد انقدر بهش خندیدم که خودشم خندش گرفت یادش بخیر چه روز خوبی بود خلاصه شب که شد منو رسوند جلوی در خونه ای که با 3تا از دوستام اونجا زندگی میکردیم من فردای اون روز تا ساعت 230کلاس داشتم و نمیتونستم برم ببینمش ولی بهش قول دادم کلاسم که تموم شد دوباره بریم بگردیم صبح رفتم سر کلاس چون استاد گیری داشتیم اصلا گوشیمو از کیفم درنیاوردم ساعت 230که کلاسم تموم شد با محمد تماس گرفتم که متوجه شدم حالش خوب نیست و سرما خورده ازم خواست براش دارو بگیرم منم گرفتمو بردم دم در خونش زنگ خونشو که زدم درو باز کرد رفتم تو تبو لرز داشت بخاری خونشو زیاد کردم براش چایی درست کردمو داروهاشو بهش دادم تقریبا یه کم حالش بهتر شد بلند شد نشستو شروع کرد به قربون صدقه رفتنم رفتم کنارش نشستم اینم بگم که واقعا دوستم داشت یه مقدار موهاشو ناز کردم دوست داشتم بغلش کنم ولی جراتشو نداشتم همینطور که داشتم نازش میکردم دیدم اونم از روی روسریم شروع کرد به ناز کردن سرم یه جوری شده بودم با صدای لرزون بهم گفت یلدا روسریتو بردارم منم بی اختیار بهش اجازه دادم اونم روسریمو برداشتو دستاشو کرد لای موهام اولین بار بود که به کسی اجازه چنین کاریو میدادم دوتامون نشسته بودیم کمر من رو به محمد بود دستاشو انداخته بود دور گردنمو صورتشو چسبونده بود به سرم لباش نزدیک گوشم بود که حس کردم زبونشو داره میماله رو گوشم تقریبا از روی مانتو سینه هامو محکم میمالید ازم اجازه گرفت که دستاشو ببره زیر لباسم منم مخالفت نکردم وقتی دستای داغشو چسبوند روی سینه هام دوست داشتم جیغ بزنم خودم دگمه های مانتومو باز کردمو مانتومو دراوردم یه شلوار لی تنم بود که باسنهای بزرگم توش تابلو بود محمد خیلی شهوتی شده بود بلند شد بغلم کردو به کمر خوابوندم زمین تیشرتمو زد بالا و سوتینمو باز کرد دقیقا یادمه سوتین سفید توری تنم بود اول میمیامو خوب مالید و انگشت کرد سفت سفت شده بودن بعد وحشیانه شروع به لیس زدنو خوردنشون کرد اب دهنشو میریخت رو سینمو بعد لیسش میزد کم کم زبونشو میکشید رو شکمم داشت نافمو لیس میزد از روی شلوارم یه چند باری دستشو کشید روی کسم ولی به خودش اجازه نداد دست به شلوارم بزنه با صدای لرزونو شهوتی بهم گفت یلدا منم جواب دادم جونم بهم گفت شلوارتو دربیارم منم بهش گفتم محمدم نه بسه دوباره گفت دوست نداری کستو بخورم بخدا دیگه نتونستم مقاومت کنم خودم دگمه شلوارمو باز کردم کمرمو دادم بالا محمدم با هر زحمتی بود شلوارمو برد تا زیر زانوم دیگه تقریبا لخت لخت شده بودم ولی هنوز شرتمو در نیاورده بودم محمد به صورت چهار دستوبا روی من بود و پایان لباساش تنش بود سرش سمت کس من بود و شکمش رو سینه من اروم شرتمو دراوردو افتاد به جون کسم من کمرشو میمالیدم دلمو زدم به دریاو شلوارش اروم دراوردم کیر باد کردش تو شرتش بود شرتشم دراوردم برای اولیین بار از نزدیک کیر میدیدم و میتونستم لمسش کنم با یه دستم گرفتمشو شروع کردم به مالیدنش چیزیرو که تا اون موقع تو فیلمای سکسی دیده بودم حالا خودم داشتم امتحانش میکردم کیر محمد میمالید روی صورتم سر کیرش خیس بود خودش میگفت سرابشه محمدم میخواست به زور زبونشو جا کنه تو کسم دردم میومد ولی دردش لذت داشت محمد کیرشو اورد جلوی دهنمو سر خیسشو میمالید روی لبام بعد سرشو گذاشت بین لبامو اروم شروع کرد به فشار دادن تقریبا سر کیرش رفت تو دهنم که شروع کرد به عقب جلو کردنش دیگه تقریبا سر کیرشو حس میکردم که میره تو حلقم محمد از زیر رونام گرفتو کشید بالا تا کونم بیاد بالا وقتی کونمو اورد بالا لمبرای کونم باز شد و سوراخ کونم معلوم شد محمدم زبونشو از روی کسم میکشید تا روی سوراخ کونمم زبونشو فشار میداد تو سوراخ کونم که منم دوست داشتم زبونش بره توش دوست داشتم کونمو بکنه برای همین بهش گفتم انگشتشو بکنه تو کونم ،کونمو با اب دهنش لیز کردو انگشتشو اروم فشار داد تو سوراخ کونم چه درد قشنگی داشت بعد چند دقیقه انگشتاش شدن دوتا حس میکردم کافیه به محمد گفتم اماده ای کون یلداتو بکنی اونم از خدا خواسته کون من بدبختو تقریبا ده دقیقه کرد تا ابش اومد بعدش با هم رفتیم حموم و حسابی همدیگرو شستیم،الان دو سال از محمدم خبر ندارم اما همیشه دوستش دارم.نوشته یلدا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *