سکس در روز ولنتاین

0 views
0%

من سارا و 23 سالمه. منو همسرم 15سال اختلاف سن داریم.با هم دوست بودیم و با هزارمصیبت تونستیم با هم ازدواج کنیم..10روز بود که عقد کرده بودیم..روز ولنتاین بود.قرار بود منو شهرام از صبح با هم باشیم..رفتم خونش با هزار تا نازو بوسه از خواب بیدارش کردم تو حال روی مبل خوابیده بود در اتاق خوابم قفل کرده بود.ازش پرسیدم جواب درستی نداد و طفره رفت منم دیگه گیر ندادم..صبحونه درست کردم باهم خوردیم..بعد یه فیلم رومانتیک گرفته بود نشستیم اونو نگا کردیم..وقت ناهار شده بود پاشدم ناهار درست کنم گفت صبرکن بیام باهم درست کنیم رفت یه دوش گرفت اومد..وااااای چقدر خوشتیپ شده بود پریدم تو بغلش تنش بوی خیلی خوبی میداد دلم میخواست گردنشو بخورم ولی گفتم الان وقتش نیست..بعد اینکه ناهارو خوردیم یکم استراحت کردیم.بهم گفت برو یه دوش بگیر بیا..یه لباس سکسی داشتم با خودم بردم حموم دوش گرفتم بعد لباسمو پوشیدم..اومدم بیرون از دور یه نگابهم انداخت و گفت واااای دختر تو چفد خوردنی شدی..این حرفاش داشت دیوونم میکرد اومداز پشت بغلم کرد و لبامو بوسید بعد با یه پارچه چشامو بست گفت واست سوپریز دارم.دستمو ول کرد و گفت خودت بیا.منم با چشای بسته داشتم یواش یواش راه میرفتم فهمیدم که رفتم تو اتاق خواب..چشامو باز کرد من یه صحنه ای دیدم که واقعا تکرار نشدنی بود…زمین اتاق خواب پراز شمع های روشن و گل سرخ بود روی تخت گلبرگهای گل سرخ بود اتاق چقد بوی خوبی داشت..از کنار تخت دوتا لیوان مشروب اورد خیلی کم توش ریخته بود.داد بهم وگفت خوشت اومد نفسم؟من از خوشحالی داشتم بال درمیاوردم گفتم اره عشقم مثل خودت خوشگله.مشروبو خوردیم نشستیم رو تخت کنارهم…دست کرد تو موهای درازم اروم ناخوناشو میکشبد رو بدنم اومد جلوتر و دم گوشم اروم زمزمه میکرد با اون صدای تحریک کنندشقلبم…روحم…زندگیم… توی یکی یدونه عشق کی هستی؟وای داشتم بیهوش میشدم یهو منو انداخت رو تخت اومد روم لباشو گذاشت رو لبام اروم میخورد منم دست کردم تو موهاش موهاشو میکشیدم اونم خیلی خوشش میومد…رفت سراغ گردنم میدونست ازونجا زیاد تحریک میشم خیلی قشنگ میخورد بعضی وقتاهم گاز میگرفت من خیلی حال میکردم دیگه صدای اخ و اوخم دراومده بود یه چند دقیقه ای گردنمو خورد من دیگه دیوونه شده بودم زدمش رو تخت و اومدم روش لباشو خوردم بعد پیرهنشو از تنش دراوردم و گردنشو لیس زدم صداش دراومده بود پایان گردنش سیاه شده بود رفتم سراغ سینه هاش وای چه لذتی داشت خوردنش پایان بدنشو میخوردم و گاز میگرفتم دیگه طاقت نیاورد وحشی شده بود اومد روم و لباسمو با دندوناش گرفت و دراورد هرچند یه جاش پاره شد ولی خب می ارزید..باز افتاد به جون گردنم یکم از مشروبشو که مونده بود ریخت رو سینه هام و کمرم بعد همه جای بدنمو لیس زد…دیگه واقعا داشتم دیوونه شده بودم داد میزدم شهراااام بسهههه…اون بیشتر میخورد و هی تکرار میکرد نفس سکسیه من…..بدنم سست شده بود رفت پایین و با زبونش شروکرد به لیسیدن کسم…داشتم تو اسمونا پرواز میکردم…من جیغ میزدم اون بیشتر وحشی میشد داد میزدم بسههههه…اونم داد میزد جوووووون….انگشتشو کرد توش و هی میکرد من دیگه حس میکردم دارم ارضا میشم هم با انگشتش میکرد هم داشت میخورد که یه دفعه یه داد زدم و ارضا شدم ولی اون دست بردار نبود یهو زبونشو کرد تو کسم…باورم نمیشد میخورد و میگفت چقد خوش مزست.. من دیگه طاقت نیاوردم و گفتم دیوونه ی وحشی چیکار میکنی؟ زدمش رو تخت رفتم سراغ کیرش. بزرگ و سفت شده بود تخماشو میمالیدم و کیرشم گذاشته بودم تو دهنم و میخوردم..ایندفه اون بود که داد میزد بسهههه…منم دست بردار نبودم که..داشتم از خوردنش لذت میبردم که گفت بسه ابم داره میاد من زود خوردنو ول کردم خدارو شکر ابش نیومد چون هنوز خیلی کار داشتیم اومد روم دراز کشید من پاهامو پشتش قفل کردم..یکمم ترس داشتم از دردش..هنوز نکرده بود تو…زل زده بود تو چشام کیرش دقیقا جلوی کسم بود ولی نمیکرد تو..باز شرو کرد به خورن لبامو گردنم..تو چشام زل میزد و اروم میگفتتو عشق کی هستی؟منم میگفتن عشق تو..تو جیگر کی هستی؟منم میگفتم جیگر تو..همینجور داشت میگفت که حس کردم اروم اروم داره میکنه تو…بهم گفت نفسم بدنتو شل کن و با من باش و حالو هوات عوض نشه..منم فقط به حرفای قشنگی که میزد گوش میکردم که متوجه شدم همشو کرده تو و داره ضربه میزنه…هیچ دردی حس نکردم.وای که چه لذتی داشت..دوس داشتم بیشتر بکنه ولی از روم بلند شد و گفت برگرد..از پشت روم دراز کشید و کیرشو کرد تو کسم..همینکه داشت میکرد موهامو گرفته بود و سرمو برگردوند به پشت و لبامو میخورد..منم دادمیزدم که یه دفه ارضا شدم…وای که چقد خوب بود…بلند شد و دراز کشید رو تخت منم سر تا پاشو خوردم گفت بشین روش..نشستم روش و بالا پایین میکردم خیلی داشت حال میکرد چشاش قرمز شده بود..قربونش برم قلبش تند تند میزد من بالا پایین میکردمو اونم سینه هامو گرفته بود و هی خودشو میکشید بالا وسینه هامو گاز میگرفت…همینطور که نشسته بودم رو کیرش زود اومد روم و تو چشام زل زد و چندتا ضربه زد. گفتم بریز تو…بعد چند ثانیه یه دادی کشید و ریخت تو کسم..انقد خسته شده بود که چند دقیقه روم ولو شد.بعد پاشد لبامو چشامو بوسید و گفت مرسی…منم گفتم خسته نباشی جیگرم..بعد رفتم واسش از یخچال بستنی اوردم باهم خوردیم و یه دوش باهم گرفتیم.این بود اولین سکس من با همسرم که واقعا حال کردم…امیدوارم خوشتون اومده باشهنوشته سارا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *