سلام من مهشید هستم میخوام هیجان انگیز ترین سکسمو واستون بنویسممن و حمید الان 2 سال ازدواج کردیم و هر وقت راجع به این سکسمون حرف میزنیم باورمون نمیشه که چه کار بی عقلانه ای کردیممن و حمید 3سال با هم دوست بودیم که تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم البته ما قبل ازدواج سکس داشتیم اول از لاپایی شروع شد و بعد از پشت و کم کم حمید پردمو زد ما تقریبا هفته ای 2 بار میکردیم و بدنمون کاملا به هم عادت کرده بود ولی هر چی بییشتر سکس میکردیم بیشتر حریص میشدیم تا اینکه حمید گفت باید یه کاری کنیم که هر شب با هم باشیم پس زودتر ازدواج کنیم .نزدیک خواستگاری بود که شوهر خاله من فوت کرد ما مجبور شدیم تا 40 صبر کنیم و تصمیم گرفتیم که تا زمان ازدواج هیچ کاری نکنیم با اینکه خیلی سخت بود و داشتیم میمردیم ولی تحمل میکردیم بالاخره شب خواستگاری رسید از اونجا که خانواده هر دومون راحت و آپدیت بودن منم تصمیم گرفتم یه لباسی بپوشم که اندامم رو نشون بدم تا خانوادش بیشتر از من خوششون بیاد منم یه پیراهن مشکی قرمز پوشیدم که روی زانوهام بود کفش قرمز وموهامم باز کردم وقتی حمید وارد شد و من و دید حس کردم که حالش بد شد ولی چون استرس داشت زود حالش جا اومد بالاخره باباش حرف انداخت که برید تو اتاق حرفاتونو بزنید ما هم که همه حرفامون زده شده بود رفتیم تو اتاق اول چند ثانیه نگام کرد و گفت که خیلی ناز شدم ولی آخه مگه مرض داری خوشگل کردی تو این اوضاع …. منم خواستم حرفو عوض کنم پیشش نشستم و دستشو گرفتم گفتم عزیزم بالاخره به هم داریم میرسیم حمید دستامو بوسید بعد پیشونیم افتادم تو بغلش تو چشاش نگاه کردم زل زدیم به هم که لبامون رفت تو هم انگار اولین بارمون بود انقدر حال داد حمید لبامومیمکید با اینکه استرس داشتیم کسی بیاد ولی داشتیم ادامه میدادیم صدای نفسامون تو اتاق پیچیده بود دستمو انداختم دور گردنشو ول کن نبودم داشتم میمردم و میدونستم اونم اینطوریهدستشو برد تو سینه ام میمالیدشون سینه ام سفت شده بود و نوکشون زده بود بیرون حمید میخورد و من لذت میبردم به خاطره شرایط نمیتونستیم لخت بشیم من پیراهنمو دادم بالا و حمید کمربندشو باز کرد و زیپ شلوارشو مثل همیشه اومد بیرون معلوم بود حسابی دلش کسمو میخواست حمید یه ذره کسمو خورد و من اومدم بخورم گفت وقت کمه بذار بکنم از یه طرف استرس داشتیم از یه طرف شهوت داشت دیوونمون میکرد بوی آب کسم همه جا رو گرفته بود اگه کسی بعدش میومد میفهمید که ما چه غلطی کردیم نشستم رو کیرش و اولش آروم ولی یه ذره بعد تندش کردم وااااااااای دیووووونه کنننده بود حمید کلی عرق کرده بود و منم نصف آرایشم پاک شده بود من بالا و پایین میپریدم به ارگاسم ریسیدیم و صدای شلق شلق تواتاق پیچیده بود حمید ازم لب میگرفت تا داد نزنم دیگه نمیتونستم صدامو کنترل کنم که حمید دستشو گذاشت رو دهنم من ارضا شدم و چند ثانیه بعد حمید ارضا شد گفت کجا بریزم منم گفتم بریز تو قرص میخورم هردومو بی حال شدیم و بعدش محکم همو بغل کردیم زود خودمونو مرتب کردیم و رفتیم بیرون که همه دست زدن……نوشته مهشید
0 views
Date: November 25, 2018