سلام. روزجمعه 91917 (دیروز)تو یکی از شهرهای ایران همایش پیاده روی خانوادگی بود.که ازشبکه 3سیما هم پخش میشد. من با یکی از دوستام که اصلیتش مال همون شهر بود ولی توشهرمازندگی میکرد باهم رفتیم تو همون همایش.وسطهای همایش بود مجری همش میگفت دستها را بیارین بالا و تشویق برای اینکه تصویرشون خوب بشه. من و دوستم تو همین گیر ودار دیدیم دوتادختر بدجور دست تکون میدن و بدحشریمون کردن.رفتیم سمتشون از اونجایی که شلوغ پلوغ بود و خانم مرد تو بعضی جاها مختلط.رفتیم تا نزدیکیشون.من خودم چسبیدم به یکی به بهونه فشار جمعیت و بهش گفتم آخ ببخشید خیلی طبیعی. دیدم میگه خواهش میکنم اشکالی نداره راحت باش.من که حسابی شق کرده بودم دوباره فشار که دیدم اون هم جاش محکم کرد و یک قدم عقب.از طرفی داشتم حال میکردم از طرفی میترسیدم تو اون جمعیت اگه یکی بفهمه بدبخت میشم تو همین فکرها بودم که دیدم مانتو کوتاهش که به زور کونش پوشونده بود بادستش زد بالا وای داشتم دیوانه میشدم شلوار ورزشی پاش بود زیرش شورت نداشت.با یک تکون کیرم رفت لای چاک کونش من هم همش میمالیدم اونم کونش بازی میداد رو کیرم دیگه به اوج لذت رسیدم و یک دفعه دیدم ابم داره میاد.خداییش به خاطره اینکه شلوارش کثیف نشه و براش دردسر نشه میخاستم کیرم بکشم عقب دیدم یک قدم به عقب برداشت و کونش به کیرم فشار داد هرکار کردم نشد برم عقب اخه از پشت جمعیت بودن.ابم امد و شلوار خودم وخودش خیس خیس شد نمیدونستم چیکار کنم یک دفعه مجری گفت همه پرچمها رو بیارن بالا(دست مردم پرچم بود) و تشویق کنن که تو این فرصت ازم تشکر کرد و تلفنش داد من هم همونجا تک زدم بهش. از جمعیت امدم بیرون گرمکن ورزشیم از تنم درآوردم انداختم رو دستم طوری که تا جلو خشتکم و خیسیش تا دیده نشه و ابرو ریزی بشه دوستم فهمید و گفت چیکار کردی بهش زنگ زدم که بعد همایش هم ببینیم و اون گفت نمیشه باخانوادست و بعدا باهم قرار میزاریم الانم صبح بهش اس دادم فکر کنم خوابه هنوز جوابم نداده. خداروشکر میکنم که تو چنین نظامی هستم و به برکت ورزش همگانی دارم به نو و نوایی میرسم.نوشته رضا
0 views
Date: November 25, 2018