سکس روستایی

0 views
0%

سلام خدمت همگی دوستان اسم من علیرضاست 23سالمه اهل یکی از روستاهای استان فارس همگی شما واسه خودتون خاطراتی داشتید که همه نه ولی بسیاری از اونا عالی بودن واسه همین منم تصمیم گرفتم یکی از خاطراتمو واستون بگم.حدود 10 روزه سربازیم تموم شده ولی گیج گیجم.قبل از خدمت خاطرات عالی زیادی داشتم ولی فقط اولین خاطره سکسمو واستون مینویسم اگه خوشتون اومد ادامه میدم اگرم نه که همین اولین و آخرین داستان من میشه.و اما خودم حدود 180قد 95هم وزنم نه چاقم نه هیکلی یه چیزی بین این دوتا.همیشه ته ریش میزارم موهامو هم مدل ساسی مانکن میزنم البته اینو بگم اصلا از ساسی مانکن خوشم نمیاد و از اول مدل موهام همین بود .این خاطره من مربوط میشه به 4سال قبل همه چی از جایی شروع شد که دوستم امین ازم خواست کاری کنم با دوست دخترش فریباحال کنه آخه 6ماه باهم بودن ولی خودش کمرو بود نمیتونست بهش بگه واسه همین هرجور بود واسش اینکارو کردم.من ابجی فریبا رو چند بار دیده بودم ولی هیچوقت موقعیتی جورنشد که باهاش حرف بزنم آخه اینجا روستاست آداب و رسومش با شهر فرق زیادی داره و مثلا هنوز حریم ها حفظ میشه .البته به ظاهر.فریبا و مریم (دوست دخترم،آبجی فریبا)اهل روستای کنار ما هستن.از فریبا در مورد آبجیش پرسیدمو چیزایی دستگیرم شد که زیاد جالب نبود اخه میگفت مغروره از پسر خوشش نمیادوبه همه کس رو نمیده پیش خودم گفتم حالا میبینیم خلاصه به هر سختی بود فریبا رو راضی کردم با آبجیش در مورد من صحبت کنه بعد از 2روز بهم زنگ زدو گفت بهش گفتم قرار شده بهش زنگ بزنی شمارشو هم بهم داد میدونستم شماره منو هم به مریم داده واسه همین پیش خودم گفتم بزار اون زنگ بزنه شمارشو سیو کردم ولی نزنگیدم چند روز گذشت و زنگ نزد منم زنگ نزدم یه شب اعصابم خرد بود و دنبال راهی واسه سرگرم شدن میگشتم که گوشیمو برداشتم به همه مخاطبام تک زدم دیدم مریم پیام داده عجبی بعد از چند روز تازه تک میزنی فهمیدم به اونم تک زدم خلاصه چندتا پیام بهش دادم گفت زنگ بزن زنگ زدم حدود نیم ساعت با هم حرف زدیم ولی زیاد خوشش نیومد منم زیاد اصرار نکردم آخه مریم دانشجوبود دو سال هم از من بزرگتر بودفکر میکرد با سن سالی که دارم اندامم ریزه میزه هست آخه مریم خودش 170قدش و 69وزنش بود کمر باریک کون بزرگ و سینه جاافتاده منم چون کمی مغرورم خداحافظی کردم و همه چی تموم شد.حدود 3ماه از این ماجرا گذشت که دیدم ساعت 11شب مریم زنگ زد اسمشو پاک کرده بودم ولی شمارشو شناختم فکر کردم میخواد اذیت کنه واسه همین جوابشو ندادم چندبار زنگ زد بعدش پیام داد ازم خواست جواب بدم کارم داره بار پنجم که زنگ زد جوابشو دادم بهم گفت از من خوشش اومده میخواد باهام باشه ماجرا از این قرار بود که من واسه کاری رفته بودم شهر اونم با فریبا اونجا بوده وقتی فریبا منو بهش نشون داده بود باورش نمیشده آخه فکر میکرده من هیکلم کوچیک باشه بالاخره قرار شد فردا همدیگه رو بینیم رفتم سر قرار دیدم فریبا هم باهاشه سلام کردمودستمو دراز کردم ولی اون دست نداد و فقط جواب سلاممو داد خیلی بهم برخورد پیش خودم گفتم چقدر بیشعوره.بعد از چند دقیقه باهم بودن خداحافظی کردم و رفتم آخه خیلی بهم برخورده بود نیم ساعت بعد زنگ زد جواب دادم ازم معذرت خواهی کرد و گفت چون نمیخواسته پیش آبجیش سوتی بده مجبور شده دست نده و بعدش گفت از خداش بوده دستامو لمس کنه کلی با هم حرف زدیمو خیلی از هم خوشمون اومدبهش گفتم باید کارتوجبران کنی و از دلم دربیاری البته من اصلا کینه ای نیستم ولی خواستم سرش منت بزارم گفت چه جوری جبران کنم رو شوخی گفتم نیاز نیست تو کاری کنی من جبرانی میکنم منظورمو فهمید گفت تنها یا با بابات.منم گفتم چه فرقی داره منم ازبابامم من بکنم انگار پدرم هم کرده گفت میتونی خلاصه منم واسه حرف سکسی زدن استاد بودم جوری حرف زدم که کم آورد.بالاخره مریم کوتاه اومد فکر کردم ناراحت شده حرف سکسی زدم ولی بعدا گفت خیلی از این کار خوشش امومده بودولی انتظلر داشته که من کوتاه نیام منم که فکر کردم اون ناراحت شده تمومش کردم.بهم گفت فردا میخواد بره دانشگاه آخه دانشگاهش یه شهرستان دیگه بود .گفتم خوابگاهی گفت نه خونه دانشجویی داریم گفتم خونتون مرد نمیخواد گفت واسه شباش یا روزاش گفتم واسه هر دوش گفت اگه مردی باشه که واسه هردوش جواب بده که عالیه.بهم گفت بیا خونمون ولی بهش گفتم اول تو بیا بعد من میام بعداز اصرار راضی شد که بیاد حالا منو بگو که خونمون شلوغ بود و خونه خواهر و برادرم شلوغتر.دیگه نتونستم کنسلش کنم چون هم کیرم پاشده بود هم همین اول کاری بدجور کم میاوردم.بعد از کلی جنگیدن با کیرمو مخم به فکرم رسید بریم باغ.راستی ما یه چاه تلمبه وسط دوتا کوه داریم که رادیو هم هیچ موجی نمیگیره چه برسه به وجود تلفن و انتن موبایل.تنها جایی هست که من خیلی دوستش دارم آخه از دنیا و پایان زد و خوردش جداست واقعا واسه خودش بهشتی هست.راستی برق هم نداره ایشالاه قسمت همتون بشه تا یه شب رو داخلش بگذرونید تا حرفامو باور کنید.وسط باغ سیبمون یه خونه کوچولو هست باب زمان تنهایی .خلاصه تصمیم آخرو گرفتم که بریم باغ بهش گفتم قبول کرد.توکونم عروسی بود تا صبح خوابم نبرد پایان وسایل رو آماده کردم صبح که بیدار شدم مادرم بهم گفت امروز جایی نرو بابات باهات کار واجب داره .بدجور افکارم از هم پاشید دیدم نمیشه بیخیال مریم بشم به برادرم پایان ماجرا رو گفتم برادرم احمد 8سال از من بزرگتره ولی پایه ایم بهم گفت تو برو کستو بکن کاری بود من انجام میدم بوسیدمشو رفتم.به مریم زنگ زدم گفت سوار اتوبوسم ازش خواستم پیاده بشه با ماشین رفتم سوارش کردم فکر و خیال سکس کیرمو شق کرده بود و از زیر شلوار معلوم بود.هم دوست داشتم کیرمو ببینه تا ببینم چه عکس العملی نشون میده هم میترسیدم از اومدن منصرف بشه آخه قرار ما فقط دیدن و بام بودن بود حرفای سکسی فقط جنبه کل کل و شوخی داشت.نیم ساعت تو ماشین با هم بودیم ولی اصلا حرف سکس نزدیم فقط قربون صدقه هم میرفتیم.بالاخره رسیدیم وسایل رو گذاشتیم داخل خونه و من رفتم دنبال هیزم واسه شب آخه اواسط پاییز بود و هوا سرد.وقتی برگشتم دیدم مریم مانتو و روسریشو در آورده و با یه تاپ بنفش و شلوار جین وایساده و موهای مشکی و بلند که تا روی کونش بود کیرمو راست کرد رفتم داخل بهش گفتم مریم خیلی دوست دارمو گرفتمش تو بغل کیر شق شدم مالیده میشد به پاهاش سفتیشو حس میکرد ولی هیچکدوممون به روی خودمون نمیاوردیم ناخواگاه لبمو گذاشتم رو لباشو بوسیدمش مریم هم که منتظر همین کارمن بود دیگه نذاشت لبمو از رو لبش بردارمو شروع کردیم لب خوردن 5دقیقه ای لب خوردیم فهمیدم مریم خیلی شهوتش بالا زده خواستم کمی اذیتش کنم بهش گفتم دیگه کافیه کمی رفتم عقب دیدم مریم داره نفس نفس میزنه و لباشو میخوره دیدم کمی ناراحت شد ولی من از کارم پشیمون نشدم چون بعدش پریدم بغلش کردم و بهش گفتم امشب جوری میکنمت تا بیهوش بشی جدایی چند لحظه ای من باعث شد حالا چند برابر حشری بشه و خوشحالتر گفت نامرد کسی که نکنه.خوابوندمش رو زمین خوابیدم روش قبلا زیاد لب خورده بودم واسه همین جوری میخوردم که حس کردم با لب خوردنم ارضا شد (لب خوردنم تو سکس زبانزده خاص و عامه) موهاشو پیچیدم دور دستمو لبشو میخوردم کم کم رفتم سراغ لاله گوشش هر چه بیشتر میخوردمش داغتر میشد پایان مدت چشاش بسته بود منم خندم گرفته بود از فرط حشریت هرکارمیکرد چشاشو باز کنه نمیتونست موهاشو کشیدم عقب تا سرش بره بالا بعد گردنشو کامل با زبونم تی کشیدم همین جور که لب میخوردم پاهاشو بازکرد من وسط پاهاش جاشدم کسش از رو شلوار هم داغ بود تاپشو در اوردم وقتی سوتینشو دیدم شهوتم چند برابر شد آخه از سوتین قرمز بینهایت خوشم میاد واسه همین افتادم رو سینه هاشو با سوتین خوردمشون آخ که چه حالی داد سوتینش خیس خیس شده بود بیرونش آوردم بستمش روی پپشونیم مریم خیلی خوشش اومد سرمو گرفتو دوباره شروع کرد لبامو خوردن با دستم شلوارشو کشیدم پایین لباشو از رو لبام برداشت کمی ترسید گفتم نکنه میخوای از لب چشمه تشنه برگردیم که دوباره لبشو گذاشت رو لبم دیگه کیرم داشت فیوز میسوزوند شلوارشو در آوردم شرتش خیس بود دست کشیدم رو کسش اه کشید گفت بلندشو و هلم داد عقب گفتم نکنه پشیمون شد که منو هل داد عقب دست کرد کمربندمو بازکرد بهم گفت من کیرتو میخوام نه شلوارتو با کمک خودم شلوارمو در اورد خواست دست به شرتم بزنه گفتم هنوز وقتش نشده باید خمارش بشی دوباره کسشو خوردم دستاشو گذاشته بود رو سرم فشار میداد رو کسش همش میگفت بکن توش اولش فکر کردم از رو شهوت اینو میگه ولی باز گفت علی جون بابات کیرتو بکن تو کسم گفتم دیوونه میخوای کار دستمون بدی گفت بکن تو کسم بازه هم شکه شدم هم خوشحال(بعد فهمیدم مریم 8 ماه نامزدی بوده و جداشده که نامزدش پارش کرده)منم که دیگه فکر کس کردن داشت دیوونم میکرد شرتشو آوردم بیرون و افتادم رو کسش و لیسیدن کسش دیوونش کرده بودم ولی هنوز نذاشته بودم کیرمو ببینه وقتی دید شرتمو در نمیارم گفت علیرضا نکنه کیر نداری نکنه خواجه ای من که میدونستم میخواد خرم کنه تا شورتم بیرون بیارم گفتم آره کیر ندارم بس که حشری شده بود دیگه عصبی شد بلند شد منو هل داد رو زمین تا اومدم بفهمم چه خبره شرتمو آورد بیرون یه لحظه خشکش زد گفتم چی شد دیدی حالا کیر ندارم گفت علیرضا چقدر کیرت کلفته منم گفتم چیه هضمش واست سخته گفت نه عاشق کیر کلفتم بعد گرفتش تو دست و نگاش کرد گفتم خوب بخورش گفت میخورم ولی اگه خفه شدم خبرت میکنم بعد گذاشتش تو دهنش بعد از بالا تا پایینشو لیسید کمی تف گذاشت سر کیرمو گفت علی قول بده واسه همیشه کیر خودم باشی بهش گفتم باشه عزیزم ولی امشبه رو امتحانش کن شاید بهت نساخت.خندید و دوبار شروع کرد خوردن هم کیر من کلفت بود هم دهن مریم کوچیک واسه همین اولش کمی اذیت شدم بعد بهم حال داد اولین بار بود که کسی واسم ساک میزد واسه بار اول خوب بود .منم دیگه اخ ووای گفتنم شروع شده بود مریم واسه ایکه تلافی کنه گفت آخو وای بیخودی نکن که دیگه نمیخوام بکنی توکسم گفتم باشه نمیکنم بعد همینجور که کیرمو میخورد کشیدمش طرف خودمو مدل 69 شدیم زبونمو گذاشتم رو کسش خیس بود ولی مزه خوبی داشت پاشو باز باز کردم آخه دوست دارم کس رو با غاش باز ببینمو بخورم چند دقیقه که خوردم مریم دیگه شهوتش زده بود بالا و داشت حال میکرد کلا کیر من یادش رفته بود کسشو محکم فشار میداد رو دهنم که زبونمو کردم توکسش که پاشو محکم فشار داد به سرم دردم گرفت ولی چیزی نگفتم که دیدم بدنش داره میلرزه و دهنم پر آب شد راستش من نمیدونستم دخترهم آبش میریزه بیرون ولی تو اون لحظه فهمیدم و آبشو خوردم اولش کمی از خودم بدم اومد ولی بعد بهم حال داد بلندش کردم نگام کرد و معصومانه ازم خواست کیرمو بکنم توکسش منم باشه ای گفتمو رو کمرخوابوندمش یه بالشت گذاشتم زیر کمرش تا کسشو کامل ببینم بعد پاشو باز باز کردم کسش داشت باهام حرف میزد واسه کیرم التماس میکرد منم دیگه منتظرش نذاشتم کمی تف گذاشتم سر کیرمو گذاشتم رو کسش هر چی فشار دادم داخل نرفت شک کردم گفتم شاید بهم دروغ گفته شاید اپن نباشه گفتم اگه بازه پس چرا هنوز تنگه گفت که نامزدش فقط با انگشت بازش کرده دید هنوز دودلم و شک دارم خودش انگشتشو کرد تو کسش من که دیگه مطمئن شدم راست میگه انگشتشو کشیدم بیرون و گذاشتم دهنم لیس زدم دوباره تف گذاشتم سر کیرمو گذاشتم رو کسش سرکیرمو کردم تو کس مریم خیلی دردش گرفت آخه من کیرم کلفت بوداز کس دادن پشیمون شد گفت علی بکش بیرون منم که میدونستم اگه بکشم بیرون دیگه نمیذاره بکنم توکس چه برسه به کونش و باید با لاپایی سر کنم یه فشار دادم نصف کیرم رفت تو کسش یه جیغ کشید که من ترسیدم ولی خدارو شکر تا فاصله 10کیلومتری مون کسی نبود که بشنوه همین جور خوابیدم روش چند دقیقه که گذشت شروع کردم تلمبه زدن مریم التماسم میکرد که بکش بیرون منم که برای اولین بار کیرم رفته بود تو کس اونم چه کسی تنگ و آکبند فقط تلمبه میزدم دیگه ناله های دردناک مریم هم تبدیل شده بود به ناله های شهوتی حس کردم آبم داره میاد همیشه دوست داشتم دوست دخترم آبمو بخوره به مریم گفتم قبول نکرد وقتی بهش گفتم من آبشو خوردم اونم تصمیم گرفت بخوره کیرمو کشیدم بیرون مریم سریع برعکس شدو گذاشت تو دهنش منم شروع کردم عقب جلو کردن که حس کردم آبم داره میاد جهش اول آبم که ریخت داخل دهن مریم بدش اومد وکیرمو کشید بیرون کمی از آبم ریخت داخل دهن مریم و باقیش رو سینه و گردنش آبم که کامل خالی شد مریم بهم گفت با این همه آب پس چه جوری میگن خشکسالیه و دوتایی زدیم زیر خنده حس خوبی داشتم مریمو خوابوندمو شروع کردم لباشو خوردن.وقتی موقع سکس ارضا میشم چندبرابر هوس میکنم که طرف مقابلمو لیس بزنم.حدود چند دقیقه لیسش زدم مریم بهم گفت فعلا بسه اگه دوباره حال کنیم خستمون میشه دیگه واسه شب خوابمون میبره من امشبه رو کارت دارم نمیخوام بخوابی.بلند شدیم من شلوارک و رکابیمو پوشیدم مریم هم شلوارکو سوتین پوشید ولی تاپشو نپوشید شالشو انداخت رو شونش رفتیم بیرون کنار جوی آب نشستیم و کمی آب خوردیم و به سروصورت زدیم رفتیم بین درختای سیب گشتن چند دقیقه ای لب میگرفتیموهمدیگه رو میمالیدیم.بعد از چند ساعت دوباره برگشتیم سمت اتاق دوست داشتم بیرون اتاق آتیش روشن کنیمو کنار هم بشینیم نظر مریموپرسیدم خیلی خوشش اومد قبول کرد آتیشش رو روشن کردیمو کنارش نشستیم مریم نشست بغلم .منم که همیشه کیرم شقه شروع کردم مالیدن مریمو لب و سینشو خوردن مریم هم که حشری شده بود بلند شد دستمو گرفت گفت پاشو بریم تو اتاق دوباره کسم کیرتو میخواد باهم رفتیم دوبار یه حال اساسی کردیم .اونشب ما 4 بار سکس داشتیم صبح که بیدار شدم دلم نمیخواست جدابشیم مریم که بهونه دانشگاه داشت نظر داد که یه شبانه روزدیگه بمونیم منم که تو کونم عروسی شد به مریم گفتم چیه کیر کلفت بهت ساخته اونم گفت کیر خودمه به تو هم هیچ ربطی نداره و با هم خندیدیم دوباره با هم حال کردیم یه شبانه روز دیگه موندیمو دلی از عزا در آوردیم(حدود7بار حال کردیم) این دو شبانه روز دوروز از بهترین روزهای زندگی من بوداین اولین خاطره ای هست که من نوشتم و گذاشتم تو سایت پس اگه دوست دارید ادامه بدم نظر بدیدمن با این و اتاقو مریم خاطره های بسیار خوب زیادی داشتم اگه دوست دارید بازم تعریف کنم نظر یادتون نرههمتون رو از همنجا میبوسم پسرا یه دونه واسه لباشون دخترا دوتا یکی لبشون یکی کسشوندوستدار همه شما علیرضا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *