سلام دوستای عزیز ممنون که واسه خوندن داستانم وقت میذارینمن و محمد دوساله باهم دوستیم وهم دیگه رو خیلی دوسداریم تو این مدت یه جورائیم تو کف سکس باهم بودیم که خونه خالی جور نمیشد واسمون البته ناگفته نماند تو این دوسال ماچ و ماچ بازی زیاد داشتیم ولی همش ناکام بودیممن یه مغازه ی لوازم آرایشی فروشی دارم یه سال نمیشه که اونجا رو افتتاح کردم قبل از عید سرم خیلی شلوغ بود اعصابم دیگه داشت خورد میشد زنگ زدم به محمد که بیاد توی فروش کمکم کنه اول گفت سرش شلوغه ولی بعد زنگید و گفت چند دقیقه دیگه اونجاسبا کمکش مشتریا رو راه انداختیم و نزدیک ظهر تقریبا دیگه کسی نمیومد گفتم ممدجون بپر یه چیز واسه ناهار بگیرو بیا گشنمونه اونم گفت چشم عشقم و پرید رفت اسنک گرفت و اومد نشستیم رو زمین پشت ویترین غذارو خوردیم خسته بودم تکیه دادم به دیوار محمد اومد نشست کنارم لپشو چسبوند به لپم دستشو انداخت دور کمرم یهو یادم افتاد در بازه و ممکنه مشتری بیاد پریدم درو بستم و اومدم نشستم رو پاش دستشو انداخت دور کمرم لبامو بوس کرد و شروع کردیم به خوردن لبای هم محمد خیلی ماهرانه بلده دخترو شهوتی کنه شالمو دراورد زیپ مانتومو باز کرد و تی شرت خودشو دراوردمحکم لبامو گردن و گوشمو میمکید دیگه تحمل نداشتم فقط اه میکشیدم ولو شده بودم رو دستش تاپمو دراورد محکم سینه هامو میمکید اروم شلوارمو از پام در اورد و از رو شورت کسمو میمالید میگفت دختر عجب خیس کردی خودتو من فقط اه میکشیدم شلوارشو از پاش دراوردم و از رو شورت افتادم به جون کیرش و میمالیدم شورتشو دراوردم محکم کیرشو تخماشو میمکیدم و گاز میگرفتم میگفت یواش دختر دردم اومد منو خوابوند شورتمو دراورد شروع کرد خوردن من دیگه جیغ میکشیدم و میگفتم بسه دیگه بکن توش .راستی یادم رفت بگم من پردم از نوع ارتجاعیه ولی این اولین تجربه ی سکسمهولی محمد بدتر میخورد انگشتشو کرده بود تو کسم خودمو کشیدم کنار تا ول کنه افتاد روم لبامو میخورد و کسمو میمالیدمنم با ناله میگفتم بکن توووووووووووووکیرشو میمالید رو کسم و با ابش سرسره بازی میکرد روش اروم کردش تو یه اه عمیقی گفتم یواش یواش همشو کرد تو و نگه داشت گفتم تلنبه بزن گفت نه یکم صب کن تا عادت کنی که دردت نیاد اروم اروم تلنبه میزد مست شده بودم افتضاحلبامو سینه هامو میخورد و اروم تلنبه میزم سرعتشو بیشتر کرد من ناله میکردم اونقد تند تند تلنبه میزد که سرم میخورد به دیوار بدنشو چنگ میزدم جیغ میکشیدم کیرشو کشید بیرون گفت به شکم بخواب گفتم از پشت نهگفت از پشت نیس میکنم تو جلو به قول خودش مثه ببعی شدم و اون حالت دو زانو نشست کیرشو کردتو محکم تلنبه میزد صدای شلپ شلپ فضارو پرکرده بود داشتم ارضا میشدم یهو ابم اومد ولی محمد نمیکشید بیرون بازم تلنبه میزد من جیغ میکشیدم یهو محمد کشید بیرون و گفت گیلدا بخورش تخماشو گرفتم تو دستم و کیرشو محکم میخوردم مک میزدم یهو ابش اومد یکمش ریخت تو دهنم حالم داشت بهم میخورد ابشو ریخت رو گردن و سینه هام ولو شدم رو زمین اونم ولو شد روم نانداشتم دیگه یکم خوابیدیم تا حالمون جا اومد بعدش پا شدیم منو لخت بغل کرد لبامو بوسید و گفت امروز بهترین روز عمرم بود خیلی دوستدارم منم گفتم ما بیشتر عشقم خلاصه اولین سکسمو با عشقم تجربه کردم و دوس ندارم دست مرد دیگه ای تنمو لمس کنه)))پایاننوشته گیلدا
0 views
Date: November 25, 2018