سکس سر پایی با خانم مستاجر

0 views
0%

من یه مرد سی وهشت ساله چهار شانه و قد بلند هستم.از بیست سالگی به همین دلیل توی محل خاطر خواه و دوست خانم زیاد داشتم.داستانی که مینو یسم مربوط میشه به سال گذشته.مغازه من در یکی از خیابانهای بالا شهر و تجاری شیراز هست.آپارتمانی که مغازه من طبقه همکف اون هست شش واحد مسکونی داره.و واحدی که طبقه فوقانی مغازه من قرار گرفته هر چند سال مستاجرش عوض میشه.من به جهت رابطه با مالک آپارتمان معمولا با مستاجر مراوده پیدا میکنم.حدود شش ماهی قبل از این ماجرا مستاجر جدیدی اومد که مرد کارمند بود و زنش هم خانه دار یه دختر کلاس اولی هم داشتند.خلاصه از اون خانم همسایه بگم براتون…آس؟یه خانم تو پر سفید و واسه من که قد بلندمبغل پر کن.من از روز اول رفتم تو کارش .بعد از توجه و پاییدن اون یه روز که فرصت مناسب بود .جلو مغازه باهش حرف زدم وشماره بهش دادم.اون هم از من خوشش اومده بود.بعد از مدتی تلفی تماس داشتن مخ زدن یه روز تا ساعت 2 بعداز ظهر مغازه بودم که یهو دیدم از جلو مغازه رد شد.دویدم و صداش کردم اومد جلو دعوتش کردم بیا داخل مغازه نشست و بعد از احوال پرسی گفتم بیا پشت مغازه و قسمت اداری رو نشونش بدمتا رفتیم پشت من دستش رو گرفتم و رفتم نزدیک حالتی که در آغوش بگیرمش اون هم همراهی کرد و در حالی که لبش رو میبوسیدم دستم هم همه جای بدنش رو لمس میکرد.یه خانم پر حشر که فقط منتظر بود بخوابم روش اما تو مغازه امکانات نداشتم.در یه حرکت سریع بردمش سمت یکی از میز ها و شروع کردم دکمه های مانتوش رو باز کردن درحالی که کیرم تو شلوارم جاش نمیشد زیپ شلوارم رو باز کردم و وقتی کیرم رو که حسابی شق شده بود و کلفتیش رو با دست حس کرد و شروع کرد تعریف کردن از کیرم چه داغ .چه کلفت وای چه سفتمنم که سر گرم خوردن سینه هاش و تن سفیدش بودم کم نیاوردم و شروع کردم به لخت کردنش اما میگفت باید بره الان نمیشه و از این حرفها ولی با اون حشری که دو تامون بهش رسیده بودیم جدا کردن ما امکان نداشتدستم رو که تو شورتش کردم دیگه رفتن یادش رفت فقط آه و اوه بود وحس سکس در حالی که شلوارش رو پایین میکشیدم برش گردوندم دستاش رو گذاشت روی میز و کیرم رو از پشت بهش چسبندم و اونقدر خیس بود که کیرم رفت تو صدای سکسش بیشتر شد منم حس عجیبی داشتم سکس با این عجله و ایستادهدر حالی که کمرم جلو و عقب میشد و اونم آه وناله میکرد دستام سفت بالای باسنش رو فشار میدادم کم کم هر دوتامون به اوج میرسیدیم.اونقدر حشرم بالا بود که زودتر از معمول در حال ارضا شدن بودم موقع ارضا شدن آبم رو ریختم رو کمرش بعد از چندتا بوسه طولانی از هم جدا شدیم و رفت بیرون و تا مدتی که طبقه بالای ما بودن ما تو بهشت بودیم.نوشته‌ آرش شیرازی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *