سلام خدمت همه دوستاناین داستانی که میخوام بگم میدونم باور نمیکنین و تو نظرات کلی فحش میدین برامم مهم نیست که باور کنین یا نه چون من قلبا و با پایان وجود مینویسمخب من محمد هستم 15 ساله شاید بگید 15 ساله و سکس ؟ ولی اره خیلی از 15 ساله ها هم سکس کردن تحقیق کنین من اولا از قیافه خودم بدم میومد برا همین خیلی خجالتی بودم تو عروسیا و …. گوشه گیر بودم کلا زیاد نمیجوشیدم با کسی – برای این که بقیه در موردم چه فکری میکنن تو چت روم برا امتحان تو عمومی گفتم یه دختر بیاد وب منو ببینه بگه قیافم چجوریه چند نفری دیدنو یکی گفت خیلی خیلی خوبه یکی گفت معمولی یکی خوب خلاصه بد توشون نبود برا همین یکم اعتماد نفسم بیشتر شد اینو بگم که من خیلی تو کف بودم خیلی خیلی جق میزدم چشامم ضعیف شده کیرم نسبتا در حد خودم بزرگه 15.5 سانتی میشه میخواین به میلم که اخر داستان مینویسم میل بدیم عکسسو براتون میل کنمخلاصه 1 ماه پیش عروسی خالم بود که به خاطر محدودیت های طوی تالار تو یه ویلا گرفته بود عروسیشومنم طبق معمول یه گوشه نوشسته بودم سرم پایین بود داشتم اهنگ من خستم از یاس رو گوش میدادم با صدای کم در گوشم یه دفه دیدم یکی اومد کنارم نشست سرمو بلند کردم دیدم دختره از فامیلای دوماد بود درست نمیشناختمش تا دیدم دخره جا خوردم یکم رفتم اون طرف تر گفت چی کار میکنی منم موزیکو قطع کردم (من کلا زیاد با دخترا حرف نمیزدم دوستم نداشتم بحرفم ولی سکسو که خیلی دوس داشتم ) گفتم هیچی بی کارم گفت اسمت چیه چند سالته و از این کس شعرا بعدشم خداحافظی کرد و رفت منم دوتا فحش دادم گفتم اهنگمو قطع کردی ادامه به اهنگ فردای عروسی یه شماره ناشناس اس داد نوشت سلام محمد خوبی ؟ منم که فک کردم از بچه ها مدرسست معمولی گفتم ممنون بعد اس ام اس بازی گفتم کدوم یکی هستی ؟نگفت گفتم حال ندارم بای 2 تا اس داد ج ندادم اخرش گفت من همون دختره م من دهنم وا موند گفتم شمارمو از کی گرفتی گفت از دختر خالت (دختر خالم ازم 1 سال بزرگتره ) خلاصه منم انگار به خر تیتاب داده باشی اس ام اس بازی بعد قرار گذاشتیم همدیگه رو ببینیم منم خر کیف رفتم دیدم وایساده رفتم جلو ( داشتم میلرزیدم اولین دوست دخترم بود ) رفتیم تو کافی شاپ نزدیک بود یارو دوستم بود همیشه میرفتم وای فای داشت کار میکردمیه چیزی خوردیمو خلاصه دوستی ما ادامه داشت بعد از 2 هفته گفت ممد جی اف داری ؟ گفتم نه گفت تا حالا با کسی حال کردی ؟ این اسو که خوندم به جون شما دلم یه جوری شد در جا سیخ کردم گفتم نهخلاصه گذشت منو اون دیگه فامیل بودیم فهمیدم دختر خاله دوماده دیگه به زور عمدا میرفتم با خالم خونه شوهر خالم با اون مینشستیم حرف میدیم تا یه روز مادرم دعوتشون کرد خونمون من که تو کونم پارتی بودحموم رفته اماده برا اومدنشونوقتی اومدن تو خونه و منو دید یه لبخد با حال زد بعد اومدن نشستن البته یه برادر داره از خودش 2 سال از من کوچیک تر من رفتم تو اتاقم پا کام داشتم تو روم دنیا میچتیدم داداشش اومد بغلم چند مینی داداشش بود که در باز شد خودشم اومد رو تخت نشست مامانش زیاد بهش گیر نمیداد اون روزم داداششو دک کردیم حرف زدیم خیلی به هم علاقه مند شده بودیمیه روز زنگ زد خلاصه حرف گفت ممد بیا خونمون گفتم برا چی ؟گفت مادر و بابامو برادرم رفتن گردش اونایی که تو بندر عباسن میدونن اب گرم گِنو کجاست منم از بندرم بچه ها البته اصلیت بندری نیستمگفتم تو چرا نرفتی گفت بهانه اوردم از اونجایی هم که زیاد گیر نمیدن قبول کرده بودن ما هم دیگه در حال لباس پوشیدن سیخ کرده بودیم به مادر گفتم مادر میرم با دوستا سیتی سنتر (بندریا میدونن کجاست یه بازار وسط شهر پر دختر )گفت برو رفتم وارد خونه که شدمدیدمش عادی یه تاپ و شلوارک پوشیده بود من خر کیف نشستم هر دومون یه چیز میخواستیم اما هیچ کدوم نمیتونستیم چیزی بگیم حس بدی بودتا این که اون گفت ممد منو دوس داری ؟ گفتم اره خیلی گفت منم خیلی دوست دارم همین جوری چند مین حرف زدیم که بلند شد اومد بغل من نشست من تخم نداشتم حرکتی کنم نمیدونم برا چی داشتم تلوزیون نگاه میکردم از سر ترسیه دفع لپمو بوسید من خیلی تعجب کردممنم بر گشتم اصلا دست خودم نبود ولی گردنشو گرفتم دوتا صورتشو اوردم نزدیک لباشو بوسیدم اولین لب زندگیم بود باورم نمیشد شیرینننننننن بود چرخیدیم رو به رو هم همدیگه رو بغل کردیم لب میگرفتیم بعد گفت بریم تو اتاق من ؟گفتم بریم بلد شدیم رفتیم رو تخت ( 1 نفره کونم پاره شد ) خوابیدم افتاد رو من دوباره لب میگرفتیم خیلی حاللللللل میداد کیر ما شده بود مثل استخونگفت اون چیه رو پام ؟ هیچی نگفتم بعد چرخیدیم گذاشتمش کنارم دستمو گذاشتم رو سینه های تازه کار کوچولو بودن ولی خلی باحال بودنا پیشنهاد میکنم سینه دختر 14 سال رو بمالید باحاله تاپشو در اوردم سینه هاشو میخوردم اولین بارم بود سینه دست میزدم کلا اولین بارم بود خوردم براش رفتم پایین رسیدم به کسش شلوارکشو در اودرم یه شرت ناز صورتی بود اونو که در اودرم یه کس سفید و تپل حساب کنی دختر کم سن تازه موهاشو زده بود تپل بود جون میداد برا خوردن خورد کسشو به یه من نرسید ابش ریخت خیلی باحال بود مث پنبه بعد منو کشید بالا یه لب گرفت گفت بسه حالا نوبت توئه پیرهنمو در اودر یه دست کشید رو سینم رفت شلوارو شرتو با هم کشید پایین کیر ما که اشتخونی شده بود بدبخت افتاد بیرون گفت واو چه کیری ( از اون روز به بعد وب گیر میدادم ) اومد کیر مارو خورد بلد نبود ولی اییییییگفتم چی کار کنیم از کس که نمیشه از کونم که درد داره دهنم که بلد نیستی چی کار کنم ؟ گفت از کون بکن اشکالی نداره من از تخت اومدم پایین خوابید رو تخت پاهاشو داد بالا سوراخ کونش دقیقا باز بود و معلوم خودشو شک گرفت منم که گرم دم دست نبود حال نداشتم بیارم اول اومد یکم خورد بعد گذاشتم دم سوراخ خیلی کم کم فشار دادم بره تو اولش مشد میخواستم بی خیال شم گفت بکن ما هم زور زدیم نصفش یه دفه امگار ازادش کردی رفت تو معلوم بود دردش گرفته لم میسوخت براش ولی چیزی نمیگفت خلاصه شروع کردم به تلنبه زدن بعد 10-11 بار ابم اومد ریختم تو کونش چون اولین بارم بود ابم خیلی زود اومد در اوردم کیرمو افتادم روش از هم لب گرفتیم همدیگرو محکم بغل کردیم سکس عشقولانه ایی بوداگه خوشتون اومد که بگین داستانای سکس بعدیمو با همین دختر بگمامید وارم باور کرده باشین اگرم که نه که نه دیگه به زور که نمیتونین باور کنینمن 1 سالی هست تو این سایت میام و دلم میخواد سکس داشته باشم و داستانشو بنویسم که به ارزوم رسیدمبایییییییییییییییییییییییییییییییینوشته محمد
0 views
Date: November 25, 2018