قسمت قبلسلام به دوستاني كه با نطر هاشون مايع دلگرمي من شدن.داشتم ميگفت آرمان آب كيرم رو روي كس زنش كشيد و دوباره خنديد و گفت راحت باشين و دوباره سرش رو روي كش سميرا گذاشت و شروع كرد به ساك زدن سميرا هم كير داداشش رو از دهنش بيرون آورد و متوجه حضور ما شد به من گفت اشكان ناراحت نشي گفتم تو كه راحتي حالا هم راحت باش و دوباره شروع كرد به ساك زدن منم نگين رو روي تخت كنار سميرا خوابوندم و شرع كردم به كس خوردن سميرا و نگين داشتند كير من و آرمان رو ميخوردند و ما دو تا كس زنهاي همديگه رو ساك ميزديم آرمان از روي سميرا بلند شد و درست روبروي كس خانمم ايستاد و از من پرسيد اجازه ميدي كسش رو بكنم نگاهي به كس سميرا انداختم كه تا اونجايي كه من ياد داشتم جز كير من تا به حال كيري توش نرفته بود . سميرا هم گفت اشكان اجازه بده ديگه آرمان داداشمه غريبه كه نيست تازه زنشم كه داده بهت تا باهاش هر جور كه ميخواي حال كني .منم گفتم اشكالي نداره من كه چيزي نگفتم آرمان هم انگار دنيا رو بهش داده بودي كيرش رو با آب دهنش خيس كرد و گذاشت دم كس سميرا و بالا و پايين ميكرد كه يكباره كيرش رو تا دسته تو كس سميرا فشار داد سميرا آهيكشيد و آرمان شروع كرد به تلمبه زدن به نگين گفتم آماده اي اونم سرش رو به علامت رضايت تكون داد و به آرمان گفتم با اجازه آرمان جان ميخوام بكنم آرمان هم گفت اجازه هم نميگرفتي نگين مال خودته هر كاري دلت ميخاد با كس خانمم بكن تازه من هفته ديگه دارم ميرم شيراز براي خريد گل. نگين رو بيار خونه و هر سه تايي با هم حال كنيد . منم كيرم رو خيس كردم و يواش يواش تو كس كوچك نگين فشار دادم . و شروع كدم به تلمبه زدن حالا ديگه كس خانمم مثل دهنش كه داشت تا چند دقيقه قبل كير داداشش رو ساك ميزد بازو بسته ميشد. آرمان هم داشت تلمبه ميزد من هم همينجور يواش به آرمان گفتم نگين از كون هم ميده گفت آره پدر بكنش نگين رو رو برگردوندم و كيرم رو روي سوراخ كونش كونش گذاشتم و با اولين فشار كيرم تا نصفه رفت تو البته كيرم خيس خيس كردم نگين هم آهي كشيد و داشتم تلمبه ميزدم و به كس دادن خانمم نگاه ميكردم كه آرمان سميرا رو برگردوند تا از كون بكنه ولي سميرا گفت نه من از كون نميدم راست ميگفت اصلا از كون حال نميداد به سميرا گفتم اشكال نداره دردش كمه ولي بازم مخالفت ميكرد كه از كون نگين كشيدم بيرون و نشستم روي كمر سميرا و با اشاره به آرمان گفتم زود باش بكن تو كونش آرمان هم يه تف اداخت رو سوراخ كون خانمم و كيرش رو فشار داد تو كون سميرا صداي داد سميرا بلند شدو التماس ميكرد منم محكم زنمو گيفته بودم تا تكون نخوره چند دقيقه اي كه گذشت سميرا ديگه راحت شده بود و از روي كمرش بلند شدم و اومدم سراغ نگين و دوباره كيرم رو تو كونش جادادم شهوت به اوج خود رسيده بود داشت آبم ميومد به نگين گفتم دارم ميام كه نگين گفت بريز توش ولي آرمانگفت نه صبر كن كيرش رو از تو كون سميرا كشيد بيرون و كرد تو كسش و گفت بيا كيرت رو بكن تو كون زنت اونجا خالي كن آخه كون خواهرم كوچيكهمنم اومدم بالاي سرشون و كيرم رو تو كون سميرا فشار دادم دوباره درد كمي سراغ سميرا آمد. حالا من و آرمان داشتيم سميرا رو از دو طرف ميكرديم چه حالي ميداد آبم داشت ميومد كه محكم فشار دادم و پایان وجودم داشت از كيرم خارج ميشد صداي بلند آرمان منو به خود آورد كه در همون آرمان آبشو تو كس خانمم كه خواهرش هم بود خالي كرد و سمسرا بلند شد گفت كثافت قرص كه نخورده بودم و سريع رفت بيرون راه كه ميرفت از كسش آب كير آرمان بيرون ميريخت .نگاهي به هم كرديم و زديم زير خنده . نگاهي كردم ديدم نگين هنوز ارضاع نشده سريع پريدم روش و كيرم كه راست شده بود رو دوباره كردم تو كس نگين آ«مان خم داشت من و زنشو نگاه ميكردتلمبه زدنمو تند كردم كه ديدم زير دستام داره ميلرزه فهميدم به اورگاسم رسيده داشت دوباره آبم ميومد كه به نگين گفتم دارم ميام اونم گفت بريز تو كسم مثل آرمان كه تو كس زنت آبشو خالي كرد منم همين كاررو كردم و آّمو تا آخرين قطره تو كسش ريختم . و همينجور روش خوابيدم آرمان هم بلند شد و زد رو پشتم گفت خسته نباشي كس خانمم بهت حال داد. منم گفتم دستت درد نكنه عالي بود .ادامه دارد……..نظر زياد بدين تا ادامشو تو سه قسمت بعدي بنويسم …..راستي تو نظرهاتون از كس خانمم بگيد ياعكسي بزاريد كه تو ذهنتون كس خانمم رو اينجوري تصور ميكنيد. هر كس نظر بهتري داد عكس خانمم رو براش ميزارم….منتظرم. باینوشته اشکان
0 views
Date: November 25, 2018