سلام شقایق هستم 22 سالمهاولین باره که در این مورد می نویسممن تا حالا با پسرای زیادی دوست بودم،با اکثرشون هیچ رابطه ای نداشتم،با بعضیاشونم ذر حد مالش و لب و لوببا تعداد کمیشون که واقعا حس می کردم دوسم دارن و از رو دوس داشتن می خوان باهام سکس داشته باشن فرا تر از لب و این حرفاامیر تنها کسی بود که با اینکه حسی بهش نداشتم دلم می خواست سکس و باهاش تجربه کنم،روبروی دانشگاهمون دفتر فنی داشت.همیشه همه ی کارامونو می بردیم پیش اون.بعد از یکی دو ترم تقریبا باهاش صمیمی شدم.بین پسرایی که تا حالا باهاشون دوست بودم از لحاظ ظاهری ساده بودیه بار رفتن مغازش واسه کپی کردن،هیچکس اونجا نبود منم نشستم و یکم با هم حرف زدیم که یهو آب یخ ریختم روش دیدم یه خالی شد. گفت من به آب یخ حساسم.گفتم یعنی چی؟ گفت یعنی… یعنی حالم بد میشه و میزنه بالایکم جا خوردم که انقد راحت باحام حرف زد.اما خودمم تنم میخوارید. توی مغازش اون پشت مشتا یه جا بود شبیه انبار که دستشووییم توش بود،منم گفتم میشه برم دستمو بشورم؟ گفت آرهداشتم دستمو میشستم که اونم اومد اون پشت،دستشو گرفتمو اونم بغلم کرد و آروم آروم اومد جلو شروع کرد به لب گرفتن.منم که افتضاح حشری میشم،یهو زد بالا شروع کردیم به خوردن هم دیگه که یهو یه مشتری اومد حالمونو گرفتمن اون پشت قایم شدم و اون رفت به مشتریش برسهمشتریش که رفت اومدم بیرون،بهم گفت شمارتو بهم میدی؟ ازت خوشم اومده با هم دوست شیم؟ منم قبول کردم1 هفته با هم اس بازی میکردیم و یکم نزدیک شده بودیم به همیه روز گفت فردا صبح زود میتونی بیای مغازه؟ کسی نیست 1 ساعت پیش هم باشیم؟ منم اولش یکم ناز کردم و بعد قبول کردمما خونمون تهران بود و اون مغازش کرجصبح زود راه افتادم و ساعت 630 اونجا بودممن کمرم 36 هستش و استیل قلمی دارم با سینه های تقریبا درشت (سایز 75) باسنم هم گرد و قلنبس قدم 165 وزنم 54رفتم تو مغازش گفت برو پشت تا من بیام.منم رفتم.دیدم یه پتو و یه بالش پهن کرده وسطمانتومو در آوردمو یه سوتین زرد خیلی خوشگل ست با شورت لامبادا پوشیده بودم یه تاپ سفید قلاب بافی هم روش.خیلی سکسی شده بودمکرکره ی مغازرو داد پایینو امد اون پشت تا منو دید یه لحظه مکث کرد آخه بیچاره همیشه منو با مانتو و مغنعه دیده بودمن هنوز هیچی نشده کسم خیس خیس بود.بهش گفتم خیلییییییییییییی خوابم میاد،گفت آره منم همینطور بیا بخوابیمخوابیدیم رو پتویی که پهن کرده بود و شروع کردیم به لب گرفتن،اومد سمت گوشم که گوشمو لیس بزنه گفتم نهههههههههههههه من خیلی به گوشم حساسم،گفت چه بهترررر انقد گوشامو لیسید که داشتم از حال میرفتم.من واقعا به گوشام حساسمکم کم اومد پایینترو منم بدون اینکه اون بگه تاپمو درآوردماونم کمکم کردبعد از رو سوتین شروع به مالوندن سینه هام کردوااااااااای داشتم دیوونه میشدم،بد زده بودم بالا اومد پایینترو شروع به لیسیدن کسم کرد.گفتوااااای چه خیسههه چقذ لیزو خوبه،یکم میخوردو یکم با دستش می مالیددیگه دلم براش سوخت گفتم بیا بخواب من مال تورو میخورمشروع کردم ساک زدن(من تقریبا ساک زیاد زدم،خیلیم واردم،حتی یکی از دوس پسر قبلیام میگفت تنها کسی که تا حالا تونسته منو با ساک زدن ارضا کنه تویی)محکم میمکیدمو تا ته می کردم توحلقم،خیس که می شد شروع می کردم با دست مالوندن،دیگه کاملا حشری شده بد که گفت بخواب،منو به پشت خوابوندو می خواست از پشت بکنه که یهو یاد دردش افتادم.گفتم امیر تو رو خدا آروم بکنیا خیلی درد دارهبا لحن خیلی حشری گفت باشه عزیزم حواسم هست خانومیییییییمن تقریبا 4-5 بار قبل این موضوع کون داده بودم اما چون خیلی وقت بود نداده بودم خیلی تنگ شده بودانصافا آرو میکرد تو،سرش که رفت تو گفتم آخخخخخخ اونم هی تف میکرد رو سوراخ کونم،کاملا خیس شده بودگفت عجب بچه کونی دارییی خیلی تنگو باحاله عزیــــــــــــــزم،گفتم در خدمت توئه داشت آرو آروم میکرد تو،دیکه کاملا حشری شده بودم دمر خوابیده بودم،کیرش تا نصفه تو کونم بود دستشو گرفتم گذاشتم رو کسم که بماله،خیس خیس بود،انم شروع به مالیدن کرد و همزمان کیرشو تا ته فرو کرد،دردش واقعا لذت بخش بود میگفتم آه آه تندتر تندتر………..اونم تند تند تلتبه مدانقد حشری شده بودم که دلم میخواست بگم بکنه تو کسم…اما…..این پرده لعنتی نمیذاشتداشت ارضا میشد گفت آهــــــــــــــــــــــ کجا بریزم؟ گفتم همون توهمونطور که داشت تلنبه میزد منم کسمو میمالیدم که یهو آبش اومد و افتاد روم.. اما من هنوز ارضا نشده بودم،منم تا ارضا نشم دست بردار نیستم 10 دقیقه استراحت کردیم و دوباره من شروع کردم به کرم ریختن… اونم دوباره سیخ کردو من ازش خواستم بکنه تئ کونم اونم از خدا خواسته کرد تو و شروع کرد… دیگه داشتم می مردم از لذت،واقعا درد لذتبخشی بودو باز هم ارضا نشدم اولین با بود که انقد میدادم حس میکردم سوراخ کونم گشاد شده و داغ کرده.. اما همچنان حشری بودمشاید باورتون نشه اما اون روز 9 بار از کون دادم خیلی حال داد.با اینکه بار سوم ارضا شدم بازم دلم میخواستبیچاره امیر دیگه داشت از حال میرفت انقدر خسته شده بودیم همونطر لخت لخت رو امیر خوابیدم که کسم رو کیرش باشه موقع خواب اونم گفت همینجوری بخواب کست بماله به کیرم،ممه هاتم رو تنم حس کنم خوابیدیم و ساعت 11 از خواب بیدار شدیم وقتی بیدار شدیم دوباره از هم لب گرفتیم و دوباره حشری شدیم،من هات هاتم،دیدم امیرم سیخ کرده.گفت میذاری یه بار دیگه از پشت بکنمت؟ منم با کمال میل قبول کردم،،به خاطر 1 ساعت اومده بودم اما 4 ساعت پیش هم بودیم،3 ساعت مدام سکس داشتیم خیلـــــــــــــــــــــی حال دادمن دیگه به کلاسامم نرسیدمو یه راست رفتم خونه،اما ارزششو داشتداستانم کاملا واقعی بودامیدوارم خوشتون اومده باشهنوشته شقایق
0 views
Date: November 25, 2018