دوستان این داستان با تخیل و واقعیت ترکیب شده و اسم ها مستعار هستند.من با پریسا تو نت آشنا شدم.اوایل آشناییمون زیاد با هم خوب نبودیم اصلا هم فکرشو نمیکردیم که ما یه روزی بتونیم با هم دیگه سکس داشته باشیم.داستان من و پریسا از جایی شنیدنیه که….اون شب من خیلی حالم گرفته شده بود.از اون روزای بود که همه چیز واست بد شانسی میاره.من اون شب با خونواده دعوام شده بود و با اعصاب خورد نشسته بودم پای کامپیوتر که شاید یکمی سرگرم بشم و یادم بره چی پیش اومده.یاهو رو آن کردم و داشتم آف میخوندم که دیدم پریسا پی ام داد.مکالمه من و پریساپریساسلام.منسلام خوبی؟پریساممنون.منتظرت بودممن منتظر من؟Oپریساآره میخواستم یه چیزی ازت بپرسم.منبپرس.پریسامیخواستم بدونم تا حالا با کسی سکس داشتی؟کمی مکث کردم بعد جواب دادمچطور؟پریسابگو کار دارم.منخب آره.پریسامنم خیلی دوست دارم تجربه کنم . منچه جالبچرا میخوای تجربه کنی؟پریسابه همون دلیلی که تو سکس کردی خب منم دوست دارم بدونم چه لذتی داره.یکمی حرف زدیم و قرار گذاشتیم روز بعد تو پارک همدیگرو ببینیم.(تا یادم نرفته بگم که خونه ما و پریسا اینا نزدیکه همدیگه اس.یعنی تو یه محله زندگی میکنیم)خلاصه روز بعد رسید و من و پریسا راجع به سکس حرف زدیم.من هرچی بیشتر به پریسا از لذت سکس میگفتم تو چشماش بیشتر شهوت دیده میشد.تو همین حال و هوا بودیم که پریسا یکدفعه دستشو گذاشت رو کیرم و محکم گرفتش و گفتمیلاد میخوامشمنو میگی یه لحظه هم ترسیدم کسی ببینه هم شکه شده بودم و حال میکردم.دستشو از رو کیرم برداشتم و گفتماینجا که نمیشه یه روز بهت خبر میدم بیای پیشم.اونم سریع قبول کرد.چند دقیقه بعد از پریسا خداحافظی کردم و به طرف خونه راه افتادم.تو راه همش سینه های قلمبه و کون گرد پریسا که از شلوار تنگ سفیدش چشمک میزد جلو چشمم بود.اون شب همش به فکرش بودم و به این که چطوری بکنمش و چیکار کنم که زودتر بیاد تا یه حالی بهش بدم.تو همین حال و هوا بودم که یکدفعه مثل اینکه خدا صدامو شنیده باشه تلفن زنگ زد و ما برای فردا ظهر ناهار خونه داییم دعوت شدیم.آقا تو کونم عروسی بودسریع تلفنو برداشتم و به پریسا اس دادمسلام گلم یه خبر خوب واست دارم.فردا خونه واسه من و تو خالیهخلاصه سرتونو درد نیارم.من به بهونه درس و دانشگاه موندم خونه و خونواده رفتن خونه داییم.ده دقیقه بعدشم پریسا اومد.بیشرف یه شلوار قرمز پوشیده بود با یه مانتوی کوتاه مشکی که خیلی سکسی نشونش میداد.منم بی جنبه بازی در نیاوردم و راهنماییش کردم سمت پذیرایی.وقتی رو مبل نشست من رفتم واسش شربت درست کردم.رفتم پیشش و لیوان شربتو دادم دستش.یه جرعه از شربت خورد و بهم گفتکجا مانتومو در بیارم؟منم اتاقمو نشونش دادم و رفت تا مانتوشو در بیاره.منم با خودم تجسم میکردم که بدونه مانتو چه طوریه و چی پوشیده.تو همین فکر بودم که دیدم یه پری با یه تاپ سبز جلوم وایسادههیکل خوشگلی داشت سینه های معمولی با کمر باریک و کون برآمده.وقتی نیمرخ وایمیستاد برآمدگی کونش مثل دست انداز خیابونا بودخلاصه این هلو اومد و نشست سر جاش و لیوان شربتشو از رو میز برداشت شروع کرد به خوردن که یهو یه ذره شربت ریخت رو سینه اشو راه افتاد و رفت وسط پستوناشپریسا با خجالت و انگار که هول کرده باشه گفتدستمال میاری؟منم دیدم فرصت خوبیه گفتم دستمال میخوای چیکار؟بیا خودم پاکش میکنمگفت چطوری؟گفتم بیا بگماونم پا شد اومد جلوم وایستاد منم دستاشو گرفتم و نشوندمش رو پام و لای سینه اشو لیسیدمبوی ادکلنش و شربت خیلی شهوتیم میکرد پریسا هم انگار که خوشش اومده سرمو بیشتر فشار میداد لای سینه های خوشگلش.دیگه کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد از رو پام بلندش کردمو تاپشو در آوردم و بعد سوتینش.سوتین رو که در آوردم دو تا سینه توپی شکل داشتن نگام میکردنمنم با لیس زدن و مکیدنشون داشتم به حاصبشون حال میدادم.دیدم پریسا نمیتونه وایسه و خیلی حشری شده.دستشو گرفتمو بردمش روی تختم.انداختمش رو تخت و خودم خوابیدم روش و شروع کردم به خوردن سینه هاش.پریسا آه و ناله میکرد و پاهاشو رو تخت میکشید معلوم بود خیلی حشریه.منم وقتی اینو دیدم رفتم رو لباش و ازش یه لب تپل گرفتم.از گردنش شروع کردم به ها کردن و بوسیدن تا رسیدم به پستوناش.پستوناشم دوباره خوردم و باز شروع کردم به بوسیدن تا رسیدم به کسش که زیر شلوار قایم شده بود.منم تند تند دکمه و زیپ شلوارشو باز کردم و شلوارشو در آوردم و رفتم از انگشت پاش بوسیدم تا رو کسش.کسشو یکمی از رو شرت مالیدم و بوسیدم و لیسیدم تا اینکه دیدم خیلی وضعش خرابه و خیلی حشری شده.شرتشو در آوردم مثل دیوونه ها شروع کردم به لیسیدن کسشو چوچولش.پریسا داشت دیوونه میشد و همش قربون صدقه ام میرفت.دیگه دیدم خیلی داره پررو میشه و بلندش کردم و گفتم نوبت توئه.اونم پا شد و شلوار و شرت منو در آورد و کیرم که مثل سنگ سفت شده بودو کرد تو دهنش.اولش خوب ساک نمیزد و دندوناشو میکشید رو کیرم اما بعد یادش دادم.خلاصه لیسید و مکید که حس کردم آبم میخواد بیاد.کیرمو از دهنش در آوردمو مالیدم به کسش.با این کار خیلی حال میکرد و بدنش میلرزید.داشت ارضا میشد.منم کسشو مالیدم و آبش اومد.بعد بهش گفتمعشقم حالا دیگه نوبت توئه بهم حال بدی.اونم گفت باشه اما بلد نیستم بگو چیکار کنم.منم دمر رو تخت خوابوندمش و یکمی با سوراخ کونش بازی کردم و انگشتمو میکردم تو کونش تا راه باز کنه اما لامصب انقدر تنگ بود که انگشت به زور جا میشد.دیدم فایده ندارهرفتم کرم آوردم و مالیدم رو سوراخشو دوباره اون کارارو تکرار کردم.سوراخش که جا باز کرد خوابیدم روشو کیرمو گذاشتم دمه سوراخشو آروم آروم کردم تو.صدای آه و ناله اش بلند شدم و میگفت درش بیار خیلی درد داره اما مگه من اونموقع حالیم میشد؟مثل دیوونه ها کیرمو میکردم تو و در میاوردم میدونستم خیلی دردش میاد اما من حال میکردم.یکمی اینطوری گذشت تا اینکه کیر مبارک قشنگ جاشو پیدا کرد و دیگه از درد آنچنانی خبری نبود.وقتی که کونش باز شد من خوابیدم رو تخت و بلندش کردم بهش گفتم رو کیرم بشینه.اونم چون فیلم سوپر زیاد میبینه فهمید منظورم چیه و اومد و کیرمو کرد تو کونش.اینطوری درد دو برابر کمتر میشه و مرد خیلی بیشتر حال میکنه چون کیر کامل میره داخل.گرمای کون پریسا مثل آتیش جهنم بود.داغ داغ.پریسا خودش بالا پایین میرفت و منم با سینه هاش بازی میکردم خیلی از این کار خوشش میومد و گاهی وقتها که خسته میشد یکمی بلند میشد تا من بتونم بکنمش.وقتی من کیرمو بالا پایین میکردم خیلی بهش حال میداد اما درد میکشید.چند دقیقه به این حالت گذشت که من حس کردم آبم داره میاد.بلندش کردم و خوابوندمش رو تخت و پاهاشو گذاشتم رو شونه هام و کیرمو کردم تو کونش.اینطوری کیر کامل میره توحتی واسه خایه ها هم جا هستاما دختر یا خانم خیلی درد میکشه اما دوبرابرم حال میکنه.خلاصه یه دقیقه ای اونجوری گاییدمش تا اینکه آبم داشت میومد و چون میدونستم اگه بریزم تو کونش میترسه و میخواد بچه بازی در بیاره کیرمو در آوردمو رفتم رو پاهاش نشستم و آبمو ریختم رو سینه هاش.خیلی حال میکرد و همش میگقتجوووووووووووون چه دااااغهمنم از حال رفته بودم و مث جنازه کنار پریسا دراز کشیدم.از اون روز به بعد رابطه منو پریسا روز به روز بهتر و صمیمی تر و داغتر میشد و هروقت موقعیت پیش میومد ما سکس میکردیم.نوشته mili 19
0 views
Date: November 25, 2018