با سلام خدمت بچه های گل من آرش 20 ساله هستم پسری شیک پوش و خوشگل که بچه ها بعضی وقت ها میگن کاش یه دست نداشتیم چهره تورو داشتیم. من با دختر های زیادی بودم و گاهی هم سکس داشتم ولی هیچ دختری نتونست نظر من و جلب کنه فقط یه دختر بود که آرزو داشتم باهاش سکس داشته باشم ( مینا ) دختر دایمه وای واقا نمیدونم چی بگم خیلی زیباست و خوش استیل من خیلی تو کفش بودم تا تونستم از طریق یکی از دختر های فامیل بهش برسونم که آرش دوستت داره خودم نمیتونستم بهش بگم چون اصلا با هیچ پسری صحبت نمیکنه خانوانده اش خیلی روش حساس هستند خلاصه هر جور بود برای اولین بار تونستم فقط یه تیکه باهاش صحبت کنم از طریق گوشی اونم به زور قبول کرد. ولی همون اولین بار باسه مخ زدنش کافی بود مخش و زدم و گفتم عاشقشم و …. البته مینا از رابطه من با دختر های دیگه با خبر بود باسه همین چند ماهی کشید که حرفم و باور کرد هر بار از طریق دوستاش من و تست میکرد منم اصلا باج نمیدادم اونم کم کم قانع شد که عشقم واقیه(ولی نبود) باورتون نمیشه منی که این همه کس و کون کردم چه طور هوشم و برده بود چهره اش خیلی سفیدرو بود خلاصه چند ماهی گذشت ما تلفنی صحبت کردیم اون از ترس خانواده اش آخر شب ها با گوشی زیر پتو بهم اس میداد خودتون فضای شب و میدونید چه جوری دیگه منم زرنگ بودم کم کم بردمش سمته سکس البته نه یه دفعه ای مثلا میگفتم دیشب خوابت و دیدم اونم میگفت چه خوابی منم میگفتم روم نمیشه بگم و با اسرارش یه خواب نیمه سکسی براش تعریف میکردم مینا هم بدش نمیومد خلاصه کم کم راهش و بلد شدم تا جایی که هر شب به هم اس سکسی میدادیم هر موقع که همدیگرو میدیدیم هیچ کاری نمیتونستیم انجام بدیم جون از پیش مامانش جون نمیخوره یعنی مامانش نمیذارهصحبت سکسی من و مینا شب ها بالا گرفت تا جایی که تصمیم گرفتیم یه سکس با هم داشته باشیم بنده خدا فقط چند بار عکس کیر و تخم و تو گوشی دوستاش دیده بود. خوب رسیدیم به جای حساس یه شب میناشون اومدن خونه ما اونا همیشه آخر شب میرفتند خونشون خونه ما تا خونشون 20 دقیقه راهه اون شب داییم نیومد اونا هم مجبور شدن با اسرار بمونند من به مینا اس دادم که ساعت 3 بیاد تو حیاط وای باورم نمیشد بشه اون با مامانش و مادرم و خواهرم رفتند تو اطاق تکی خوابیدند و من و پدرم هم تو اطاق پزیرایی. مینا از زیر پتو بهم اس میداد کم کم ساعت 2 شد همه خوابیدند بهش اس دادم من میرم تو حیاط تو هم به بهونه دستشویی بیا بیرون اونم شهوتش زده بود بالا گفت باشه من رفتم تو حیاط اونم یواشکی بعد چند دقیقه اومد قلب 2 تامون از ترس میزد ولی همه خواب بودند ما از پنجره حیاط تو اطاق و میدیدیم همه خواب بودند مینارو توبغلم گرفتم از لب هاش یه بوس گرفتم واییییییییی از کردن یه دختر برام بهتر بود اونم لب ها مو میخورد محکم بغلش کرده بودم اون با دامن بود و منم با زیر شلواری از زیر دامن دستم و زدم به کسش وای چه قدر داغ بود اونم آی او اوفش در شده بود اومدم شرتش و بکشم پایین گفت نه همین جوری خوبه من دخترم پاره میشم منم بهش گفتم خوب از عقب میکنم مینا هم اولش گفت درد داره ، کیرت بزرگه، جر میخورم و …….. هر جوری بود راضیش کردم سرتشو کشیدم پایین دامنش و زدم بالا واییییییییییییییییییییییییییی تو 100 تا کون مثل کونش تا حالا ندیدم خیلی سفید و بی مو بود منم شلوارم و تا نصفه کشیدم پایین و کمی مایع دستشویی از دستشویی برداشتم مالیدم رو کیرم و روش تف زدم آرام گذاشتم بیم کونش سریع خودش و محکم کرد بهش گفتم مینا فقط سرش و میزارم رو سوراخت شل کن الان یکی میاد بذار سریع بکنم بریم تو اطاق اونم خودش و شل کرد وایییییییییی کیرم قشنگ رو سوراخش بود اون همش میگفت فشار ندی یه موقع آرش منم میگفت باشه تو از پنجره داخل و نگاه کن من و نگاه نکن سرش که برگشت تا ته کیرم کردم تو کونش سریع دهنش و گرفتم جیغ نزنه واههههههههههههه چه حالی میداد کیرم تو کون تنگ مینا بود داشت زیره دستام زجه میزد حس کردم داره آبم میاد سریع کیرم و در آوردم با دستم گرفتمش مینا هم کونش و گرفت و سریع پرید تو دست شوییمنم تو حیاط خودم و تمیز کردم رفتم تو اطاق چند دقیقه بعد مینا اومد تو اطاق بعد از 10 دیقه که آروم تر شده بود دیدم داره یواش یواش راه میره و بهم نگاه کرد زیره لب گفت درستت میکنم خیلی نامردی خلاصه بعد از این قضیه که گذشت چندین ماه کشید که باز راضیش کنم که از شدت شهوت این کار و کردم نمتونستم طاقت بیارم هر جور بود قانعش کردم اونم قبول کرد ولی ازم خواست اگه دوستم داری بیا خواستگاریم منم قبول کردم به جان خودم به خدا میخوام باهاش ازدواج کنم به خانم های گرامی بر نخوره ولی واقا دختر هست که اصلا قانع نمیشد سکس کنیم با بقیه فرق میکنه. امروز 1391.4.9 هست با خانواده ام صحبت کردم برن خواستگاری منتظر داستان ها و عکس های بعد ازدواجم باشین. بدرودنوشته آرش
0 views
Date: November 25, 2018