سکس قشنگ ماهواره ای

0 views
0%

سلام خدمت تمامی دوستان سایت سایت داستان سکسی اسم من مهرانه واین اولین داستانیه که تو سایت میذارم من سوای کار ه اصلی خودم ماهواره هم تنظیم میکنم من ساکن غرب تهران 28 سالمه وتیپ وهیکل معمولی دارم یه شب که از سر کار اومدم نگهبان مجتمع مسکونیمون گفت ورودی ؟ ط؟ یه نفر میخواد ماهواره نصب کنه من شمارتو دادم منم تشکر کردم و رقتم خونمون یه دوش گرفتم وداشتم شام میخوردم که موبایلم زنگ خورد جواب دادم صدای یه خانم بود …الو سلام اقا مهران من یکی از همسایهاتونم شمارتونو برای نصب ماهواره گرفتم گفتم بله در خدمتتونم گفت اگه زحمتی نیست یه لحظه تشریف بیارید درب ساختمون ببینید چه وسایلی نیاز داره منم بعد خوردن شام رفتم در خونشون بعد از باز شدن در دیدم یه خانم تقریبا 30-35 ساله با مانتو با لبخند به لب گفت سلام بفرمایید منم با کمی تاخیر وگفتن یا ال..داشتم میرفتم داخل که گفت بفرمایید کسی نیست رفتم تو وطبق عادت رفتم سمت تلویزیون که اومد وگفت اقا بهرام لطف کن یه دستگاه خوب با وسایلش برام بگیر گفتم چه جهت هایی میخوای گفتش ترکیه و ایرانیها کانال mc که سریال میده .تمام این صحبتها رو ایستاده بودیم که گفت بفرمایید بشینید خلاصه با چند تعارف نشستم روی مبل اونم نشست گفتم تا حالا ماهواره نداشتید گفت خودم ندارم ولی چند روزی که خواهرم مریض بود ومن خونشون بودم سریالهای خوبی دیدم مخصوصا سریال ماری چی که تصمیم گرفتم یه ماهواره بخرم بعد گفت این چند ماهی که اومدم اینجا شما رو ندیدم گفتم ای پدر صبح میرم سر کار شب میام وخلاصه سرتونو درد نمیارم سر صحبتو باهاش باز کردم فهمیدم که با مادر پیرش تنها زندگی میکنه در حین صحبت روسریش دیگه تقریبا افتاده بود وموهای مش شده وقشنگی داشت که یه کم بلند بودونصفش از زیر روسریش بیرون بود که خیلی چهرش رو جذاب کرده بود یه دفعه گفت اقا مهران مجردی یا متاهل گفتم مجردم گفت ای پدر چرا حیفه جوون به این خوبی واز این حرفا .. منم دیدم دیگه خیلی تند داره میره گفتم شما چی که اهی کشید چهرئ خندونش دگرگون شد گفت مردم 4 سال پیش توت یه تصادف ….دیگه حرفی نزد گفتم متاصفم خدا رحمتش کنه یه چند ثانیه ای سکوت کرد وگفت اقا مهران کی میتونی ماهواره رو نصب کنی منم گفتم سعی میکنم تا فردا برات ردیفش کنم وبلند شدم و درباره قیمتش هم به توافق رسیدیم وخداحافظی کردم ونزدیک در شمارشو گرفتم اونم شماره موبایلشو داد گفت ساعت 5 به بعد از اداره میام اگه خواستی بیای نصب کنی چند ساعت قبل زنگ بزن که من بیام داشتم شمارشو سیو میکردم گفتم ببخشید گوشیمو نشون دادم گفتم اسمتون با کمی تاخیر و یه لبخند کوچیک گفت الهام ..خدا حافظی کردم ورفتم خونه تو فکرم همش حرفای اون صورت زیبا وخندونش بود. سریع سوار ماشینم شدم ورفتم وسایلشو خریدم وبرگشتم خونه دیگه تقریبا ساعت 11 شب بود بهش زنگ زدم گفتم لوازمو گرفتم با خنده گفت چقدر سریع همیشه اینقدر تند کار میکنی؟ گفتم نه مال شما پارتی بازی کردم گفت دستت درد نکنه گفتم فردا شب میام وصل میکنم گفت پس من منتظرتم قربانت خداحافظ…..اونشب همش فکرم به الهام بود خیلی ازش خوشم اومده بود میخواستم هر جور شده مخشو بزنم فردا شب رفتم حموم وحسابی صاف و صوف کردم و تیغ زدم رفتم در خونه اش درو باز کرد سلام کرد و با تعارفش رفتم تو گفت بشین یه چای بخور بعد کارتو شروع کن نشستم روی مبل با یه سینی چای اومد این دفعه یه پیرهن تقریبا تنگ با یه دامن بلند پوشیده بود بایه دستمال سر که با این تیپ خیلی خوشگل تر شده بود اومد پیشم نزدیکتر از دیروز نشست و با یه لبخند گفت خوب آقا مهران نگهبان گفت شما یه کم بد قولی ولی میبینم که نه خیلی هم خوش قولی یا اینکه …دیگه چیزی نگفت منم با کمی خنده گفتم واسه شما نمیشه بد قول بود اونم میخندید. چایی رو خوردم و ریسیورو در اوردم وتوی میز گذاشتم ورفتم پشت بوم سیم کشیدم اومدم وصل کردم به ریسیور الهام هم میگفت اگه کمک خواستد بگو گفتم نه مرسی ریسیورو روشن کردم رفتم بالا پشت بوم مشغول تنظیم دیشها بودم که اومد بالا وگفت این بالا چه منظره قشنگی داره پیشم وایساد ویه کم حرف زدیم ورفتیم پایین وشروع به گرفتن کانالها شدم هاتبرد و ترکیه رو گرفته بودم الهام تو اشپز خونه بود صداش کردم گفتم کانالها رو چه جوری بچینم گفت نمیدونم باسلیقه خودت منم ایرنا رو اول وبعد فیلما و… داشتم کانالها رو بالا پایین میکردم و براش توضیح میدادم که گفت کانالهای چیزشم گرفتی؟ منم میدونستم منظورش کانالهای سکسیه گفتم کانالهای چیز؟گفت کانالای -18 دیگه سرشو انداخته بود پایین گفتم این جهتایی که براتون گرفتم کانالهی سکسی نداره همش از این تبلیغ هاست چند تاشو نشونش دادم با تعجب نگاه میکرد فکر کردم زیاده روی کردم گفتم ببخشید من بی پرده توضیح میدم چون کارمه دیگه اگه کاملشو بخواین یا باید کارت بگیرید یا یه جهت هست که 2 تا کانال سکسی داره تو چشمام زل زده بود گفت نمیدونم منم از فرصت استفاده کردم وگفتم اون جهت رو هم اشانتیون براتون میگیرم. سرشو به علامت رضایت تکون داد منم رفتم پشت بوم وسریع جهت سیروس رو گرفتم اومدم پایین الهام تو اشپزخونه بود وبوی قرمه سبزی هم که خیلی دوست دارم میومد. سریع کانال سکسی هاستلر رو گرفتم ونشسته بودم که اومدرو مبل کنارم نشست گفت خسته نباشی کارتون پایان شد گفتم اره تقریبا تمومه گفت فقط کانالای بدشو قفل کن که مادرم و مهمونا که میان یه دفعه باز نشه گفتم باشه رفت دوباره تو اشپزخونه منم سریع کانالها رو قفل کردم وکارم تموم شده بود اومد بهش گفتم عجب بوی قرمه سبزی راه انداختید گفت معلومه خیلی دوست داری منم خیلی دوست دارم هوس کرده بودم پختم حالا اماده شد با هم میخوریم گفتم مزاحمتون نمیشم خندید گفت خواهش میکنم منم تنهایی بهم مزه نمیده مادرم میخواست بیاد زنگ زد گفت خونه خواهرم میمونه حالا اگه افتخار بدیید شام در خدمت باشیم من دیگه تو کونم عروسی بود ساعتو نگاه کرد نزدیکای 10 بود گفت مهران جان الان سریال ماری چی شروع میشه منم زدم کانال mcهنوز شروع نشده بود رفت و با میوه اومد نشست و باسلیقه میوه پوست کند و گذاشت کنارم گفت بخور خستگت در بیاد تا شام اماده بشه با هم میوه خوردیم وسریال دیدیمو صحبت میکردیم ساعت دیگه 11 شده بود این 1 ساعت خیلی سریع گدشته بودگفت بریم اشپزخونه شام بخوریم رفتیم اشپز خونه شام رو کشید روی میز نهار خوری نشستیم مشغول شام خوردن انصافا خوشمزه بود خیلی از الهام خوشم اومده چون خیلی مهربون بود شامو خوردیم ازش تشکر کردم بهش گفتم شما خیلی خوب ومهربونید گفت خواهش میکنم خوبی از خودتونه گفتم جدی میگم با شما خیلی راحتم انگار چند ساله میشناسمت 1 نگاه کرد گفت تو هم خوبی که الان اینجایی با هم رفتیم کنار تلویزیون شروع کرد کانال عوض کردن وچند تا سوال درباره ریسیور وبعد کانال mc موزیک داشتیم شو میدیدیم که نشسته با اهنگ سرشو تکون میداد دستمال سرشو باز باز کرد موهاشو که بسته بود باز کرد سرشو تکون داد موهاش کاملا باز شده بود گفت اخیش داشتم خفه میشدم اومد رومبل کنار من نشست داشت کانال عوض میکرد گفت اون کانالایی که گفتی کانال چنده منم گذاشته بودم 300 بهش گفتم گذاشت 300 قفل بود رمزشو گفتم زد باز شد داشت تبلیغ میداد گفت اینم که تبلیغه گفتم الان برنامش شروع میشه من رو کاناپه نشسته بودم اومد پیشم نشست سرشو گذاشت رو شونم منمدستمو باز کردم دیگه کامل اومد تو بغلمسرشو کذاشت رو سینم منم موهاشو نوازش میکردم تبلیغ تموم شد ورسید به جاهای سکسی که زنه لب استخر خوابیده بود یه مرده اومد پیششوسکسشون شروع شد فضای اتاق خیلی سکسی شده بود فیلم به اونجا رسید که مرده پای زنه رو باز کرده بود داشت کسشو میلیسید صدای نفسهای الهام بلند شده بود منم حسابی راست کرده بودم الهام سرش رو بیشتر نزدیک به صورتم کرد ویه بوس زیر گردنم کرد حسابی حشری شده بود توی فیلم بعد ساک زدن زنه نشست رو کیر مرده بالا پایین میرفت منم اروم دستمو گذاشتم روی سینه الهام اروم اروم میمالیدم دستمو گرفت بوسید و گت دوستت دارم منم بغلش کردم اروم لبهای گوشتیشو میخوردم وسینهاشو میمالیدم منو محکم بغل کرده بود ولبمو میخورد بلند شد تلویزیونو خاموش کرد دستمو گرفت برد اتاق خواب با هم رفتیم رو تخت شروع کردیم لب گرفتن یه حس خیلی خوبی داشتم کیرم دیگه داشت شلوارمو پاره میکرد رفتم گردنشو خوردم ورفتم سراغ سینه اش اروم لباسشو در اوردم سوتینشو باز کردم اخ چه سینه هایی شروع کردم به خوردن با ولع میخوردم سرمو تو دستاش گرفته بود اه اه.. میکرد پیرهنمو در اورد خوابیدروم سینه هاش رو سینم لب میگرفتیم زبونشو میخوردم خیلی حال میکردیم رفت پایین پایان بدنمو میخورد با یه حرکت شلوار و شرتمو با هم کشید پایین شروع به لیس زدن کرد دیگه تو فضا بودم دستشو گرفتم خوابوندم اروم اروم با ارامش پایان بدنشو شروع کردم به خوردن ناله میکرد دامنو شرتشو کشیدم پایین رونای پر وبدن بی مو ویه کس صورتی قشنگ داشت شروع کردم به مالوندن کسش بعد پاشو باز کردم رفتم لای پاشو شروع به خوردن کسش کردم مثل مار به خودش میپیچید اه اه وناله میکرد سرمو به کسش فشار میداد بلند شدم تو همون حالت کیرمولب کسش میمالیدم حسابی لیز شده بود اروم اروم فشار دادم تا ته رفت تو نفسشو حبس کرده بود خوابیدم روش لبمو گداشتم رو لبش با دستاش باسنمو گرفته بود دردش اومده بود اروم بدنشو شل کردکسش داغ داغ بود اروم شروع کردم تلنبه زدن دستاشو برده بود بالا منم دستامو حایل کردمو تندتر میکردم هر دومون عرق کرده بودیم سینه های قشنگش تکون میخوردکیرم اونقدر سفت شده بود که حس میکردم داره میترکه الهام منو تو همون حالت سفت بغل کرد پاشو انداخته بود رو باسنم وتو تلنبه زدن کمکم میکرد با اه اه لبشو گذاشت رو لبام لباموگاز میگرفت منم تندتر میکردم سرو بلند میکرد میکوبید زمین داشت حالش میومد تو همون حالت با من چرخیدیم اومد رو من با شهوت زیاد بالا پایین میرفتمحکم با کسش رو کیرم میکوبید با چند حرکت با اه ولرزش ارضا شد ومنو محکم بغل کرد و میبوسید تند تند نفس میزد ویه دو دقیقه ای تو اون حالت بودیم بعد بلندش کردم رفتم پشتش خودش زانو زد منماز پشت کردم تو کوسش خیلی لیز شده بود شروع کردم به تلنبه زدن خیلی حال میداد دیدم داره ابم میاد تندش کردم الهام هم دوباره صداش دراومده بود وتختو چنگ میزد دیگهداد میزدم و میکردم کیرمو کشیدم بیرون با فشار ابمو ریختم تو کمرش حس کردم جونم از کیرم بیرون اومد الهامو تمیز کردمو بغلش دراز کشیدم میگفت تو عمرم اینقدر خوب حال نکرده بودم الان یه ماهی میشه با هم سکس داریم ولی هیچ کدوم مثل اولیه نمیشه……. ممنون از اینکه داستانمو خوندید ببخشید اگه بد بودنوشته‌ مهران

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *