سلام بر همه. خاطره ای برای لذت یادآوریآبان سال 79 با هزار امید و آرزو ازدواج کردیم. من اون موقع 25 سال و خانمم 18 ساله بود. من از همون اوائل جوونیم خیلی حشری بودم. در مدت 11 سال زندگیمون بجز خانمم یه چندتا دیگه هم کردم. از جمله یه دختر به اسم عاطفه (که یه بخش از داستانشو چند سال پیش همینجا منتشر شد) و یه خانم بیوه که اسمش آتنا بود و کسش از کونش تنگ تر بود. به هر حال هرچند خانمم اصلا راضی به جدائی نبود و کماکان دوسم داشت ولی اسفند سال 90 توافقی از هم جدا شدیم. اون مهری شو بخشید و منم حضانت بچه رو بهش دادم. تا فروردین 94 اصلا سراغی از بچه هم نگرفتم ولی عید 94 با واسطه برادرم پسرمو دیدم و این ماجرا باعث شد دوباره با خانم سابقم رابطه مخفیانه اس ام اسی و تلفنی برقرار کنم. راستش خودمم دلم براش تنگ شده بود ولی نمیخواستم دوباره وارد زندگی مشترک باهاش بشم. یه جورائی میخواستم رابطه مخفیانه باهم داشته باشیم و اونم که تشنه ی به دست آوردن دوباره ی من بود هرچی میگفتم نه نمیگفت. قرار شد همه چی کاملا مخفیانه باشه. من تهران هستم و اون توی شهرستان. دوباره باهم صمیمی شده بودیم و حرف هم بیشتر سمت سکس و این چیزا میرفت. میگفت دلم واسه کیرت یه ذره شده و مدام خاطرات سکس مون رو مرور می کردیم. اون سالها مثل همین حالا من خیلی داغ و حشری بودم و اون معمولی و این منو راضی نمیکرد. در مدت رابطه مخفیانه مون مدام میگفت من تازه فهمیدم که مشکل ما سکس بود و من کم میذاشتم و میگفت جنده لاشی ات میشم و هی منو به سمت ازدواج دوباره سوق میداد ولی من هرچند در دوردستها به ازدواج دوباره با اون فکر میکردم ولی اصلا دوس نداشتم هیچکس بو ببره و در واقع نخواستم وا بدم. چند باری سکس تل کردیم و دو بار هم من مرخصی گرفتم و رفتم شهرستان اونم یواشکی اومد و با هم با ماشین دور میزدیم و میگشتیم و تو ماشین باهم حال می کردیم و یه بارم تو ماشین واسم ساک زد و هی قربون صدقه ی خودم و کیرم میرفت. این رابطه مخفیانه ادامه پیدا کرد تا ماه رمضون اون سال. بهش پیشنهاد دادم بیاد تهران خونه من ( که قبلا با هم زندگی میکردی ) اونم گفت میتونم پدر مامانمو بپیچونم و چون دانشجو شده بود میگفت به خانواده ام میگم شب میرم خوابگاه پیش دوستام. دقیقا روز 6 تیر سال 94 ساعت 5 بود که رسید ترمینال و من رفتم دنبالش. سوار مترو شدیم و رفتیم خونه. تا پاشو گذاشت خونه خاطراتش زنده شد و میگفت دلم میخواد دوباره برگردم همینجا. لخت شد کنار هم خوابیدیم و باهم بازی کردیم. بعدش شام خوردیم و بعدش کنار هم خوابیدیم. مثل قدیما باهم بازی کردیم و مدام یادخاطرات قدیم میفتاد و التماس میکرد که دوباره بگیرمش. کم کم رفتیم سراغ سکس. من قبلنا بهش میگفتم کست گشاده و واقعا هم از همون اول گشاد بود. میگفت بعد از طلاق من بهت وفادار موندم و تا حالا به هیچ کس به جز تو کس و کون ندادم امشب بعد از 5 سال (از مرداد 90 تا اسفند 90 که جدا شدیم دیگه باهم سکس نکرده بودیم) منو بکن ببین گشادم یا تنگ. سینه هاش 85 بود و کونش هم مدل تاقچه ای و انصافا لباش هم قشنگ بود و من از اون همین سه تا رو خیلی دوس داشتم. شروع کردم خورن سینه هاش و مالوندن کونش. اونم مدام قربون صدقه ام میرفت و میگفت دلم واهس کیرت لک زده. دارم میمیرم واسه کیرت که بره تو کسم. آروم آروم رفتم سمت کس تپلش. همون بوی قدیمی رو میداد. چوچوله شو لیس زدم و شروع کردم به خوردن کسش. خودمم واسه کردنش دلتنگ بودم. اونقدر خوردم که دیگه جونش داشت بالا میومد و التماسم میکرد که بکنمش. هی میگفت آخ فدای کیرت. کیر تو کس و کونم. بهترین کیر دنیاست کیرت. کس و کونمو جر بده. من جنده لاشی ی تو ام منو بکن. منم مدام به مامانش فحش سکسی میدادم و آماده میشدم واسه کردن کسش. ولی قبلش بهش گفتم واسم بخور. مثل کیر ندیده ها کیرمو گذاشت تو دهنش و هی میگفت آخ 4 ساله از دوریش دارم میمیرم. این کیر مال منه و باید کس و کون منو جر بده. بعدش لنگاشو دادم بالا و کیرمو با دست خودش تنظیم کرد رو سوراخش. آروم آروم فشار دادم تو کسش. وقتی همش رفت تو کسش تنگ شدن کسش رو حس کردم و فهمیدم که تو این مدت واقعا با کسی سکس نکرده و اگرم کرده بهش کس نداده چون انصافا کسش تنگ شده بود. از همون اول شکمش چاق بود و زیر شکش افتادگی داشت. یه لحظه وسط سکس نگاهم به چربی های شکمش که افتاد حالم داشت بد میشد و حس کردم دارم یه خانم پتیاره و پیر رو دارم میکنم ولی من اونو آورده بودم که بعد از 5 سال یه بار دیگه بکنمش واسه همین نگاهمو به سینه ها و لباش دوختم و خوابیدم روش و هی تلمبه زدم. اون عادت داشت همیشه موقع ارضا شدن رو کیرم بشینه واسه همین من خوابیدم و اون نشست رو کیرم و هی بالا پائین شد و کیرمو بحالت چرخشی تو کسش میچرخوند و هی میگفت آخ کسم بکن منو ، میمیرم واسه کیرت. کیرت تو کس و کونم. و هی سرعت چرخشش رو بیشتر کرد و با یه ناله ی شدید ارضا شد و منم همون موقع به اوج شهوت رسیدم و در حالیکه رو کیرم نشسته بود ارضا شدم. خوابید روی من و منو بغل کرد و قربون صدقه ی خودمو کیرم رفت و بعدش کم کم خودشو کشید پائین و کنارم خوابید و شروع کردیم به تعریف خاطرات و کم کم خواب رفتیم. ساعت حدودای یک نصف شب بود که حس کردم داره با کیرم بازی میکنه و هی ازش تعریف میکنه و حرفای سکسی میزنه که کم کم کیرم شق شد. منکه واقعا خسته بودم و خوابم میومد هیچ کاری نمیکردم و بین خواب و بیداری یه جوارئی حال میکردم. وقتی حسابی کیرم شق شد اومد روش نشست و دوباره شروع کرد به بالا پائین کردن و حرفای سکسی که فدای کیرت بشم کیرت تو کس و کونم و من جنده لاشی ی تو هستم و اومدم تهران بهت کس و کون بدم. 5 دقیقه نشد که دوباره رو کیرم ارضا شد و این دفعه موقع ارضا شدن شروع کرد به گریه زاری کردن و میگفت چرا منو ول کردی من دوستت داشتم چرا طلاقم دادی تا اینکه کاملا ارضا شد و به حالت گریه زاری خودشو از رو کیرم کشید پائین و کنارم خوابید و بغلم کرد. این کارش که وسط خواب با کیرم بازی کرد و خودش خودشو با کیرم ارضا کرد و گریه زاری وسط ارضا شدنش هیچوقت یادم نمیره. صبح زود پاشدیم و رسوندمش ترمینال و قبل از اینکه خانواده اش بفهمن خودشو رسوند به شهرستان. وسط راه کلی اس داد و از من و زندگی با من تعریف کرد و التماس کرد که دوباره باهم زندگی کنیم. ولی من نمیخواستم دوباره پابند بشم ولی اون میگفت تا هر وقت که تو بخوای همینطوری مخفیانه باهم میمونیم. این رابطه مخفیانه و سکس مخفیانه خیلی بهم حال داد. هنوزم به یادشم و بعضی وقتا دلم هواشو میکنه ولی خب دیگه نشد که باهم باشیم و زندگی کنیم.اگه طولانی بود ببخشید هی کی هم فحش داد اشکال نداره ولی کیرم از همین راه دور تو کس و کون خواهر و مادرش.نوشته امیرمهتاب
0 views
Date: May 30, 2022