جلو ریسپشن هتل گفت تو بگو میدونست که من ترکی بلدم. وقتی داشتم فرمها رو پر میکردم داشت بهم نگاه میکرد، نگاه شهوت آلود. از توی فرودگاه داشتم به این چند روز فکر میکردم. بار اولم نبود اما اولین بار بود که مادر و پدر رو پیچونده بودم بهشون گفته بودم میرم ترکیه ماموریت، اما با محسن…مستخدم چمدونمون رو گرفت. توی آسانسور به هم نگاه میکردیم و لبخند میزدیم. خسته بودیم. داخل اتاق وقتی مستخدم رفت یهو پرید و بغلم کرد. داشتم میگفتم محسن صبر کن که لبهاش رو روی لبم حس کردم. افتادیم روی تخت. یه لب دااااغ. آروم دستشو گذاشت رو سینه ام بعد با سرعت تیشرتم رو زد بالا نوک پستونم رو میمکید. گفتم محسن بیا بریم حموم. رفتم توی حموم داشتم لباسهامو در میاوردم که پشتم اومد تو سوتینم رو باز کردم. منتظر شرتم بود شلوارم رو درآوردم که شرتم هم باهاش دراومد.یهو چرخید پشتم باز لبم رو مکید و دستش روی کسم بود.سفتی کیرش رو از روی شلوار رو کونم حس میکردم دستم رو بردم پشتش که کیرش رو بگیرم یهو ولم کرد و خیلی سریع لباسهاشو در آورد. محسن چند سال از من کوچیکتر بود اما عشقی که بهش داشتم مانع میشد که به این چیزا فکر کنم. یه نگاه به بدنش انداختم. موهای تنش رو زده بود یه کم شکم داشت اما مردونگیش واقعا بهم حس زنونه میداد. خودم رو انداختم تو بغلش و دوباره لبا توی هم. همونطوری رفتیم زیر دوش. حس قسنگی بود. دیگه کم کم انگشت وسطش ته کسم بود. یهو لرزیدم همه ماهیچه هام منقبض شد و یه حس گرم خوب. بی حال شده بودم. محسن گفت مریم جان بیا بریم بیرون روی تخت. سریع خودمون رو خشک کردیم و رفتیم روی تخت. با یه حرکت پاهامو از هم باز کرد و سرش رو گذاشت لای پام . با زبونش شروع کرد به تحریک چوچوله م هر ضربه ای که میزد همه بدنم بی حس میشد. دیگه واقعا اختیاری نداشتم. گفتم بزار واست بخورم اونم از خدا خواسته کیرشو آورد جلو صورتم. یه کیر سایز متوسط اما خوشمزهشروع کردم با ولع خوردن اونم هی آه و اوه میکرد. یهو گفت مریم میخوام بکنمت. نگاش کردم بدون اینکه چیزی بگم پاهامو باز کرد رفت عقب کشیدم سمت خودش پاهامو داد بالا اما کاندوم مونده بود با حرص کاندوم رو پوشید و سر کیرشو گذاشت در کسم. داشتم دیوونه میشدم. گفتم زود باش دارم دیوونه میشم که کیرشو داد تو. یه لحظه انگار همه جام آتیش گرفت شروع کرد به تلمبه زدن گاهی هم میومد پایین لبم یا سینه ام رو گاز میگرفت دیگه تند تند میزد صدای منم در اومده بود که یهو دوباره همه جام سفت شد منقبض منقبض اینبار بیشتر اونم انگار آبش اومده بود خوابید روم و محکم بغلم کرد کیرش رو زیر شکمم حس میکردم انگار بزرگتر شده بود و میخورد ته شکمم کاملا بی حال شده بودیم جفتمون کیرشو درآورد و افتاد روم فکر کنم دو ساعتی خوابیدیم.شاید خاطرات روزهای بعدی سفر ترکیه رو هم بنویسم بستگی به نظراتتون داره.نوشته مریم
0 views
Date: November 25, 2018