سکس من و امیر

0 views
0%

سلام اسم من رویاست و میخوام داستان اولین سکسم رو که در سن 18 سالگیم بود براتون تعریف کنم ، من برای اولیم بار با پسری دوست شدم که اسمش امیر بود و به دلیل اینکه اولین باری بود که با پسری دوست میشدم خیلی به اون علاقه مند شده بودم و اون و مرد پایان آرزوهام می دیدم بعد از چند وقتی که از دوستیمون میگذشت یک بار منو دعوت کرد که برم خونشون و یک ساعتی رو قرار گذاشتیم و باهم رفتیم خونشون منم رو حس کنجکاویم تو خونشون سرک میکشید تا ببینم مامانش چه وسیله هایی داره و سطح زندگیشون چطوری ، خلاصه تا اینکه منو برد توی اتاق خواب خودش و روی تختش نشستیم و امیر رفت و برامون 2 تا شربت آلبالو آورد و شروع به صحبت شدیم در حال صحبت هی امیر به رون پاهام دست میزد و بدجوری نگام میکرد منم به روی خودم نمی آوردم و صحبت میکردیم تا اینکه امیر دستش رو برد روی سرم و مقنعه ام رو در آورد من جا خوردم و گفتم داری چکار میکنی گفت میخوام موای خوشکلت رو ببینم و کلی ازم تعریف کرد و منم محو صحبت هاش شده بودم تا به خودم اومدم دیدم که دراز کشیدم و امیرم افتاده روم و داره لبهام رو میخوره بهش گفتم دویونه داری چکار میکنی و مخواستم هی با دستم پس بزنمش که نشد مثل چسب چسبیده بود بهم منم کمی مقاومت کردم ولی بیفایده بود بعد شروع کرد به باز کردن دکمه های مانتوم منم هی نمی گذاشتم و کمی خودم رو با حالت گریه زاری گرفتم تا بیخیال بشه ولی نمیشد تا اینکه مانتم رو هم در اورد و شروع کرد به مالیدن سینهام خلاصه اون شروع کرد به خورن لبهاو گردنم و هی با دستش سینها رو میمالید و منم داشت یواش یواش یک حسی بهم دست میداد که تا اون روز اصلا تجربش نکرده بودم هم خوشم میومد و هم دوست نداشتم تو اون حالت باشم نمیدونم خلاصه توی این حسه بودم که امیر دستش رو از زیر تاپم برد روی سینهام گرمای دستش یک حرارتی به بدن داد که داشتم دیونه میشم و بعد تاپم رو هم در آورد و وقتی چشماش به سوتین قرمز گیپورم وبدن سفیدم افتاد چند لحضه ماتش برد نمدونم توی ذهنش چی میگذشت و به چی داشت فکر میکرد که یک دفه خودش رو مثل وحشی ها انداخت رو و مشغول خوردن سینه هام شد سوتینم رو نفهمیدم چطوری از تنم در آوردو با یک دستش سینهام رو میمالید و لحضه ای لبهاش روی لبهام بود و لحضه ای مثل قارتی ها سینه هام رو میخورد منم داشتم یک جورایی کیف میکردم و یک چیز رو روی کسم حس میکردم فکر کردم که کمر بندش داره بهم میخوره خلاصه دست آقا امیر رفت سمت پام و روی رونام مانور مید هی دستش رو میکشید رو کسم و هی باسن و رونهام رو نوازش میکرد و هرچی بود تو کارش خبره بود چون نمیدونمست کی کمربند و دکه شلوار و زیپم رو باز کرده بود جوری با مهارت این کار رو انجام می داد که من هیچی نفهمید و بعد شروع کرد به پایین رفتن و بوسیدن شکمم منم همچنن داشتم کیف میکردم که دیکدفعه دید با یک حرکت شلوارم رو از پام در آورد منم یکه خوردم سریع خودم رو جمع کردم تا نزارم که کار از کار گذشته بود شلوار از پام در اومده بود و امیر دوباره برای اینکه من بلند نشم سریع خودشو انداخت بالام و باز شروع کرد به خوردن لب و گردنم یک حسی داشتم نمیدونستم باید ادامه بدم یا اصلا چطوری خودم رو کنار بکشم ولی مدتی نگذشت که دوباره رفتم توی حس و بیخود شدم و بعد امیر شروع کرد به درآوردن پیراهنش و شلوارش منم داشتم نگاهش میکردم تا شلوارش رو در آورد دیدم یک چیزی تو شورتش قلمبه شده بود تازه تو ذهنم دنبال جواب بودم که این چیه که امیر شورتش رو هم در آور من از هیجان و تعجب دهنم باز منوده بودم تازه یک کیر دیده بودم کلی داشتم خیره خیره به کیرش نگاه میکردم که امیر گفت چیه خوشکله یک لحضه به حالت اغما رفتم و بعد تازه مثل اینکه امیر شرتم رو دیده بود که کسم اززیرش قلمبه شده بود و کلی هم خیس شده بود دیده بود دوباره مثل وحشی ها دستش رو انداخ رو شرتم و طوری اونو از پام کشید که شرتم پاره شد و شروع کر به بوسیدن و لیسدن کسم من که داشتم از هیجان بی حوش میشدم خیلی لذت میبردم بعد امیر اومد روم دراز کشید و کیرش رو گذاشت لای پام وای چه کیر داغ و بزرگی بود و شروع کرد به قول خودش تلمه زدن منم داشتم فقط میمردم صدای نفسهام همراه با جیغ های کوچولو همراه میشد و امیرهم فقط می گفت جان کوست رو بخورم و کس من مثل یک چشمه آب تراوش میکردو من از لذت تو حال خودم نبودم و بعد چند دقیقه که تو همین حالت بودم امیر گفت که برگرد منم با کمال اطمینان و بدون اینکه بدونم امیر چه خوابی برام دیده برگشتم و امیر دوباره کیرش رو گذاشت لاتی پام منم چون کیرش میخورد به کوسم کیف میکردم اصلا نمیدونستم اون همه آب از کجای کوسم داره میاد ، خلاصه امیر هر چندتا تلمبه ای که میزد یک با کیرش رو همراه با آب کوسم میکشید روی کونم که من متوجه شدم کونم هم از آب کوسم خیس شده و امیر همه این کارها رو برای رسیدن مقصود خودش انجام میداد و هر با که این کار رو میکرد یک کوچولو به سوراخ کونم فشار میاورد تا بعد از اینکه کونم حسابی خیس شد و امیر با دستش کیرش رو گرفت و گذاشت روی سوراخ کونم منم به حساب اینکه دوباره میخواد بکشه رو کونم کونم رو برای لذت بیشتر دادم عقب که دیک دفعه نفسم تو سینه حبس شد چشام برای یک لحضه جایی رو ندید و اشک توی چشمام جمع شد نمیدونستم باید چکار کنم پایان عضلات بدنم منقبض شده بود و امیر هم محکم منو گرفته و بلاخره نفسم از توی ریه هام همراه با گریه زاری خارج شد. و امیر هی میزد به باسنم و میگفت شل کن الان تموم میشه و منم هی اونو قسم میدادم که پاشه و بعد از چند لحضه کمی بدنم شل شد امیر گفت خوبه منم هی مگفتم که پاشه تا اینه امیر شروع کرد کمی کیرش رو به عقب کشیدن من کلی خوشحال شدم که میخواد بلند شه و خودم رو کمی شل تر کردم که نامرد این بار کیرش رو با پایان وجود دوباره کرد توی کونم نمیدونین چه دردی داشتم وقت اشک میریختم و اون همه حالی که کرده بدوم زهر مارم شده بود و امیر هم هی تلمبه میزد و منم از شدت درد بالشت و رو تختی رو لای دنددونا فشار میدادم اشک میریختم درد خیلی بدی داشتم پایان بدن و ستون فقراتم درد میکرد تا اینکه امیر کیرش رو در آورد و من حس کردم روی کون و کمره داغ شد دستم رو بردو روی کونم ودیدم که آب داغ و ایزی روی کونم ریخته بهش گفتم این دیگه چیه کثافت و امیر هم سریع با دستمال آب رو پاک کرد و منم نمیدونم با چه سرعتی لباسهام رو پوشیدم و از خونشون اومدم بیرون امیر هر کاری کرد نتونست جلوم رو بگیره منم گریه زاری کنان زدم بیرون ، خلاصه بعد از چند روز دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم امیره اول خواستم توجهی نکنم ولی چون بهش علاقه داشتم جواب دادم و بعد از چند ماه دوباره مخم رو زد و رفتیم خونشون ولی این بار با هم اول یک فیلم سوپر نگاه کردیم و بعد مشغول کار شدیم ولی این بار امیر دراز کشید ومنم کیرش رو یواش کردم تو کونم و یعد شروع به بالا و پایین رفتن کردم این بار نه تنها درد نداشت بلکه کلی هم لذت بردم و به حالت چهار دست و پا مشغول شدیم جاتون خالی اینقدر به من و امیر حال داد که داشتیم بی هوش میشدیم .نوشته‌ویا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *