من و خاله ام از کودکی باهم بزرگ شدیم چون زیاد اختلاف سنی نداشتیم هرچند که خاله ام دو سال از من بزرگتره.ما از بچگی هی یه جورایی با هم راحت بودیم هرزمان که ما میرفتیم خونه پدربزرگ یا اونا میومدن خونه ما شبا تو بغل همدیگه میخوابیدیم،بعضی وقتا تو عالم بچگی دودول بازی میکردیم خلاصه گذشت وما یواش یواش بزرگ شدیم خاله ام شد یه تیکه ماه، قد بلند کمر باریک سینه های متوسط و ران و پاهای کشیده و خوش تراش.با این حال که دیگه هیچکدوممون بچه نبودیم ولی بازهم شبایی که خونه همدیگه بودیم تو بغل هم میخوابیدیم. یادمه اولین شبی که واقعا کیرم هوس کون عممو کرد هرچند که نتونستم بکنمش ولی بعد از اینکه زیر پتو تو بغلم خوابید با هزار ترس و لرز اول باسناشو مالوندم مطمئن شم خوابه بعدش شلوارشو خیلی آروم کشیدم پایین و بعدش نوبت شورتش رسید وای چه کونی، سفید و نرم و خوش تراش.اون شب تا صبح سه بار در مالیش کردم و إرضا شدم.نمیدونم فهمید یا نه.بعد از اون شب کار من شده بود شبا در مالی خاله ام.تابستون شده بود فصل تعطیلات و مسافرت.به جز من و پدرم همه خانواده مون رفته بودن مسافرت.یه شب که با پدرم نشسته بودیم و فیلم نگاه میکردیم از خوش شانسی من خاله ام اومد خونه ما.ب4ود ساعت چهار صبح بره شهرستان کار مهمی داشت که میبایست صبح زود اوفجا باشه.منم که منتظر همچین موقعیتی بودم که هرجور شده دیگه امشب خاله رو بکنم،بهش گفتم بگیر بخواب وقتی پدر رفت بیدارت میکنم کارت دارم اونم که فکر کنم از نقشه شوم من بو برده بود با کمی مکث گفت باشه،من که دل تو دلم نبود نخوابیدم تا پدرم بره،خلاصه پدره رفت و من موندم و عمه،رفتم بالا سرش و بیدارش کردم چراغ اتاقم خاموش بود،مونده بود من چکارش دارم،نشستم روی زمین و بهش و دستشو گرفتم و کشوندم تو بغلم،اونم که هنوز تو شوک بود نشست رو کیرم.شروع کردم خوردن لباش.عمم که حشری شده بود شروع کرد به همراهی بامن و خوردن لبام.یواش یواش پیرهنشو در آوردم و سینه هاشو از زیر سوتینش میخوردم وگاز میگرفتم.نوبت به شورت و شلوارش رسید اونارو هم در آوردم،عمه ام که از شوک در اومده بود لباسای منو در اورد و شروع کردم خوردن بدنش وای چه اندامی داشت،سینه های انارییشو خوردم تا بیحال شد پایان بدنشو لیس زدم خالم که دیگه نای تکون خوردن نداشت.کیرم داشت منفجر میشد. رو شکم خوابوندمش و کونشو تف زدم و سر کیرمو به آرومی فشار دادم داخل سوراخش.او که تجربه اولین سکسش بود زمینو گاز میگرفت.کم کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم و اونم بیشتر جیغ میزد،من که به آرزوم رسیده بودم اصلا تو حال خودم نبودم فقط تلمبه میزدم فکر کنم بیش از نیم ساعت طول کشید تا ارضا بشم خاله بیچاره که کونش حسابی گشاد شده بود دیگه توان بلند شدن از جاشو نداشت،همونجوری لخت تا صبح تو بغل هم خوابیدیم، سکس اون شب ما بهونه که ما تا چند سال بعد باهم سکس داشته باشیم.نوشته آرش
0 views
Date: November 25, 2018