سکس من و دختر اینستاگرامی (۱)

0 views
0%

داستان مربوط ميشه به یکماه قبل و سکس من و دختری که در ایسنتاگرام باهاش اشنا شدممدتي بود دوست دختر نداشتم و شديد تو کف بودم،از شانس بد من هوام گرم کسي بيرون نمياد که بتونم شماره بدمو آشنا بشم،جنوب خيلي تابستون بدي داره…ظهرا که از خواب بيدار ميشدم تو اينستاگرام و شهواني ميچرخيدم تا شب که بتونم برم بيرون با دوستام شبام معمولا دخترا و زنهايي که ميومدم همراه خانواده بودن و فرصت نميشد شماره بدم،آمار ميدادن ولي موقعيت جور نميشد.خلاصه این شده بود زندگی تخمی ما در جنوب همه بیکاریم و گرمام نمیزاره کاری کنیم،تو تابستون معمولا کارمون همین خواب،نتگردی و بعدشم شب بیرون بریم و بخوابیم دوباره…يه شب از بيرون اومده بودم رو تخت ولوو شدم و گوشي برداشتم رفتم اينستا بچرخم تا خوابم ببرهيه ايدي نظرم جلب کرد یه دختر بود که فقط عکس داداشهاش گذاشته بود اولش واسه مسخره کردن بش پیام دادمکه این چه کاری عکس خودت بزار چرا همش از داداشهات میگی و این حرفا،خلاصه همینطور حرف زدیم و حرف حرف آورد صحبت کردن ماهمینطور ادامه داشت چند روز به این صورت گذشت یک روز بش گفتم شماره ات بده میخوام تلفنی باهات حرف بزنم و سریع قبول کردتلفنی باهاش صحبت کردم و کم کم مخش زدم قرار گذاشتیم بیرون رفتیم…چهره اش خوب بود یه دختر سفید با دماغ کوتاه و سربالا چشمای مشکی با قد متوسط و بدن توپر کونش به شدت پهن بود و از روی مانتوی مشکی که پوشیده بود خیلی نما میداد و وحشتناک جذاب بود تیپش دوس داشتم مانتو و شلوار مشکی و شال آبی همون موقع که دیدمش کیرم راس شد شق کردم اون قرار زیاد طول نکشید فقط در حد یکم دور زدن تو ماشین بود اون خیلی دختر خجالتی بود سریع پیاده اش کردم و رفت خونشون.از اون روز به بعد فکر سکس باهاش دیونه ام میکرد همش فکر میکردم چطور بکنمش.گذشت تا قرار دوم باهاش رفتم بیرون، رفتیم کافه تو قرار خیلی آدم خجالتی بود ولی پشت گوشی و چتی اینطور خجالتی نبود سر صحبت باهاش باز کردم کم کم یخش باز شد وخجالتش رفت و شروع کرد حرف زدن گفت قبلا عقد کرده ولی هنوز باکره اس تا حالا سکس نداشته با شوهرش فقط در حد بوس و لاپایی و این کارا بوده (از شانس تخمی من )از کافه زدیم بیرون با ماشین دور دور رفتیم بردمش یه جاده خلوت و یکم دستش گرفتم نوازش کردم،حس کردم یکم نرم شده و چهره اش تغییر کرد منم جراتم بیشتر شد صورتم بردم جلو چشاش بست و یواش لباش گذاشت رو لبم،سریع در ماشین قفل کردم کسی نیاد شیشه ها ماشین دودی بود داخل ماشین مشخص نبود و شروع کردم خوردن لباش و یواش با دستم روی رونهاش کشیدم و نوازش کردم اون مشخص بود داره لذت میبره از این کار یواش دستم بردم لای پاهاش کوسش بمالم که انگار برق گرفتش اما من اصرار کردم و اونم اجازه داد روی شلوار کوسش میمالیدم کاملا مشخص بود داره لذت میبره،با یک دستم سینه اش گرفتم و شروع کردم مالیدن دیگه مقاومتی نشون نمیداد تو حس بود یواش دستم بردم زیر شلوارش و دستم کردم تو کوسشخیس خیس بود،وای چه حس خوبی داشت مالیدن دستم به کوسش،مشخص بود اصلا مو نداره یواش براش کوسش میمالیدم انقدر خیس بود صدای شلق شلق انگشتهام میومد اون سرش تکیه زده بود به پشتی صندلی ماشین و داشت حال میکرد با اون دستم دکمه بالایی مانتوش باز کردم،یواش یک سینه اش انداختم بیرون و شروع کردم مک زدن و خوردن داشت دیونه میشدیکم این کار ادامه دادم و دیدم پاهاش بهم فشار داد و با دستش دستم میگرفت و رو کوسش بالا پایین میکرد و خودش هدایتش میکرد چند لحظه بعدش لباش گاز گرفت و رونهاش بهم فشار داد دستم لای کوسش بود قشنگ فشارش حس کردم و بعدش ارضا شد،گفت وای بریم خیلی دیره میترسم…بهش گفتم عزیزم تو حالت کردی پس من چی؟گفت ینی من چیکار کنمبهش گفتم برام بخورش گفت نه بدم میاد و چندشم میشه،گفتم باشه با دست بمالش تا ابم بیاد قبول کرد شلوارم کشیدم پایین و کیرم دید اولش خجالت کشید و نخواست دست بزنه بهشولی اصرار کردم و اونم روش کرد اون سمت پنجره و با دست کیرم گرفت تو مشتش و شروع کرد مالیدن کیرم،واقعا حس خوبی داشت اما دوست داشتم بکنمش ولی نمیشد خیلی خطری بود بش گفتم اینطور زیاد حال نمیده برام بخورش،یکم مقاومت کرد که نه بدم میاد و از حرفا بهش گفتم تو بخور خوشت میاد،حس کردم هنوزم حشری و خوشش میاد باز دستمالیش کنم،یکم باهاش صحبت کردم و راضی شد بخورش،سرش خم کرد اومد جلو و کیرم کرد تو دهنش،گفت وای خیس ابت اومده گفتم نه پدر اون پیش آب با دستمال پاکش کردم و گفتم حالا بخور دستش حلقه زد دور کیرم و فقط سر کیرم کرد دهنش و بالا پایین میکرد یکم اینکار کرد و با دستش هم زمان رو کیرم بالاپایین میکرد کم کم بیشتر و بیشتر کیرم میکرد دهنش بد نبود ساک زدنش،قبلا خیلی بهتر از این برام ساک زده بودن،این خوب بلد نبود فقط کیرم میکرد تو دهنش و در میاورد ولی بازم حسش خوب بود،در حالی که داشت ساک میزد دستم بردم پشت شلوارش و باسنش گرفتم،با اون دستش سعی کرد دستم دور کنه ولی من ادامه دادم و اونم بیخیال شد و گذاشت من ادامه بدم،دستم دیگه کامل کردم تو شلوارش کوسش و کونش میمالیدم دقیقا میدیدم وقتی میمالمش حشری تر میشه و تندتر و بهتر ساک میزنه(واقعا دخترا چر اینطورید؟)هنوزم یادم میاد حس خوبی داشت مالیدنشخیس و گرم خیلی عالی بود،ابم داشت میومد که بش گفتم دستمال بگیر ابم داره میاد سریع اومد بالا و یه دستمال گذاشت سر کیرم ابم با فشار اومد تو دستمالشلوارم کشیدم بالا و رفتم سمت خونه و پیاده اش کردماما از قبلم بیشتر حشری شده بودم و فکر کونش تو ذهنم بود حالا دیگه دستم بهش رسیده بود دیده بودمش و میدونستم چه بهشتی زیر اون شلوار…واااای الانم که دارم مینویسم راس کردم تو قسمت بعدی داستان واقعی کردن کونش مینویسم نوشته ناشناس بمونم بهتره

Date: April 16, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *