سکس من و زنداداشم

0 views
0%

سلام دوستان من امیر علی از اهواز هستم 19 سال دارم اندامم بدک نیست من حوصله نوشتن ندارم میرم سر اصله مطلباز خانم برادرم میگم که واقعا شاخه از لحاظه خوشکلی. خانم برادرم بار دار بود تو دوره بار داری زیاد حالش خوب نبود یکم از قیافه افتاد دو هفته بعد بار داری بود سر صبح زنگ زد بیا طبقه بالا خونه اونا طبقه بالای خونمون بودوقتی رفتم بهم گفت میتونی این چند وقته که حالم خوب نبود مو ها پامو نزدم میتونی بری برام موم بخری (موم یه مایه عسلی رنگ برای گرفتن مو های بدنه) گفتم اره رفتم خریدم امدم خونه دیدم حمومه متوجه نشد که من تو خونه هستم وقتی ازحمام برگت حولش زیاد پوشید نبود یه لحظه چشم به لای پاش افتاد خوب معلوم نبود اما شق کردم تا منو دیدی حولشو درست کرد بهم گفت کی امدی گفتم 5 دقیقه گفت خوب وایسا لباس بپوشم بیام رفت بعد 4 دقیقه امد پسر برادرم امیر خواب بود یه لحظه صداش دز امد گریه زاری کردن بعد دیدم رفت بش شیر بده میتونستم سینه هاشو دید بزنم یه لحظه متوجه شد که بد نگاه کردم سری رو برگردودم بهم گفت میتونی خودت برام موم بزاری منم چون باش راهت بودم گفتم اره اون لحظه خانم برادرم یه دو بنده با شلوارک بود که تا سز زانو هاش بود بهم گفت بیا بریم تو اتاق دراز کشید منم موم رو گذاشتم تو آب جوش تا نرم شه روی باش از بالای انگشتاش شروع کردم موم انداختن خانم برادر پشتش بهم بود یه لحظه گفتم این موقیته خوبیه یه 5 دقیقه مرتب داشتم نگاه میکردم موم مینداختماز دستی داستمو رو پاش میکشوندم وقتی تا زانوشو گرفتم بهش گفتم شلواکتو بز بالا تر اینجا تموم خودش زد بالا واییی چه رونای سفیدی داشت موم رو ریختم پوشته رونش پاچه مخصوصشو گذاشتم که بکشم دیدم گفت حواست کجاست لباسمو کثیف کردی بهش گفتم تکون نخور تا پاکش کنم از دستی دستمو میزاشم رو رونش اما حیف که انقد رونش معلوم نبود کیرم شق شده بود دلو زدم به دریا بگی نگی کیرمو مالیدم به پاش زیاد متوجه نشد اما بعد 2 با انجام دادن فهمید از دستی میمالمش بش چیزی نگفت اما انگار خوشش امد بش گفتم اگه میخوای کثیف نشی شلوارکتو در بیار بعد با خنده گفت دیگه چی منم به شاکی شدم اخم کردم گفتم واقعا فک کردی من همچین ادمی هستم برگت بر لپمو بوس کرد گفت نه گلم شوخی کردم دیدم شلوارکشو در اورد نمیدونی چی دیدم ردونای سفید باکونه وحشت ناک که یه شرت قرمز باش بود پیش خودم گفتم اگه دلش نمیخواست جلوی من لخت نمیشود به هر حال مرتب بینه هر موم انداختن یه مالشی از کیرم به بدنش میدادم به شوخی گفتم چکار میکنی انقد رونای سفیدی داری خندید چیزی نگفت منم پر رو شدم گفتم خوش به حاله برادرم که کسی مثل تورو داره گفت آخی توهم میگیری گفتم خوب الان من یکی مثل خودت میخوام خنین گفت از کجا بیارم خوب گفتم بیخیال بزار کارمو بکنم بعد گفت امیرعلی واقعا اندامم خوبه بش گفتم حرف نداره گفت مرسی عزیزم گفتم حیف گفت چرا حیف بش گفتم کاش جای برادرم بودم خندید گفت دیونه بهم گفت خوب جایه داداشت بودی که چی گفتم اون وقت میتونستم بوست کنم خندید گفت مگه الان نمیتونی گفتم مه از این بوسا دوس دارم رویه لبتو ببوسم دیدم باز خندیدو گفت پچه پررویکم خودمو به ناراحتی زدم بر شوخی دیدم جدید گرفت گفت یه شرتی داره که بوسم منی کسی نفهمه باورتون نمیشه رفتم تو شوک اول فکر کردم میخواد ببینه عکس العمل من چیه منم تا اینکه تغیر نظر بده بش گفتم نه نمیخوا اینو گفتمو بش گفت چشاتو ببند بعد الکی دست کردم تو جیبم گفت چیه ؟ گفتم ببند پشتو تا بت بدم وقتی چشمشو بست زودی لبمو گذاشتم رو لبش خوردمش دیدم زذ زیرو گفت این چه کاریه بیشعور خجالتم خوب چیزیه ناراحت شدم گفتم ببخشید خودت گفتی بش گفتم بزار فقط همین یه تیکرو موم بندازم برم گفت نمیخواد بلد شدم خواستم برم گفت بشین نشستم گفت عیبی نداره منو ببخش زود عصبی شدم منم گفتم هر چی باشه به آرزم رسیدم گفت واقعا یعنی انقد دوس داشتی بوسم کنی گفتم اره گفت الان هرچی دوس داری بوسم کن بجایه معذرت خواهی اروم تو چشاش نگاه کردم بعد لبشم خوردم دقیقه لب ازش گرفتم دیدم حشری شد یکم گردنشو خوردم دیدم چیزی نگفت دستمو بردم رو سینه هاش دیدم گفت نه امیر علی بهش گفت خانم برادر بقران از کفیت دارم میمیرم بزار دیدم ساکت شد دو بندشو در اورد سوتینشو باز کردم انقد سینه هاشو خوردم که سفت شدن ستم گذاشتم رو کسش مالوندم دیدم لرزید گفت امیر علی لطفا تمومش کن دستمو ورداشتم گفتم تا اینجاش امدیم توروخدا بزار تمومش کنم دیدم چیزی نگفت شرتشو در اوردم بهشت جلوم بود شروع کردم خوردن دیدم خیلی حشری شه منم لخت شدم یه بالشت گذاشتم زیر باش اروم فشار دادم تو شروع کردم تلبه خانم هم زمان سینه هاشو میمالوندم بعد دقیقه آبم امد کیرو در اوردم ابم رخت رو شکمش رفتم سراقه کسش انقد خردمش مالوندمش دیدم یه اهههههههه کشید بعد لرزید ارضا شده بود رفتم بالای تخت لبشو بوسیدم گفتم ممنون حال دادی اونم گفت مرسی توام خوب حال دادی .نوشته امیر علی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *