سلام من رضا هستم این داستانی که میخوام براتون بگم بر میگرده به چند هفته پیش یعنی تقریبا اواسط شهریور یه روز که تازه از سر کار برگشته بودم خونه تلفنم زنگ خورد نگاه کردم دیدم دوستم علی بود جواب دادم گفت کجایی کفتم خونه چی شده گفت خونه خالی داری گفتم اره چطور کفت یه دختره خورده تو پستم سوارش کردم با سروش داریم میایم اونجا گفتم باشه بیا درو باز میزارم بیا داخل من میخوام برم دوش بگیرم هواستو جمع کن کسی نبینه دارین میاین تو خونه گفت باشه گوشیو قطع کرد رفتم تو حموم چند دقیقه ای گذشت دیدم یکی پشت در حمومه درو باز کردم علی بود گفتم برو بشین الان میام بیرون زود خودمو شستم اومدم بیرون دیدم وای یه دختر سکسی نشسته رو مبل تا منو دید سلام کرد رفتم جلو باهاش دست دادم گفتم الان میرسم خدمتتون رفتم لباسامو پوشیدم اومدم دیدم سروش نیست سوال کردم گفت رفته یه سری تنقلات بگیره بیاد خودمو معرفی کردم اونم خودشو معرفی کرد اسمش نفس بود از هیکلش بگم سینه های 75 باسنخوش فرم پوست سبزه ولی خوشکل و سکسی هیچی کم نداشت خلاصه گرم حرف زدن شدیم تا اینکه سروش اومد اول علی بعد از یه کم صحبت به بهونه صحبت بردش طبقه بالا یه 20 دقیقه بعد اومد منم سروش رو فرستادم بالا اونم کارش رو کرد اومد پایین بلاخره نوبت من شد رفتم بالا دیدم لباسش رو پوشیده گفتم چی شده گفت کمرم درد گرفته دیگه نمیتونم گفتم عیب نداره بخواب یه کم ماساژت بدم من نمیخوام خوابوندمش رو تخت پیرهنشو دادم بالا یه کم کمرشو مالیدم یواش یواش رفتم پایین دستمو کردم لای پاش دیگه چیزی نگفت یه خورده کسشو مالیدم دیدم اخو اوخش در اومد برگردوندمش پیرهنشو در اوردم شروع کردم به خوردن اون سینه های نازش یه چند دقیقه ای که سینه هاشو خوردم شلوارشو در اوردم وای چه کس نازی داشت بدون یه ذره مو ادم دلش میخواست همشو بخوره ولی من کلا از کس لیسی بدم میاد شاید الن بگین خاک تو سرت ولی چه کنم بدم میاد اره یه خورده باهاش ور رفتم تا کاملا حشری شد شلوارمو در اوردم کیرمو دادم دستش کفتم ساک میزنی گفت اره و سرشو کرد تو دهنش وای چقدر حرفه ای ساک میزد یه سه چهار دقیقه که ساک زد خوابوندمش اومدم بکنم تو بهشتش کفت نه گفتم چرا گفت پریودم امروز همین الان نوار بهداشتیو برداشتم ببین تو سطله یه ضد حال بهم خورد ولی به روی خودم نیاوردم گفتم باشه از عقب کیرمو گذاشتم دم کونش با یه فشار کوچیک همش رفت تو یه خورده که تلمبه زدم دیدم مثل گاله میمونه برش گردوندم گذاشتم در کسش کردم تو وای مثل کوره داغ بود گفت رضا درد دارم گفتم الان تموم میشه یه 15 دقیقه داشتم تلمبه میزدم اونم دیگه درد پریودش یادش رفته بود فقط داشت حال میکرد که دیدم دارم میام کیرمو در اوردم رفتم روی سینشو همه ابمو پاشدم تو صورتش و روی سینش یه چند دقیقه همون جوری بی حال افتادم روش بعد بلند شدم لباسمو پوشیدم اونم پوشید با هم رفتیم پایین یه قهوه درست کردم 4 تامون خوردیم خستگیمون که در رفت از خونه زدیم بیرون که برسونیمش تا نزدیک خونشون تو راه شمارمو بهش دادم قرار شد بهم زنگ بزنه وقتی رسیدیم پیاده شد رفت ولی دیگه خبری نشد ازش که شد اولین و اخرین سکس من با نفس هنوزم دلم میخواد یه بار دیگه باهاش سکس داشته باشم.ببخشید اگه بد نوشتوم اخه اولین بارم بود که مینوشتم امیدوارم که خوشتون اومده باشه.نوشته رضا
0 views
Date: November 25, 2018