سلام من رابرت هستم میخوام یه خاطره خودمو که اولین خاطره سکسم با خانم مستاجرمون بود که اسمش مهین خانم بود و اون زمان من 16 سالم بو و مهین خدا بیامرزتش 50 سالش بودو در ضمن این داستان کپی شده از جایی نیست و حقیقاتا برای خودم اتفاق افتاده براتون تعریف کنم ( این یه داستان کاملا واقعییه و خیال پردازی و توهم نیست )یه روز مادرم و مهین خانم تو حیاط دعواشون شد (ما همیشه تو دستشویی که تو حیاط بود یه چوب میزاشتیم ) که مادرم با چوبی که توی دستشئویی بود محکم زد به کون مهین خانم … راستی اینم بگم که مهین خانم همیشه ظرفا شونو میاورد تو حیاط لب حوض میشست همینطور لباساشونو و وقتی مینشست لب حوض همیشه دامنشو میزد بالا ، همیشه هم یا شورتی که میپوشید سفید یا مشکی بود ، وای من چقدر با این صحنه جق زدم من هر وقت مهین خانم میامد تو حیاط رخت یا ظرف بشوره از خوشحالی بال در میاوردم چون یه دل سیر دید میزدم و شروع میکردم به جق زدن اون روزم دعوای مادرم با مهین خانم سر باز گذاشتن شیر آب حیاط بود …. بگذریم بعد از دعوا ، مادرم رفت خرید ، من اون روز بخاطر سرما خوردگی خونه مونده بودم و مدرسه نرفته بودم که دیدم یکی در اطاقمونو میزنه . رفتم درو باز کردم دیدم مهین خانم اومد تو گفت ببین مامانت با من چیکار کرده و یهو دامنشو زد بالا که جای چوب روی لمبر کونش کبود شده بودو به من نشون بده ، وای خدای من چی میدیدم ، جلو من یه کون سفید برجسته بزرگ داشت خودنمایی میکرد که کلی براش جق زده بودم ، مهین خانم تو این سن عجب کون سر حال و برجسته ایی داشت ، اگه بخوام مثال بزنم مثل کون جنیفر لوپز بود .. نا خود آگاه دستم رفت رو کونش شروع کردم به مالیدن اون کون نرم و سفید و گفتم دست مادرم بشکنه ببین چیکار کرده با هات ، مهین خانم هم گفت آره دستش بشکنه .. به مهین خانم گفتم بزار بوسش کنم تا خوب بشه ، گفت آره ممنونت میشم شروع کردم بوس کردن ، اون کون زیبا رو مثل ندید بدید ها هی بوس میکردم لای اون کون زیبارو باز میکردم سوراخ کونشو بو میکردم و هی لیس میزدم ، مهین خانم هم هیچی نمیگفت خیلی خوشش میامد مدام میگفت جون جون آره اره اونجا میخاره لیسش بزن .. مهین خانم یهو برگشت و گفت ببینم تو خونه کرم دارین منم گفتم آره داریم گفت برو بیار بمال به سوراخم که خیلی داره میخاره … منم مثل یه بچه حرف گوش کن رفتم آوردم .. دیدم مهین خانم چهار دستو پا شده شورت مشکیشو پایین کشیده ، سرشو گذاشته رو فرش ، پاهاشم از هم باز کرده ، یه قوس زیبایی به کمرش داده …. بعد گفت کرمو بمال به سوراخ کونم منم مالیدم بعد گفت دودولتو در بیار بزار دم سوراخ کونم یواش یواش بزار بره تو تا برام بخارتش … منم کیرمو بقول مهین خانم دودولمو در آوردم گذاشتم دم سوراخ مهین خانم محکم کردم تو کونشچشمتون روز بد نبینه مهین خانم چنان دادی کشید که گوشم کر شد هی جیغ میزد هی میدویید دور اتاق و میگفتم سوختم سوختم وای آتیش گرفتم بعد از اطاق ما رفت بیرون و اون روز من در حسرت اون کون موندم و جق زدم ، ولی بعد ها خیلی کردمش که بعدا داستاناشو براتون مینویسم البته بستگی به نظرات شما داره که آیا از داستان من خوشتون اومد یا نه برام نظر بزارید … و این بود اولین تجربه سکس من …اگه نظر بدین باقی ماجرا های منو مهین خانمو براتون مینویسمنوشته رابرت
0 views
Date: November 25, 2018