سکس همزمان با برنامه 90

0 views
0%

با سلامتمامی اسم ها و نسبت های فامیلی به کار رفته در این خاطره مستعار و غیر واقعی می باشد حتی اسم نویسندهاگه بخوام از خودم بگم باید بگم زیاد خوش تیپ نیستم و چشم های آبی ندارم و …. در کل معمولی هستمداستان مربوط میشه به تقریبا یه سال پیش که من 18 سال داشتم و مث همه هم سن و سالم سرم گرم بود به دختر بازیلب گرفتن از دوست دختر تو کوچه خلوت و مالوندن دوست دختر و ….تا این که…ی روز یه شماره غریبه بهم زنگ زد یه دختر بود صداش آشنا بود گفت که قصد دوستی داره و از این حرفاولی من که فک می کردم یکی از آشناهاست و می خواد سرب سرم بذاره جواب سربالا می دادم و …یه شب که زنگ زد به صداش شک کردم و واسه امتحان گفتم چطوری مریم خانوم (مستعار)((مریم خانم پسر خاله م بود که یه دختر دوساله هم داشت و زیاد با من شوخی داشت))شوکه شد و قطع کرد و بعد چند دقیقه پیام دادم که حال کردی تشخیص صدا رو ؟؟ جواب داد که به کسی نگیمنه احمق تو فکر اینکه این خانم می خواسته سر ب سرم بذاره و …. ولی قضیه یه چیز دیگه بودچند روز گذشت که دیدم از خط قبلی ش اس ام اس رومانتیک می فرسته قبلا فقط اس ام اس های جوک و سرکاری می فرستاد ولی این بار ….تا اینکه یه مدت آخر هر اس ام اس ش یه جمله بود (( دوست دارم))خیلی تعجب کرده بودم ازش پرسیدم این جمله آخر مال متن کس و شعر اس ام اسه یا خودت اضافه می کنیجواب داد تا تو چی دوست داشته باشیاینجا بود که ی چیزای حالیم شده بوداینطور که بعدا متوجه شدم بله….خانم شوهر دار عاشق من شده بودنمی دونم چرا؟ آخه نه خیلی خوش تیپ بودم ….نه بچه پول دار (تازه بعد از دوستی مون خرج منو هم اون می دادبجز اینکه واسم پول به حسابم می ریخت شارژ گوشیم رو هم تامین می کرد)اوایلش باور نمی کردم فک می کردم سرکاریهولی کم کم رابطه مون اونقدر عمیق شد که باورم شدروزی بالای 200 تا اس ام اس رد و بدل می کردیم و آخراش به سکس اس ام اسی هم کشید…شاید اون واسه من یه هوس بود ولی اینو مطمئن بودم که واقعا عاشق شده چون حاضر بود هر کاری من بگم انجام بدهتا اینکه ی روز بهش گفتم بی خیال من نمی تونم به پسر خالم خیانت کنم تا اینجا هم محض شوخی باهات بودمبدون هیچ مخالفتی قبول کرد و گذشت تا اینکه بعد چند هفته واسه تفریح با دخترش اومد خونه مون (خونه اونا یه شهر دیگه بود)هیچ رفتار غیر طبیعی نداشتیم تا آخر شب که رفت تو اتاق بخوابه همه خوابیدن منم داشتم برنامه 90 رو نگاه می کردمراستش شیطون دور سرم چرخ میزد که….اس ام اس داد که باهام قهری و از این حرفا …منم گفتم نه و از این چرت و پرتا کهگفت یه چیز ازت بخوامگفتم بگوگفت امشب مال من باشپرسیدم چطوری گفت آروم بیا تو اتاق اول قبول نکردم چون واقعا می ترسیدم ولی شیطون بی کار نبود بعد اینکه مطمئن شدم همه خوابن رفتم داخل اتاقاتاق تاریک بود ….نشسته بود هم حس خجالت و هم حس ترس رو می شد تو وجودش حس کردمنم پایان بدنم می لرزید ….رفتم کنارش نشستم هیچی نمی گفت سرش رو انداخته بود پایین و با انگشتاش بازی می کرد دستمو بردم جلو دستش و گرفتم هم دست من می لرزید هم دست اون دستمو محکم فشار داد …سرش هنوز پایین بود یا دستم سرشو آوردم بالا ….نگاهمون افتاد به هم آروم صورتمو بردم جلو لبامو بهش نزدیک کردم هیچ حرکتی نکرد شروع کردم به خوردن لباش آروم آروم اونم باهام راه اومد یه دفعه لب شو از لبم جدا کرد و منو محکم بغل کرد و فشارم داد و در گوشم گفتباورم نمیشه….دوست دارم …..دوست دارمطوری بغلم کرد که سینه هاشو بین خودمون حس کردمدوباره خودش لباشو گذاشت رو لبامو شروع به خوردن لبای همدیگه کردیم و باز دوباره بغلم می کرد و محکم فشار می داد صدای نفس هاشو می شنیدمدست مو بردم طرف سینه هاش لباسش خیلی تنگ بود و سینه هاش هم نسبت به سنش خیلی کوچیکاز رو لباس سینه شو گرفتم ولی حال نمی داد دیدم خودش پیرهن شو داد بالا ولی اینقد تنگ بود لباسش که به زور اینکارو کرد دستمو بردم طرف شکمش دست کشیدم روی شکمش داغ بود آروم یه سینه شو از سوتین آورد بیرون با دستم گرفتمش اولین بار بود …خیلی شل بود فک می کنم از ترس بودآروم سرمو بردم جلو و نوک سینه شو گذاشتم تو دهنم با دستم هم سینه شو ماساژ می دادم متوجه شدم که داره موهامو نوازش می کنه …چون در حالت نشسته بودیم یکم کارمون سخت بود بعد چند بار لب و بغل کردن دیگهدو دستمو گرفت و دراز کشید و منو کشوند روی خودش کیرم کاملا بین منو اون لمس می شد از بس بزرگ شده بود همین جوری که روش دراز کشیده بودم لباشو می خوردم بلند شدم و روی شکمش روی دو پام (طوری که وزنم روش نباشه) نشستمپیرهن شو تا قسمت گردنش دادم بلا و هر دوتا سینه شو از سوتین آوردم بیرون با دو دستم هر دوتا رو گرفته بودم و می خوردم حواسم به خودم بود که چشمم افتاد به بالا دیدم چشماشو بسته و داره لباشو می خورهفهمیدم که خیلی خوشش میاد واسه همین زیاد سینه هاشو خوردمرفتم پایین رو شکمش و لیس زدم روی ناف شو دوباره اومدم بالا شروع کردم لب گرفتن ازشکیرم کامل رفته بود لای دوتاپاش آروم کمرمو دادم بالا و دستمو بردم سمت کسش و از رو شلوار دست کشیدماونم دستشو برد و طرف کیرم و از رو شلوار گرفت و می مالید و انگشت کرد رفتم و پایین و به کمک خودش شرت و شلوار شو با هم کشیدم پاییناولین بار بود که یه کس از نزدیک می دیدم …نمی تونم مشخصات شو بهتون بگم خیلی ناز بود چون نابلد بودم آروم زبونمو روش کشیدم با اولین لیس اینقد تحریک شد که کمر و باسن شو از زمین بلند کرداز ترس صدای هیچکدوم مون در نمی یومد یه کم دیگه که کس شو خوردم دیدم حال نمیده رفتم بالا و شروع به لب گرفتن کردماین بار چون شلوار اون پایین بود کیرم راحت تر می تونست کس شو لمس کنهیه کم که از ناحیه صورت عشق بازی کردم آروم کیرمو درآوردم می خواستم بذارم تو کس ش ولی هر کاری می کردم و پایین بالا می رفتم جا نمی خورد …خودش متوجه شد دیدم دستشو برد پایین با دستش کیرمو گرفت دستش اونقد سرد بود که یه حس خاصی به هم دست داد کیرمو گذاشت جلوی کس ش ….نوک کیرم لبه های کس شو حس کرد با یه فشار آروم رفت داخل دیگه دست شو کشید منم شروع کردم به عقب و جلو کردن باورم نمی شد دارم یه کس رو می کنمخیلی داغ کرده بود بیشتر از من هی صورتشو این ور و اون ور می کرد سینه شو می گرفت و دست منو می گرفت و می ذاشت رو سینه ش که واسش ماساژ بدم….اینم بگم که آب من زود میاد ((زود انزالی)) با اینکه آبم اومد و ریختم داخل کس ش واسه اینکه اون هنوز ارضا نشده بودهنوز عقب و جلو می کردم طوری که خسته شده بودم و خودمو انداختم روشکه متوجه شدم اینقد داغ شده بود که کس شو سفت می کرد و کیرمو به داخل مکش می کرد منم مجبور می شدم واسش هنوز عقب و جلو کنمآخرش خیلی خسته شدم ..چون آبم اومده بود کیرم داشت کم کم کوچیک می شد بلند شدم ولی هنوز اون تو حالت خودش بود بدون خداحافظی و حرفی از اتاق زدم بیرون رفتم که بخوابمبهش پیام دادم که دیگه نمیشه بیام ممکنه کسی بیدار بشه فقط جواب داد باشهاین بود اولین سکس منبه قول خودش واسه اون رابطه مون از نظر عشقی مهمه نه شهوتیراست هم میگه آخه شوهر داره و می تونه نیازهای جنسی شو برآورده کنه چه نیاز به منالبته چند بار دیگه باهاش سکس داشتم بخصوص دو شب بعد از این شب که شب سومی خیلی رومانتیک بودکه شاید اونارو هم نوشتمچند نکتهمن از اینکه با یه خانم شوهر دار رابطه داشتم و دارم اصلا خوشحال نیستم بلکه پشیمون هم هستم و نمی دونم چطوری این رابطه رو تموم کنم و به کسی توصیه نمی کنمچندین باره این رابطه رو بهم می خانمم و دوباره برقرار میشه ولی رابطه سکسی مون نسب به اوایل خیلی کم شده در حد صفرسر همین قهر و آشتی ها خانم چندین بار با قرص و رگ زنی دست به خودکشی زدهیه نکته هم به دوستانی که نظر می دنکه تو کف ش موندی و تو خیالت این داستانو ساختی و….اولا از همه بگم قبل از شروع این رابطه من به همه نظر داشتم الا این خانمدوما واسه من اصلا افتخار نیس که فلان خانم شوهر دار عاشقمه بلکه واسم یه مشکلهاز یه طرف حس خیانت از یه طرف حس شهوت و …..نمی دونم چی کار کنم نوشته madman

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *