سکس چت با رزا

0 views
0%

دوستان بالاخره منم دست به تايپ شدم و ميخوام يه داستانه کاملاً واقعی براتون بگميه شب تو يکی از اين چت روما ی ديجی چت بودمديدم يکی با يه ايد دخترونه پی ام داد اولش توجه نکردم گفتم حتماً سر کاريه ولی بعدش گفتم جواب بدم ببينم چی ميشه خلاصه بد از سلام و احوال پرسی گفتم اسمت چيه گفت رزا گفتم چند سا لته گفت 23 گفتم متا هلی گفت آره يه لحظه کپ کردم ولی بدش گفتم بی خيل پدر اين که سر کا ريه بزار يه کم سرگرم بشيم خلاصه گفت تو چی گفتم من مجردم يه دفعه نه گذاشت نه ورداشت گفت کيرت چند سانته گفتم عجب سؤاله فنی پرسيدی گفت بگو ميخوام بدونم ميتونی از پس من بر بيای منم گفتم 20 سال، خوبه؟گفت حرف نداره. گفتم شوهرت الان کجاست گفت رفته همو م خلاصه اون شب اي دی شو گرفتمو ادش کردم بد از چند روز تو يا هو بودم ديدم ان شد سلامو احوال پرسی کرديم گفت شماره بده زنگ بزنم منم شماره دادمو زنگ زد ديدم عجب صدايه نازی داره کف کردم با ورم نميشد که خانم باشه ولی ديدم که هست گفت ميخوام ببينمت منم اکسمو بهش نشون دادم اونم اکسو نشون داد ديدم چيزه نا زيه خلاصه با هم قرار گذشتيمو همديگرو ديديم خيلی از من خوشش امد البته منم همين طور يه کم از سکس حرف زديمو گفت که قبل از ازدوجش سکس زياد داشته ولی بد از ازدواج نه ولی تصميم گرفته بود با يه آدمه مطمئن سکس کنه به من گفت هستی؟ گفتم اين چيزيه که خودت ميخوای من که مجبورت نکردم گفت آفرين خوشم مياد فهميدی گفت جا رديف کن يه روز با هم باشيم منم که هميشه از نظره جا مشکل دارم (متا سفنه) يه چند وقتی گذشت و من نتونستم جا رديف کنم تا اينکه يه روز زنگ زد گفت بيا خونيه من اولش ترسيدم گفتم پدر بی خيل شوهرت مياد دهنمونو سرويس ميکنه گفت اگه اطمينان نداشتم نميگفتم بيا خلاصه منم قبول کردمو آدرس گرفتمو رفتم خونيه رزا خا نم حالا يه کم از هيکله رزا جون بگمقد 170 وزن 80 کيلو سفيدو توپل يه شلواره تنگه سفيدم تنش کرده بود با يه تا پ با هم دست داديمو رو بوسی کرديمو رفتيم نشستيم رو مبل رفت ميوه اورد کلی تحويلمون گرفت گفتم رزا جون وقته اين کارا نيست بيا چند دقيقه بشين من ميخوام زود برم گفت کجا؟ مگه ميزرم به اين زودی بری؟ يه کم ميوه خورديمو حرف زديم از يه طرف کيرم راست کرده بود از يه طرف دلهره داشتم که نکنه کسی بياد خلاصه يه کم شوخی کرديمو بهش گفتم حالا ديگه سا يزه کيره منو ميپرسی؟ زد زيره خنده امد نشست تو بقلم شروع کرديم به لب گرفتن يه کم لبيه همو خورديم زبونه همو خورديمو گفت اينجوری نميشه پا شو بريم تو اطاق دسته منو گرفتو رفتيم تو اطاق خواب اول خودش تا پو شلوارشو درا ورد با يه شرتو سوتينه ست نارنجی خوابيد رو تخت منم لبسا مو درا وردمو با شرت خوابيدم کنارش ديگه رسما مرا سم شروع شد افتادم به جونش حالا نخور کی بخور از سر تا پا شو ليسيدم و خوردم .راستی قبلاً بهم گفته بود که شو هرش کسشو ليس نميزنه منم بهش قول داده بودم که حسابی براش کس ليسی کنم.اروم شرتشو درا وردمو شروع کردم به ليس زدنه کسه خوشگله رزا جون وا ی عجب کسه ناز اخو ش ترشی داشت خدای تو عمرم همچين کسی نديده بودم انقدر تميزو رو فرم بود خلاصه حسابی براش ليس زدمو اهو نالشو درا وردم خيلی داشت حال ميکرد يه دفعه پاشد منو پرت کرد رو تخت شرتمو دراورد افتاد به جونه کيرم چنان سک ميزد که نزديک بود تخمم از جا کنده بشه يه 5 دقيقی برام ساک زد ديدم الانه که ابم بياد گفتم رزا جون بسه الان پنچر ميشما گفت باشه بلند شد به پشت خوابيد گفت بده بياد اون کيره نازتگفتم بزار کندم بزارم بيام گفت نه بدونه کندم بکن ميخوام کيرتو تو کسم حس کنم گفتم رزا جون من جنبه ندارم يهو ابم ميريزه اون تو کار ميده دستمون واسه خودتم بهترو مطمئن تره گفت باشه بد دست کرد تو کشو بقله تخت يه کاندم دراورد داد بهم منم کشيدم رو کيرمو گفتم آمادی گفت بکن توش مردم ديگه خيلی اروم سره کيرمو گذشتم تو کسش وی خدايه من اين ديگه چه جور کسيه چقدر تنگه گفتم رزا تو مطمئنی دختر نيستی؟گفت آره پدر اون اکسه اروسيمه گفتم چرا انقدر تنگه؟گفت2 ساله يه کيره کوچولو داره ميره توش الان کيره تورو ديده تجب کرده.منم يه کم فشارو بيشتر کردم باور کنيد به زور ميرفت تو وقتی تا ته رفت تو کسش يه اهی کشيدو گفتاخ جون به اين ميگن کيربکن بکن جووووووووووووونّنّنّنّن منم که تا حالا کسه به اين تنگی نکرده بودم شروع کردم اروم اروم طولمبه زدن گفت تن تن بکن گفتم آخه ابم زود مياد بد شروع کردم با انگشت چوچولشو ماليدمو طولمبه ميزدم ازش لب ميگرفتم، سينهاشو ميخوردم زبونمو ميکردم تو دهنش اونم هی اهو ناله ميکرديه 10 دقيقی که گذشت يهو بدنش شروع کرد به لرزيدن چند تا تکونه شديد خورد و ارزا شد گفتم ابت امد؟گفت آره گفتم جون فدايه ابت بشم گفت ابتو ميخوام منم که مونتظره همين حرفش بودم چند تا طولمبيه شديد زدمو ابم امد همشو همونجا تو کسش خالی کردم(البته تو کاندم) بد 2 تای بی حال خوابيديم کناره هم هی همديگرو ميماليديم نوزش ميکرديم حرفايه اشقولنه ميزديم.بد بلند شدم گفتم رزا جون تا کسی نيومده من ديگه برم .گفت نميشه يه کم ديگه بمونی گفتم خيلی دلم ميخواد ولی برم بهتره يه وقت مشکلی پيش نياد.خلاصه رو بوسی کرديمو ازش خدا حافظ اي کردمو رفتم…….اخی مردم تا اينو تيپ کردم اميدوارم که خوشتون امده باشهفرستنده‌ aminagha

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *