سکس چهار نفری روی کوه

0 views
0%

این یه داستان واقعی هست که براتون تعریف میکنم امیدوارم لذت ببرین و تجربه کنین . من با یه دختر دانشجو دوست شدم و اولین سکسمون هم با یکم اعمال زور انجام شد .توی این داستان از اسم مستعار استفاده می کنم. من کامران و دوست دخترم هم مینا . بعد از مدتها سکس توی خونه به این نتیجه رسیدیم که سکس تکراری و مسخره ی شده من همیشه دنبال سکس های جدید میگردم و معتقدم همه باید با هم سکس کنن حتی سکس های فامیلی و ضربدری.بگذریم بهد از سکس هایی که داشتیم و برامون تکراری شده بود تصمیم گرفتیم که یک کار متنوع بکنیم یکی از دوستای من خیلی بهم اصرار میکرد براش یه دوست دختر پیدا کنم. از اونجایی که مینا یه دوست به اسم سارا داشت با اصرار کردن من به اون دختره و فشارهایی که مینا آورد اونا رو با هم دوست کردیم چند باری با اونا بیرون رفتیم دور زدیم و کم کم اونا با هم دوست شدن و رابطه تلفنی برقرار کردن و با هم خیل لاو ریختن. یه سری به دوستم گفتم بیا اینا رو ببریم توی بیابون . یا تپه خارج شهر به بهانه کوهنوردی اونم گفت باشه بهش گفتم دلم میخواد سارا روت باز بشه و با هاش سکس کنی اوم گفت باشه. یه روز که بعد دانشگاشون رفتیم دنبالشون تقریبا هوا تاریک بود و اصرار کردیم که بریم خارج شهر. و به سختی اونا هم قبول کردن. من به امیر گفتم من که از سکس فضای باز خوشم میاد من زیدمو میکنم تو هم اگه خواستی بکن.من یه کاری میکنم سارا حشری بشه .اونجا که رسیدیم تاریک بود و ترسناک هر لحظه ممکن بود مامور ها بیان بلاخره تا بالای یه تپه رفتیم و من به مینا گفتم بیا بریم 10 متر اونور تر تا اونا راحت باشن بعد کنار مینا نشستم و ازش یه لب گرفتم بهش گفتم میخوام بزنم به در بیغیرتی یه جوری که اونا ببینتنمون اولش قبول نکرد گفت من جولوی سارا خجالت میکشم بهش اصرار کردم قبول نمیکرد گفتم دوست من امیر بچه کونی تر از این حرفاست ببین دوستتو چه جوری بکنه قبول نمی کرد به نظر من وقتی همه خجالت میکشن یکی باید پررو باشه و جرقه سکس بزنه و از طرفی به امیر قول داده بودم مینا بکنم تا سارا هم راه بیاد .بلاخره بعد از کلی بحث اجازه داد دسنم ببرم توی مانتوش و سینه هاشو بمالم.همینطور میمالیدم و مینا داغ شد اونا هم متوجه شده بودن و کار داشت خوب پیش میرفت دیدم امیر سارا بقل کرده داره بوسش میکنه دیگه پرروتر شدم گفتم دکمه های مانتو تو باز کن سینه هات بنداز بیرون قبول نکردبه زور باز کردم هی میگفت ما که با هم تو خونه همه کار میکنیم چه اصراریه جلوی اینا .بهش گفتم این سکس تا ابد توی ذهنت میمونه بالاخره در آوردم و میمالیدم اصلن خوشش نمیومد میگفت میبینن من بهش میگفتم خره من می خوام اونا ببینن.بعد بلند شدم کیرم در آوردم گفتم بخور گفت این یکی اصلن و بعد رازی شد یکم بخوره امیر و سارا داشتن شاخ در میاوردن از کار من کم کم اونا هم یک راه اومدن تقریبن امیر هم داشت گردن اونو بوس می کرد داد زدم بهشون گفتم خوش میگذره اونا هم خندیدن گفتن به شما بیشتر کم کم کیرم راست شده بود گفتم مینا اگه همسرم هم بشی من دوست دارم زیبایی های تورو به یه پسر نشون بدم همیشه بهش میگفتم توی خونه جلوی داداشت سکسی بگرد سوتین نبند و دامن کتاه بپوش.و از اینکه تو رو زیر یه پسر خوشکل ببینم خیلی خوشحال میشم چون دوست دارم و دوست دارم و پایان لذتهای دنیا برای تو میخوام.مانتوشو در آوردم ساعت 8 شب بود باید کارمونو میکردیم تا اونا به خوابگاه برسن من هم شلوارمو داده بودم پایین و کونم بیرون بود چون سفید و خوش اندام هستم دوست داشتم مینا منو ببینه دست مینا رو گرفتم گفتم پاشو میخوام عشقمو امیر ببینه مینا یه کمر باریک داشت با یه کون نسبتن گوشتی پا شد بغلش کردم دکمه شلوارشو باز کردم داشت لبامو میخورد مست شده بود شلوار لیشو تا زانو کشیدم پایین و سینه هاشم از توی تاپش در آوردم گفتم رو به انا وایستا من میرم پشتت و کستو میمالم میخوام امیر و سارا ببینن یه نگاه به اونا انداختیم دیدم امی رفته روی سارا و بد بخت روی همون سنگای کوه خوابونده و و داره کیرشو از رو شلوار به سارا میماله خیلی حال میکردیم داد زدم بچه ها موافقین تو تاریکی لخت اون طرف کوه بریم پایین و لباسامونو همین جا بگذاریم اولش دخترا ترسیدن گفتن ما میترسیم تاریکه من و امیر لباسامونو کندیم و فقط با شرت و کفشای پامون جلوشون ایستادیم گفتیم شما ها هم در بیارین قبول نمیکردن گفتن ما رو ببرین خوابگاه . گفتیم اگه همکری نکنین ولتون میکنیم سگا بخورنتون واقعا کار خطر ناکی بود چون اونجا نزدیک شهر بود و پلیسا گشت میزدن اونا راض شدن و بعد از دعوا و اصرار ما لخت شدن تصمیم گرفتیم از قله تا پشت کوه لخت بدویم اونا هم با شرط و سوتین و کفش شروع کردیم به دویدن و وسطای راه به امیر گفتم اینجا ترسناکه بی نقشه عملی کنیم بهشون گفتیم بیاین مثل ببچگیا قطار بازی کنیم هرکی به زید خودش از پشت بقل کنه اوناهم بدبختا قبول کردن همینجوری چسبیدم به مینا و امیر هم به سارا گفتم قطار 2 تایی که نمیشسرد هم بود تا حدودی رسیدیم به یه تخته سنگ بزگ از قد خودمون. گفتیم بچه ها خیلی سرده یکم اینجا به هم بچسبیم و 4 تایی قطار چسبیدیم به تخته سنگ دیگه زدیم به اوندرش و کیرامونو تو کونو عشقامون میمالیدیم سینه های سارا از پشت روی کمر من بود و من داشتم مینا میچسبوندم به سنگه کیرم تو کونش میکردم چند بار کردم و برگشتم از جولو سرا بقل کردم کیرم توی کوسش کردم امیر گفت زید مارو میکنی دستت درد نکنه نم بهش گفتم تو هم مینا رو بکن مینا شتکی شد ول قبول کرد یه سکس 4 تایی زدیمو با اینکه سارا از جلو بقل کرده بودم با انگشتم کس مینا میمالیدم و میگفتم عشقم بمال خودتو به امیر دوست دارم امیر هم همینطور بعد از اینکه کارمون تموم شد آب داشت میومد مینا و سارا از جلو تو بقل هم کردیم و آبمونو توی کونشون ریختیم واقعا سکس جالبیه به خانم و شو هرا هم پیشنهاد میکنم اینجور سکسی داشته باشن که از دستشون میره.به نظر من همونطور که خانم تو به شوهر اون حال میده خانم اونم به تو حال میده. و این یه راز میمونه اگه کسی بخواد لو بده اول ابروی خودش و زنش میره.این داستان واقعی و کس و کس و شعر نیست یکم بهش پرو بال دادم تا کیرا و کساتونو بمالین و خودتنو فرض کنین و لذت ببرین. اولین داستان سکسی که نوشتم.نوشته کامی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *