دانلود

سکس گروهی دوجنسه بادوتا کوس تنگ و صورتی

0 views
0%

سکس گروهی دوجنسه بادوتا کوس تنگ و صورتی

 

 

من مهران 17 ساله از اصفهانم ، تیپ نسبتا خوبی دارم و تا این سن با هیچ دختری دوست نبودم با اینی که خیلی از دخترای فامیل و … میخواستن با من دوست شن ولی خب من خیلی نسبت به اونا سردو بی تفاوت بودم. اینو هم باید بگم که من تو لاینم و عکس واقعی خودمو گذاشتم. یه روز که لاینو بازکردم دیدم یه دختر به نام نرگس سلام داده ، خلاصه منم سلام دادم یکم باهم حرف زدیم و اصل گرفتیم. یهو یادم افتاد که من این آیدی نرگس رو قبلنا تو ادلیستام دیده بودم ، بعدش یادم اومد که نرگس که تو ادلیستام بود شمارمو داره ، چون زیر اسمش نوشته بود که نرگس شماره منو داره و از طریق شمارم تونسته منو پیدا کنه. منم به نرگس گفتم که تو چه جوری منو پیدا کردی؟ اونم گفت نمیدونمو بحثو عوض کرد، از همون اولا هی یه جوری میخواست بحث سکسو باز کنه ولی من میتر

سیدم اگه راجب سکس حرف بزنم شاید باهام قهر کنه ( چون یه جورایی از شخصیتش خوشم اومده بودو نمی خواست

م منو بلاک کنه ) ولی

کم کم خودش سکسو وسط کشید و منم دیگه مطمان شدم که واقغا منظورش از اون حرفا سکس بوده. منم مقاومت نکردم و باهم چند روزی حرفای سکسی میزدیمو قربون صدقه هم میرفتیم تا یه روز که نرگس گفت اسمش نرگس نیست و اسمش فاطمه. بهم گفت بیا باهم صادق باشیمو راجب خودمون همه چیو بگیم . منم هرچی بهش گفته بودم راست بود ولی اون چندتا حرفاشو اصلاح کرد مثلا محدوده خونشونو گفت که تقربا به خونه ما نزدیک بود ، شاید با ماشین یه رب راه بود و گفت که 21 سالشه و شوهر داره و یه دختر شش ساله هم گفت که داره. یکم که گذشت همش راجب شوهرشو مسائل دیگه حرف میزد و حرفای سکسی کمتر میزدیم. تا اینکه یه بار بهش گفتم بیا بریم بیرون تا ببینمت و یا یه عکسی ، شماره ای چیزی بده ! اونم قبول نکردو هی بحثو عوض میکرد، منم کم کم شک کرده بودم که شاید اصا این فاطمه خانوم پسر باش …… یه بار که اومدم باهاش حرف بزنم دیدم اکانت لاینشو پاک کرده ، منم خب یکم ناراح

 

ت شدم ولی خب …. من تو ماهواره تنظیم کردن استادم چون بابام ماهواره درس کنه.

 

یه روز یکی از فامیلامون که اسمش فاطمه بود بهم گفت یه بار برم خونشونو ماهورشونو درس منم ، منم شاید حدود یه هفته بعد رفتم خونشون ، فاطمه شوهر داره و یه دختر شش ساله …. هه خودم یهو تا رسیدم خونشون به یاد فاطمه لاین افتادم که همه نشونیا درس مثه همین فامیل ما بود. اولش گفتم شاید دارم اشتبا میکنم ولی خب …. رفتم تو فاطمه ازم خیلی گرم پذیرایی کردو … منم سری نمی دونم چرا باهاش گرم گرفتم و بهش گفتم تو با من تو لاین حرف زدی آیا؟ اونم یه لحظه جا خورد و یکم مکث کردو گفت چه عجب فهمیدی. جفتمون رنگمون پریده بود منم از گوشام بخار میومد اصا گرمم شده بود. فاطمه بهم گفت که به کسی نگو ما دوتا تو لاین حرفای سکسی زدیم، میگفت چون شوهرش باهاش خیلی وقته سکس نکرده و باهاش خیلی وقته قهره. اونم شوهرشو خیلی دوس داشت ولی خب شوهرش آدم خوبی نیستو همش باهاش دعوا میکنه . بهش گفتم منو چه حوری تو لاین پیدا کردی اونم گفت اولا شمارتو داشتم ، دوما از عکست فهمیدم … یکم باهام دردو دل کردو منم بهش دلداری میدادم. بهش گفتم که من جایی کار دارمو زود باید ماهواره رو درس کنمو برم ، اونم فک کنم جایی کار داشتو از خونه رفت بیرون منم حدود یه ساعت رو ماهواره کارکردمو بلاخره درستش کردم. بعدم یکم صبر کردم تا فاطمه بیادو ازش خداقظی کنم، بعد از یه رب فک کنم اومد، بهش گفتم ماهواره رو درس کردم اونم ازم تشکر کرد .

… شماره ی خودمو بهش دادمو گفتم اگه کاریم داشتی باهام تماس بگیر .

 

چند روز بعد بهم زنگ زدو گفت دوباره برم خونشون تا کامپیوترشونو درست کنم ، منم خب هم تو ماهواره درست کردن اوستام هم تو کامپیوتر درست کردن. دوباره رفتم خوشنون ، طبق معمول شوهرش بیرون بودو دخترش هم فرستاده بود خونه مادر بزگش ، اصا دخترشو مادربزرگه نگهش میداشت خخخ. این دفه لباساش خیلی باز بود یه دامن کوتاه داشتو یه تاپ خیلی بی حجاب ، منم بدون مقدمه رفتم سراغ کامپیوتر اونم یه صندلی دیگه آورد و پیشم نشست ، یکم باهم حرف میزدیمو منم به کامپیوتر ور میرفتم . صدای کامپیوتر قطع شده بود ، شاید پنج دقیق ای درستش کردم و اونم یهویی یه بوس رو لپم کردو سری یه آهنگ گذاشتو شروع کرد به گوش دادن، خیلی داشت لذت می برد ، منم همونحا یکم سر خواننده و اینا باهاش بحث کردمو میگفنتم تتلو اونم میگفت فقط امید و گوگوشو ابیو .. یه چندتا سوال کامپیوتری ازم پرسیدو منم داشتم بهش یاد میدادم . یهو دستشو گذاشت رو دستم که رو موس بودو گفت موسو بهش بد منم بهش دادم اونم چندتا عکس خنده دار بهم نشون داد منم دستمو گداشتم رو دستش که رو موس بود و یکم نوازشش دادم اونم گفت نکنه میخوایی شیطون بازی در بیاری منم مثه آدمای مظلوم زل زده بودم تو چشاش، اونم دست منو گرفتو منو کشیدو برد توی اتاقش، من یکم میترسیدمو نگران بودم . یهو زنگ خونه رو زدن و … هیچی بچه ی فاطمه بود، اومده بود خونه ..هییی منم خدافظی کردمو رفتم ،

 

فردای اون روز بهش زنگ زدمو گفتم دیروز میخواستی باهام چیکار کنی اونم گفت روز چهارشنبه برم خونشون تا بهم نشون بگه میخواد باهام چیکار کنه .. منم چارشنبه ساعت دو بعد از ظهر بود که رفتم خونشون . تا رسیدم منو بقل کردو بوسم کرد منم یکم خ

جالت کشیدم ولی یه جوری باهام برخورد میکرد که اصا فک میکردم از خودمم بهش نزدیک ترم، یکم واسم میوه آورد بعد

ش سراغ بقیه خانوادهشو پرسیدم اونم بهم گفت خیالت تخت کسی مزاحممون نمیشه ، بعدش بهم گفت نمی خوایی شرو

ع کنیم ؟ منم بهش گفتم وا

لا من فقط فیلم سکسی دیدم و تا حالا با کسی سکس نکردم اونم یه لبخندی زدو گفت خودم بهت یاد میدم ، همون جا رو مبل لباساشو در آورد ، سینه هاش زیاد بزرگ نبود ولی منم از سینه های از حال رفته و بی جون خوشم میومد ، کسش هم درس معلوم نبود ولی بدنش خیلی خیلی سفید بود ، فاطمه زیاد چاق نیست و شاید حدود شصت یا پنجاه کیلو باش قدش هم مثه خودم 175 البته اون یکم کوتاه تره. خلاصه منو گرفتو محکم بقلم کرد ، منم بقلش کردم ، خیلی داغ بود … بعدش یکم با لبامون ور رفتیم ، اصا هیچ کدوممون بلد نبودیم هم دیگه رو ببوسیم ولی خوب حس خوبی داشت، بعدش روی پهلوش روی مبل دراز کشیدو منم رفتم تو بقلش و یکم لباشو خوردم ، نشستم روی شکمش و شروع کردم سینه هاشو بخورم ، خیلی حال میکردو اه اه میکرد منم هی زیر گوشو گردنشو پستوناشو … میخوردم ، ولی خدایش خیلی حال میکرد، منم رفتم سراغ کسش ، کسش یکم باز شده بودو خیس خیس بود منم یکم آبای روی کسشو خوردم ، یکم مزه ترش میداد ولی خیلی خوب بود، تا سر حد مرگ کسشو میخوردم و اونم داشت از شدت شهوت آه آوه میکردو هی میجنبیدو… بعدش گفت یالا جرم بده منم بهش گفتم خشک و حشک؟ بعدش یه نگاهی بهم کردو رفت سراغ کیرم ، از بس کیرم گنده شده بود انگار داشت پوست کیرم داشت پاره میشد، اونم شرو کرد کیرمو بخوره ، خیلی حس خوبی بود هم میخواستم تا ابد کیرمو بخوره هم میخواستم دیگه ولم کنه … واییی که چه حسی بود ، بعدش گفت بسته پرو میشی یالا کار اصلی رو شروع کن من گفتم از کدوم طرف بکنم؟ اونم رفت یه کاندوم آورد و زد سر کیرمو پاهاشو باز کرد منم خوابیدم تو بقلشو کیرمو کردم تو کسش ، زیاد دردش نمیومد ولی خب الکی آخو آوخ میکرد ، منم آروم آروم شروع کردم به تلبه زدن ، چشماشو بسته بودو قربون صدقم میرفت منم هی قربون صدقش میرفتمو داشتم از حس شهوتم جونمو میدادم … وای چه خوب بود… شاید یه رب کردمش ، کیرمو زیاد تا ته فرو نمی کردم تا آبم نیاد ولی یهو یاد این افتادم که چرا آبم نمیاد پس.. کم کم حس کردم میخواد بیاد کیرمو در آوردمو فاطمه هم یکم کسشو می مالیدو هی آه آه آوخ میکرد . بهش گفتم حالا میام تو یکم استراحت کن من بر میگردم اونم داشت سینه هاشو + کسش میمالیدو …منم رفتم سراغ یخچالو چندتا یخ انداختم تو یه پلاستیکو گذاشتم رو کیرم تا آبم زود نیاد بعش کیرم سرد سرد شدو از حال رفت ، دوباره رفتم پیش فاطمه جونم ، اونم داشت به خودش ور میرفت بعدش پریدم تو بقلشو یکم باهم حرفای عشقولانه زدیم ، بعد بهش گفتم اجازه هس بدون کاندوم بکنمت ؟ اون اول گفت اگه آبت بریزه تو کسم چی منم هی دلداریش دادمو … بالاخره راضی شد منم کیرمو بدون کاندوم کردم تا ته تو کسش، ولی چه قد همه چی قابل لمس بود ، تک تک سلولای کیرم داشتتن کیف میکردن چه حسی بود واقعا ، کسشو با کیرم حس میکردم بعدش شرو کردم به کردنش ، سه تا از انگشتامو هم کردم تو کسش تا بیشتر حال کنه، خیلی داشت کیف میکردو خونه رو از آه اوه گذاشته بود رو سرش ، یهو حس کردم دارم ارضا میشم ولی نمیخواستم دل بکنم ولی یهو کیرمو در آوردمو همه ی آبمو ریختم رو سینه و پاهاشو روی فرش … فاطمه آبای روی سینه هاشو با انگشتش برمیداشتو تو دهنش میزاشت منم همونجا مثه نعشه ها دراز کشیدم بعد یکی دو دقیقه گفت پاشو بریم حموم منم اصا حال نداشتم چون خیلی آب ازم اومده بود، بعدش باهم رفتیم تو حمومو یکم تو بقل هم عشقولانه ورزیدیمو خودمنو نمیز کردیمو اومدیم بیرون ، شاید ساعت حدوددای 4 بود منم بهش گفتم که من برم خونه تا بهمون شک نکرده کسی ، ولی فاطمه نزاشت برم و یکم رفتیم روی تختشو با هم دراز کشیدیمو با هم حرف زدیم، میگفت خیلی وقت بود شوهرش حتی بهش دست هم نزده بودو باهاش سر بوده.. منم یکم نوازشش کردم اونم گریه میکردو بعدش توی بقلم خوابش برد منم دلم میخواست همون جا پیشش بخوابم چون داشتم از حال میرفتم ولی پاشدمو رفتم منی های رو مبل و فرش رو تمیز کردمو همه اثرای سکسو از بین بردم بعدشم رفتم خونمون، شب بهم زنگ زدو کلی ازم تشکر کردو….. این جریان مال حدود یه هفته پیش بود، تو این چند مدت هم حرفی از سکس با فاطمه نزدم ولی خیلی مثه لیلیو مجنون قربون صدقه هم میریمو……. راستی یادم رفت بگم شوهر فاطمه معلم زبان ما میشه و اتفاقا خیلی زیاد شوهر فاطمه رو میبینم و جز دانش آموزای خوبشم، کلا از زنو دختر خوشش نمیاد همش دنبال منه ولی خب فک کنم بدونه از پسرا حالم بهم میخوره ، چون یه بار دید که دارم به یه دوستام میگم که من اگه به یه پسر از روی شهوت دست بزنم همون جا خودمو میکشم ینی حالم از همجنسبازی بهم میخوره داستان اولیم بود ، ینی سکس اولیم هم بود ، خواستم یه جوری به همه بگم ، چون شبو روز فکرم شده فاطی، اگه زیاد خوب نبود

Date: December 11, 2019

One thought on “سکس گروهی دوجنسه بادوتا کوس تنگ و صورتی

  1. فقط میکنم دنبال پولی پیم نده میخوای آبت بپاشه بیرو دنبال یه رابطه بدون مریضی و قابل اعتماد بدون دردسری تلگرام پیم بده خوش فیس خوش هیکل سی سالمه شمال تهران دارای مدرک سکسولوژی از ترکیه ارشد روانشناسی بسیار قابل اعتمادhttps://t.me/daniyal6868

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *