شهرام و شروین یه زوج خوشبخت و جوونی بودن که شهرام با من تو یه شرکت همکار بود.ماتو یه شرکت خصوصی کار میکردیم و روابط صمیمی با هم داشتیم .معمولأ عصرها به اتفاقهم بیرون میرفتیم.من و خانومم و شهرام و همسرش.شروین 8ماهه باردار بود و شهرام خیلی لز این موضوع راضی بود.اونها چند سال بود کهمیخواستن که بچه داربشن و تازه موفق به این کار شده بودن.یه روز تو شرکت که منوشهرام تنها بودیم یه مرتبه شهرام گفت یه چیزی بگم مسخرم نمیکنیگفتم بگو.سعی خودمومیکنم.اونم گفت خیلی هوای کس کردم.کیرم حسابی باد کرده.منم خندیدم و گفتم بایدم باد کنه وقتی شکم خانومتو باد میکردی بایدم به فکر اینجاشبودی.اونم خندید و گفت ازت راهنمایی خواستم نگفتم که بازخواست کن.منم گفتم که یا یه جنده لاشی یدا کن.یا یه صیغه.یه راه کم هزینه هم هست.گفت چی؟گفتمناراحت نمیشی ؟گفت نه بگو.منم گفتم برو از کون با شروین حال کن.آهی کشید و گفتاصلأ دل و دماغ سکس نداره شروین.برخلاف چیزی شده که قبلأ بود.بعد خودش شروع کرد ازماجرای سکسهاشون تعریف کردن.هرچی بیشتر میگفت داغتر میشد.راستش منم بدم نمیومد کهبیشتر توضیح بده.چون شروین یه خانم خیلی خوشگل و خوش تیپ بود.منم تحریکش میکردم تا بیشتر توضیح بده.اونروز حدود 2ساعتی از سکس خودش و شروین برامتعریف کرد و ازم قول گرفت که پیش خودمون بمونه.یه چند مدتی هرروز کارمون شده بود از سکس برای هم گفتن.هرکاری که تو سکس دوستداشتیم به هم میگفتیم.واقعأ حس جالبی بود.شروین فارغ شد و یه دختر خوشگل بموناآورد که اسمش رو گذاشتن مونا.بعد یه مدت که گذشت شهرام اومد و گفت که دیشب بعد از یه وقفه طولانی بالاخره شروینرو کردم.منم بهش تبریک گفتم و پرسیدم چکار کردی.تعریف کرد که شروین رو تو چه حالاتی کرده و یه مرتبه گفت جات خالی.منم سریعگفتم.دوستان به جای ما……خندید و گفتخیلی حال کردی نه.؟گفتم اگه ناراحت نمیشیباید بگم آره خیلی.اونم مثل اینکه بیشتر حشری شده باشه گفت یه عکس نشونت میدم تونظر بده.بعد تو موبایلش یه عکس از یه کس و یه کون نشون داد منم شروع کردم به تعریف وتمجچید.گفتمیدونی از کیه؟گفتم نه.گفت از شروین.کیرم حسابی بلند شد طوریکه شهرام همفهمید.پرسید الان نظرت چیه.کمی خجالت کشیدم ولی گفتم پسر معرکست.نوش جون کیرت.اونم خندید و گفت دیشب به شروین تعریف میکردم که تو دوران تعطیلی سکس با تو چهحرفایی زدیم.شروین هم کنجکاو شده بود و هی میپرسید که چه حرفایی زدیم.شهران مثلاینکه آتشش خیلی تند تر شده بود.گفتدیشب فهمیدم شروین ازت خوشش میاد.منم گفتم خب.مادوست خانوادگی هستیم و با همدیگه راحتیم.گفتنه شروین دوست داره با تو لذت سکس روتجربه کنه.همینطور خشکم زده بود.گفتممیدونی چی میگی؟گفت آره.نظرت چیهگفتم حتمأتو هم رو خانوم من نظر داری دیگه؟گفت حالا تو بیا یه شب دوتایی شروین رو سرحالبیاریم تا بعد.خلاصه 10-12 رو ز گذشت تا اینکه شهرام تو اداره بهم گفت که بعد از ظهر باید با همبریم خونشون.منم که یادم نبود گفتم چه عجب؟گفت شروین میخواد.یادم اومد و کیرمدوباره هوس کرد.شهرامم فهمید و گفتدیدی تو هم هوس کردیقبول کردم و بعد از ظهر با هم قرار گذاشتیم و رفتیم خونشون.وارد خونشون که شدیمحسابی خجالت میکشیدم ولی دیدم که شروین با یه لباس باز و سکس اومد به استقبالمون وپذیرایی کرد کمی راحت تر شدم.خلاصه وقت مقرر رسید و ما رفتیم تو اتاق خوابشون.شهرام لخت شد و منو هم لختکرد.شروین هم با کمک ما لخت شد.لخت لخت بودیم.داشتم کس و کون و پستونای ناز و شهوتآور شروین رو دید میزدم که شهرام گفتبفرما.نوش جون.مشغول شدیم و هرکدوممون از یهجایی با شروین ور میرفتیم.من حسابی پستونای قشنگشو خوردم و شهرام داشت با کوسش ورمیرفت شروین حسابی حشری شده بود و داشت داد میزد و از من کیر میخواست.کیرمو دادمدستش تا ساک بزنه.ولی گفت که دوست نداره.منم که دیگه طاقت نداشتم.درازش کردم و کیرمرو گذاشتم تو سوراخ کوسش واقعأ نمیدونم چقدر طول کشید ولی زود تموم شد آبمو ریختمرو شکمش و بی حال دراز کشیدم و دیدم که شهرام داره نگاه میکنه منم بی حال گفتم حالانوبت تو شد.خندیدیم با هم.شهرام هم کس شروین رو آب داد و اونروز تموم شد.الان بعداز یکسال از اون ماجرا هر 3-4 ماه یه بار بازم شروین من رو مورد لطف قرار میده و باشهرام حسابی سر حال میاریمش.ولی الان دیگه با حوصله میکنمش خیلی با حوصله__ نوشته امیر
0 views
Date: November 25, 2018