سلام دوستان من سامان هستم ٢١ ساله میخوام اولین داستان سکسیمو تو سایت داستان سکسی بگم دروغ یا خیال پردازی نیست ازتون خواهش دارم فحش تعطیل یه خواهر دارم ٣۶ ساله که یه دوست داره اسمش راحله است ٢۶ سالشه راحله زیاد با خواهرم رفت وآمد داره بیوه هست دوتا بچه هم داره ولی بخاطر اختلاف از شوهرش جدا شده سبزه خوش هیکل وکمی هم حشری .القصه روز سیزده فروردین سال گذشته بود همه خانواده من رفته بودن مسافرت ولی من چون تنهایی رو دوست دارم باهاشون نرفتم راحله هم رفته بود یه سر ب پسر ودخترش ک پیش شوهرش بودن یه سر بزنه ولی از شانس من انگار شوهره هم رفته بودن مسافرت وقتی راحله نا امید برمیگرده خونه میبینه ک خانواده ش هم رفتن مسافرت راحله همسایه ماست وقتی برگشت خونه کسی نیست اومد خونه ما تا از خانواده ش سراغ بگیره وقتی جریانو بهش گفتم کلید خونه رو ازم گرفت ورفت. ساعت ده شب بود ک در آپارتمانو زدن منم چهارتا ترامادول صد انداخته بودم بالا حال تکون خوردن نداشتم رفتم درو باز کردم دیدم راحله جونه ازش پرسیدم چی شده ک گفت تنهایی میترسه ک بعد معلوم شد بچه کونی ک خارش میکنه خودش سفارش میکنه و این راحله خانم ما هوس کرده بوده خب منم ک چند باری دیده بودم این جیگر بدش نمیاد منو تجربه کنه از خدا خواسته عروسی تو کونم بود بهش گفتم واسه اینکه تنها نباشه یا من برم بالا یا اون بیاد پایین ک خودش خواست بریم طبقه بالا خونه خودشون .خلاصه یه نیم ساعتی گذشت ز زدیم از رستوران سر خیابون غذا سفارش دادیم سر میز هی لوند بازی میکرد و غذاشو میخورد ولی من نمیدونستم چطور باید شروع کنم شامو ک خوردیم وسایل شام رو جمع کرد یک ساعتی گفتیمو خندیدیم ک بهم گفت آبجو یا شراب ک من گفتم هیچکدوم خندید وگفت بچه ننه ولی بهش فهموندم ک ترامادول خوردم و نمیتونم چیزی بخورم قبول کرد و یه بطری شراب اورد نشست پای خوردن ک من گفتم میخوام برم حموم گفت آب سرده بزار گرم شه بعد قبول کردم نشستم پای تی وی حوصله م سر .رفت دی وی دی رو روشن کردم یه فیلم گداشتم اونم داشت میخورد ک یهو گفت سلامتی دودولش و پیکشو وارو کرد و بلند شد گفت ک گرممه روبدشامبرشو در اورد با یه شلوار و تاپ سفید بود منم بلند شدم رفتم حموم لباسامو دراوردم رفتم تو وان کیرمو نگاه کردم خواب بود ترامادولا سر ب زیرش کرده بود یه فکری ب سرم زد راحله رو صدا کردم گفتم واسه م حوله بیاره حوله داداششو واسم اورد در حمومو باز کرد گفت وردار ک وان سوراخ شده بیا ببین چیکارش کنم گفت بیا بیرون خودم درستش میکنم گفتم خب بیا الان درستش کن من نمیتونم بیام بیرون گفت لباسم خیس میشه بزار درش بیارم بیام فهمیدم مستی زده بالا وای داشت کیرم میترکید یه سوتین باشرت ست مشکی تنش بود تا منو دید ب کیرم خیره شد و یه چشمک زد و گفت سامی عجب چیزی داری خوش ب حال دوستات گفتم چه دوستی این کیر بدبختم ب جز کف دستم ک چیزی ندیده خندید و گفت آره جون خودت تو گفتی منم باور کردم حالا میذاری خوش ب حال من بشه منم ک از خدا خواسته گفتم ب شرطی ک خوشحال ش کنی لباساشو در اورد و اومد جلو از خودم بگم صد و هفتاد قدمه سبزه و شصت و هشت هم وزنم .یه لب اساسی از هم گرفتیم ک حالمون جا اومد شروع کردم ب لیسیدن یه دستم رو سینه ش بود یه دستمم چوچولشو حال میداد یه پنج دقیقه ادامه دادیم بعد خوابوندمش کف حموم و خودمم 69 روش خوابیدم کیرمو میخورد منم کسشو یه ده دقیقه گذشت ک گفت سامی سوختم بکن توش منم برگردوندمش ک بکنم تو کونش گفت نه درد داره بزار تو کسم با اینکه از کون بیشتر خوشم میومد برشگردوندم کیرمو گذاشتم رو کسش ک کیرمو کرد تو کسشو گفت بگا منو اتیش گرفتم منم معطلش نکردم تا دسته کردم تو راحت رفت تو چون یه کم این راحله خانم ما جنده لاشی تشریف داره یه پنج دقیقه تلمبه میزدم ک صداش بالا رفت و قربون صدقه م میرفت ک یهو لرزید و بی حس شد منم یه کم تلمبه رو قطع کردم و کیرمو کشیدم بیرون برش گردوندم بهش گفتم قمبل کن گفت نه تروخدا درد داره گفتم نترس درد نداره من بهت حال دادم تو ضد حال نزن دیگه راضی شد و گفت صبر کن رفت از تو وسایل حموم یه کرم اورد داد بهم منم یه کم ب .کیرم یه کمم ب کون نازش مالیدمو کیرمو گذاشتم رو سوراخ ش کم کم فشار دادم سرکیرم رفت تو یه جیغ بلند کشید صبر کردم تا اروم شه بعد کم کم کیرمو تا دسته کردم تو کون خوشگلش وقتی دیدم جا باز کرده شروع کردم تلمبه زدن یه بیست دقیقه مشغول بودم ک دوباره صداش بالا رفت و دوباره ارضا شد بعد دو دقیقه بهم گفت سامی چی زدی کونم پاره شد ارضا نشدی منم خندیدم گفتم اره ترامادول یه دو دقیقه ک گذشت دیدم دارم ابم میاد گفتم چیکارش کنم گفت بریز تو کونم منم تمامشو خالی کردم تو برش گردوندم یه لب خوشگل ازش گرفتم و کیرمو گذاشتم لاپاشو همونجا خوابم برد صبح بیدارم کرد دیدم تو حمومم خیلی کمرم درد گرفته بود تو وان یه حالی با هم کردیمو یه دوش گرفتیم و اومدیم بیرون از اون روز ب بعد هروقت هرکدوممون هوس کنیم میایم و یه حالی ب هم میدیم. ممنون ک داستانمو خوندین اگه غلط املایی داشت ببخشید لطفا فحش هم ندید چون دروغی نگفتم نظر بدین.نوشته سامان
0 views
Date: November 25, 2018