من سیامک هستم 36 سالمه و متاهل بودم …یه خانم خوشگل و خوش اندام داشتم که مث چشام بهش اعتماد داشتم … ولی خوب میدونستم که خانمم خیلی سکسی و حشریه و من با اینکه پایان تلاشمو میکردم بازم جوابگوی شهوت زیاد اون نبودم باید حدس میزدم که آخرش این اتفاق میفته ..اون شب از سر شب میدونستم که قرار ه باجناقم واسه دوش گرفتن بیاد اونجا آخه چند روزی بود که حموم خونشون خراب شده بود اونم عادت داشت بعد از باشگاه بیاد اونجا دوش بگیره توضیح بدم که ورزشکاره و بلند قد با استخونای درشت و پوست سبزه با موهای مشکی از قضا چند روزی بود که زنش رفته بود شهرستان خونه خاله اش و حسابی تو کف مونده بود…همین که هوا تاریک شد به بهانه یه کار مربوط به اداره از خانم خداحافظی کردم و اومدم تو حیاط و بدون اینکه خانمم متوجه بشه رفتم تو زیرزمین خونمون که پنجره ای هم رو به حیاط داشت به خانم گفتم که کارم دو سه ساعتی طول میکشه و با ماشین اداره میان سراغم بنابراین ماشینم توی حیاط بودتو تاریکی زیرزمین نشستم گوشیمو رو سایلنت گذاشتم و انتظا ر کشیدم تا زنگ خونه به صدا دراومد ایفون خونه خراب بود صدا میومد ولی باز نمیکرد این بود که خانمم خودش اومد در و باز کرد با یه تی شرت نارنجی تنگ و دامن سیاه بلند همون لباسایی بودن که وقتی رفتم تنش بود بدون آرایش ،پیدا بود که برنامه ریزی واسه امشب نکرده بود اما حساب باجناق حشری و نکرده بود باجناقم دم در حیاط بعد از سلام احوالپرسی بلافاصله سراغ منو گرفت خانمم گفت که چی شده و کجا فتم اومد تو و در و بست خانمم جلوتر از اون داشت میرفت تو خونه که با یه جسارت تهور خاص که من آرزوشو داشتم از پشت زنمو گرفت و تو همون حالت چسبوندش به کاپوت ماشین و شروع کرد به مالوندن سینه هاش و با یه دستش هم زیر گردنشو گرفت گردنشو میبوسید و گوشو گوشوارشو میکرد تو دهنش خانمم یارای جنبیدن نداشت با اینکه قد و هیکلش بلند بود ولی زورش نمیرسید بهش بد و بیرا میگفت ولی کو گوش شنوا از طرفی بخاطر همسایه ها زیاد نمیتونست صداشو بلند کنه باجناقم سینه های زنمو چسبوند به کاپوت حالا کاملا دلا شده بود روش و مقاومت خانمم رفته رفته کمتر شد اما قطع نشد ولی از طرفی زیر دستای قوی و ورزشکاره باجناقم مث یه پرنده اسیر بود باجناقم با دست راستش دامن زنمو زد بالا انداختش رو کمرش و شرتشو هم تا زیر کفل کونش کشید پایین زیاد سخت نبود چون خانمم زیر هیکل درشت اون به کاپوت چسبیده بود هیچ راهی بجز تسلیم و لذت بردن از شرایط نداشت بعد باجناقم با همون دست شلوار خودشم پایین کشید البته نه کامل فقط تا روی زانو کیر بلند و سیاه و شق شدش حدود سی سانت میشد که مثل یه موشک از نک باریک و تیز و رو به ریشه کلفت میشد واقعا کیری بود که هر زنی آرزوی خوردنشو داشت کیرشو گذاشت دم کس خانم و آروم فشار داد و ببعد از چند عقب جلو آروم و نرم کمرش کاملا رو به جلو قوس برداشت پیدا بود که سی سانت و تا ته زده بود تو کسش باورم نمیشد خانمم کیر 25 سانتی منو با حول و ولا میخورد حالا بدون یه آخ کوچیک هی تلمبه زد و خانمم به آه و ناله سکسی افتاده بود اروم لبشو گذاشت بیخ گوش زنمو گفت با خودم عهد کردم قبل از رفتن داخل خونه دو بار بکنمت یه بارش که اینجا شد بعد موهاشو گرفت و از رو کاپوت ورش داشت با یه آرامش خاص که انگار نه اون میخواست کیرشو از کس خانمم دربیاره و خانمم هم همینطور که کونشو چسبونده بود به کیر باجناق اروم قدم برمیداشتن تا رسیدن لبه تراس اونجا هم با ز به همون شکل چند دقیقه کردشو و بعد برشگردوند لب تو لب شدن حالا نخور کی بخور حالا نکن کی بکن خانمم پاهاشو حلقه کرده بود دور کمرش و با پایان وجود کیر موشکی باجناقمو تو کسش جا داده بود با اینکه عصبانی بودم ولی از حشریت داشتم میترکیدم دوس داشتم تو همون لحظه برم زنمو بکنم اونم فقط خانمم اون لحظه هیچکی نمیتونست جای زنمو بگیره تو همین فکرا بودم که انگار فیلم تموم بشه حیاطمون دوباره ساکت شد اونا رفته بودن توی خونه منم آروم از تو زیرزمین اومدم بیرون تو حیاط پشت ماشین قایم شدم همون جایی که چند لحظه پیش شاهد گاییده شدن خانمم بودم آب کس خانمم زرو کاپوت ریخته بود…اما از داخل خونه واستون بگم که باجناق نامردم و البته از طرفی مرد؟م از خانمم جدا نمیشد حتی حاضر نبود حتی یه لحظه هم کسشو آروم بزاره حتی اجازه نمیداد لباساشو کامل دربیاره دوباره اونو انداختش رو مبل تو هال خانمم خودش لابلای بوسه ها و تو حین لیس زدن کسش توسط باجناق لباساشو در میاورد بعد پاهای زنمو از دو طرف انداخت رو دسته های مبل و حالا کس تپل و تنگ و گرم خانمم جلوی دهن باجناقم بود کس و کون حالیش نبود با ولع پایان زبونشو میچرخوند نو کونش و سه تا از انگشتاشم داده بود تو کسش و هی میمالید خانمم داشت به خودش میپیچید خوشحال بودم که بالاخره کسی پیدا شد که آتیش شهوتشو خاموش کرد ….چند ماه بعد ازش جدا شدم و اونو به جامعه برگردوندم تا بتونه حداکثر استفاده رو از بی شمار کیر های آزاد و مشتاق موجود بکنه.نوشته سوپرمن
0 views
Date: November 25, 2018