شب زفاف در حمام

0 views
0%

سلام من رها هستم ازمازندران ۲۰ساله.قدم حدود۱۷۰وزنم ۷۵کیلو یه کوچو تپلم سینه هام کمی درشتن ومن همیشه از این موضوع بدم میومد باسنم یه باسن معمولی وسفته داستانم از اونجایی شروع میشه که وقتی ۱۶سالم بودیه خواستگار واسم اومد که موقعیت خوبی داشت ولی من نمیخواستم ازدواج کنم میخواستم درس بخونم چون همه میگفتن بعدازدواج نمیشه درس خوندو ازاین حرفا…خلاصه ۲ماه اومدن وتامن راضی به این ازدواج شدم.البته شرط ازدواجم درس خوندن بود.خلاصه مراسم گرفته شدوبعدازعقدمون بعدازگریه زاری هاوخداحافظی باپدرومادرو۲تاخواهرام. شب که رفتیم خونمون رفتم که دوش بگیرم .زیر دوش که بودم دیدم مردم لخت اومدتوحمام باکیرراست شده منم دستمو گذاشته بودم روی کس وسینه هام (الان که یادم میاد خندم میگیره)اومد جلو اب وبست لباشو به لبام چسبود اوف چقد داغ بود کمرم وگرفت ومنوبه خودش فشار دادمنم دستمو گذاشتم دور گردنش بعدلبامو ول کردواومد روگلومو باحرص میبوسیدشون کم کم اومد روسینه هام نوکشونوگذاشت تودهنش اههههههه اوووووم بلند گفتم گفت جووونم حال میده فداتشم.داشتم ازحشرمیمردم تنم داغ شده بود انگارکه تب داشتم دستشو گذاشت روچوچولم واروم بانوک انگشت تکونش میداد بعدمنوخوابوند کف حمام بادستم کمی کیرشوماساژ دادم ولی نخوردم بدم میاد.یکم به کسم نگاه کردواروم سرکیرشوفروکرد (یادم رفت بگم کیرش زیادبزرگ نبود)که دردم اومد دستم وگذاشتم روسینه هاش نذاشتم بیشترفشار بده.روم خم شدوبوسم کردگفت عزیزم زیادنمیزارم درد بکشی قربونت برم (اخه مردااینجورموقعها محبتشون گل میکنه)گفتم باشه فقط اروم سرکیرشو دوباره گذاشت دم سوراخمو کم کم میبرد تو ازدرد چهرم تو هم رفت ویه اخ بلندکشیدم تقریبانصف بیشترش تو بود تاته کردتو فشارداد حس کردم تخمشم رفت توکسم بعداروم اوردبیرونو ودوباره کرد توش بهم گفت چراخون نمیاد گفتم پردم ارتجاعیه.یه طوری گفت اهان باشه انگارباپوزخندبود.اعصابم بهم ریخت خواستم از زیرش بیام بیرون که نذاشت.چندبارتلمبه زد بعدگفت رو شکمت بخواب.ازپشت لپای کونمو گرفت وفشارشون داد دوباره کرد تو کسم اییییییییی اه ه ه ه ه چندبارچک زد به کونمو محکم تلمبه میزد زیرشکمم خیلی دردمیومد حس میکردم کیرش تاشکمم میره سینه هاموچنگ مینداخت وصورتمو به طرف خودش میکردو لبمو میخورد چندتاتلمبه وحشیانه زدو ابشو خالی کرد توکسم.بهش گفتم درش نیار دارم ارضامیشمو بایه اه ه ه ه ه بلند ارضاشدم وتنم مورمور شد بعدش بابیحالی نوشته رها

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *