شب پر هيجان با جهان جون

0 views
0%

سلام به بچه هاى گل شهوانىاول ازهمه جاداره ازآدمين عزيزم تشكركنم.راستىازهمين الان بگم كه اين يه داستان گى هستش پس هركدوم ازدوستان كه خوشتون نمياد نخونيدش كه بعدأ بگين اه اه ازگىبدمون ميادوفحش بديد،مرسى جيگرا.اسمم رامينه دانشجوام وتعريف ازخودنباشه خشكلم وسفيد ويه كوچولوتپل_ازبچگى ازلباساىدخترونه مثل مانتوودامن وتاپ وكفش پاشنه بلندخوشم ميومد_توخيابون كه مىرفتم معنى نگاه بعضى ازآقايون گى رومىفهميدم ولى جرأت دوستى باهاشون رونداشتم_18سالم بودكه بايه پسركه توپاساژمغازه بدلجات داشت آشناشدم_اسمش محسن بود.ازاجناسش خوشم ميومداين شدكه رفت وآمدم زيادشده بود توپاساژ،روبروى مغازه محسن يه پسر قدبلندوهيكلىوخوشتيپ بودكه بعدأ فهميدم اسمش جهانه و27سالشه.دفعه چهارياپنجم بودميرفتم مغازه محسن كه متوجه نگاههاىجهان شدم نميدونم چىشدكه جهان اومدسمتم ويه خيلىگرم سلام واحوالپرسىكرد،جاخوردم ولى به روىخودم نيوردم.دفعه بعد كه رفتم پاساژ جهان دعوتم كرد به مغازه ش وباهام گرم صحبت شد وحرفامون كشيده شدسمت فيلم آواتار،منم كه توخونه اين فيلموداشتم بهش گفتم كه واست ميارمش،موقع رفتن شماره ردوبل كرديم،داشتم خداحافظى ميكردم كه جهان بىهواصورتموبوسيد،شوكه شدم تاخونه رفتم قلبم تندتندميزد،هم ترسيده بودم هم خوشم اومده بود.همون شب اس بازى منوجهان شروع شد.بعدحدود20روز جهان ازم سراغ فيلم روگرفت وازم خواست كه فرداشب كه جمعه س ودرمغازه نيست فيلموببرم خونش.اولش نخواستم برم ولىبعدش باخودم گفتم دوتاپسريم مىرم نيم ساعت ميشينيم وميام.شب جمعه يه دوش گرفتم وساعت 9بودكه رفتم خونش،به محض اينكه دروبازكرد داشتم ديونه ميشدم،جهان بايه شلوارك كوتاه جلوم وايساده بود.فكركنم همون موقع سيخ كردم روبوسى كردمورفتيم تو،واى چقدخوش سليقه بوداين پسر،مجردزندگى ميكردولى خونش اصلأ شبيه خونه مجردىنبود.نيم ساعت بعدخواستم برم ولى دلم نيومدتنهاش بزارم داشتم نگاه فيلم ميكردم كه جهان بايه ويسكى اومد وگفت رامين جون پايه اى؟منم كه عشقم آب شنگولى بودگفتم چراكه نهاين شد كه پيك اولوبه سلامتى جفتمون زديمو ووقتىبه خودم اومدم كه داريم پيك آخروبه سلامتى محسن كه مسبب آشنايمون شده بود درحالى كه داشتيم ازهم لب ميگرفتيم.مستيمون كه بالاگرفت جهان تى شرتمودرآورد و شلواروشرتموباهم كشيدپايين تاچشش به بدنم افتادكه سفيدوبىموبوديه جوووون گفت وباحالت خوشحالى گفت قوربونت برم دقيقأ همونىهستى كه فكرميكردم،بعدش شروع كرد به خوردن گردنموسينه هام،10دقيقه اى شدكه رفت سراغ كيرم،هرچقدربيشترمىخورد من بيشترتوفضاسير ميكردم بعدش گفت برگرد حالت داگى شو،برگشتم واى داشتم ديونه ميشدم داشت سوراخمو باتمام وجود ليس ميزد(حال اين خيلى از ساك زدن بيشتره)بعد69شديم وچون قد اون ازمن بلندتربودسوراخم دقيقأجلودهنش بود شلواركشو كه دراوردم كپ كردم،يه كيرسفيدو كلفت كه طولش 20سانتى ميشد.داشتم مىخوردم كه روسوراخم خيس شدفهميدم كه داره مشروب ميريزه روسوراخم وليس ميزنه(خيلى حال كردم،دوست نداشتم اين حس هيچوقت تموم شه)بعدش انگشتشو حس كردم كه داشت كم كم مىفرستادش تو،ولى انقدر حرفه اى اينكاروميكردكه دردش زيادنبودبعدش روزانوهاش وايساد وسركيرشو گذاشت دم سوراخم،لحظه خاصىبود،هم مىترسيدم هم دوست داشتم زودتركيرشوبكنه داخل،سركيرشو باكرمى كه زده بود بهش فرستادداخل واى همه حال كردنام كوفتم شده بود داشتم مىمردم ازدردخودموسفت كردم،جهان كه فهميد درددارم وايسادوگفت هرچى خودتو شل تر بگيرى كمتردرد ميكنه بعدش آروم آروم كردش تو،وشروع كرد به آروم آروم تلمبه زدن گريه ام گرفته بودولى راهى جزء تحمل به فكرم نميرسيدبعد چنددقيقه كه غالب كونم باكيرش ست شد بيشترحال ميكردم تادرد.بعدحدود10دقيقه سرعت تلمبه زدناى جهان بيشترشدمنم داشتم كيرمو ميمالوندم كه يه دفعه پایان وجودم منقبظ شدانگاركه بهم برق وصل كرده بودن،آبم بافشارريخت تودستم، داشتم ازحال مىرفتم از هيجان،2دقيقه ميشد كه آبم اومده بودكه صداى آه آه جهان بلندشد وفهميدم كه داره آبش مياد.بعدشم يه گرماى دلنشينو رو كمرم حس كردم.برگشتمو جهانو دراز كردموشروع كرديم به لب گرفتن.بعدش رفتيم حموم وتاصبح لخت توبغلش خوابيدم(دوستان گى ميدونن كه اين خوابيدن چه حالى ميده)ازاون موقع تاالان منوجهان هنوزهم باهميم و بعضى وقتاباهم خوش ميگذرونيم.بله دوستان اينم ازداستان اولين سكس من وجهان.اميدوارم كيروكس وكوناى محترمتون خيس شده باشن_باينوشته آتیشپاره

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *