شراب …

0 views
0%

من اولین باره که می نویسم..نمیدونم چه جوری شرو کنم…من یه دختر عادی که کلا در حال پیچوندن خونس..شبه تولد دوستم دوره همی گرفته بودیم 3 تا دختر 4 تا پسر ..2 سالی می شد که هم دیگرو می شناختیم..از اون اول برام فرق می کرد خیلی دوسش داشتم ولی ازش می ترسیدم خیلی با جربه و جدی بود..اون شب یه بطری شراب خوردیم و نشستیم که بطری بازی کنیم…بطری چرخید…سرش اومد طرفه من ته اش سمت اون..گفتم الان می گه برو دستشویی و لیس بزن …ودست سرایداره بوس کن…مکث کرد…دستشو کوبوند رو زمین و گفت لا مصب عاشق شو…شوکه شدم دسته خودم خودم نبود انقدر برام عجیب بود که بی هوش شدم..به هوش اومدم دوستم کنارم بود …بعده یه گریه زاری مفصل بهم گفت پاشو به جای ان کارا برو خونش..تو که همی شه اینو می خواستی…امشب ماله اون باش میگن مستی و راستی دوست داره..برو…رفتم باش تو ماشین هیچی نگفت..مسته مست بود…تا دره اپارتمانشو بست پرید بغلم کرد..گفت دوست دارم دختر…من تا اون وقت سکس نداشتم..شرو کرد لبامو خوردن..زبون زدن به لبم..بدنمو نوازش کردن..دستشو که میکشید روی بدنم یه حسه خواسی بهم دست می داد..سرشو برد کنار گوشم گفت ماله منی نمی زارم بری…وای نمی دونین چه قدر منتظر این حرف بودم..گوشمو زبون می زد می مکید.گردنمو لیس میزد و من فقط بقلش کرده بودم..و به خودم فشارش میدادم..لباسمو در اورد..لباسه خودشم در اورد بقلم کردو به خودش فشارم داد ..بلندم کرد بردم روی تختش من سینه هام کوچیکه ولی وقتی سوتینم رو در اورد با لذت سینه هامو لیس میزد گاز می گرفت با دستش می مالوند..میمکید..شکممو بوسید..دست برد روی شلوارم …تمام بدنم منقبض شد اروم اومد بالا گفت نگران نباش..نترس عشقم..بدنم شل شد شرتو شلوارمو در اورد ماله خودشم در اورد خوابید روم اروم از روی گردنم بوس کرد تا رسید به کسم..وایی واقعا حسه خوبی بود..لیس زد بوسید مکید..دیگه ساکت نبودم اه و ناله می کردم..سرشو روی کسم فشار میدادم..اونم با لذت می خورد.. بلند شد منو خوابوند روی خودش گرد نشو لیس زدم لاله گوششو مکیدم اونم لذت می برد از صورتش معلوم بود..سرمو بردم پایین سر کیرشو کردم توی دهنم.لیس زدم همشو می کردم توی دهنم که گفت بسه..بلندم کرد شده بودم عروسکش هر کاری می گفت می کردم…خوابونم خوابید روک کیرشو گذاشت سره سوراخم..گفت نترس زنه خودمی عشقو منم خر شدم..خودمو شل کردم اونم زد..کیرشو اروم اروم کرد تو درد نداشتم فقط لذت بود…اروم عقب جلو می کرد..لبامو می بوسید گردنمو لیس می زد …یهو تا ته کرد تو..یه لحظه پایان بدنم لرزید که الان می دونم به ارگاسم رسیده بودم..به خودم فشارش میدادم تلمبه می زد الان دیکه تند و محکم..قربون صدقه ام میرفت..لباشو گذاشت رو لبامو لبشو با دندون گرفتم همون وقت ابش اومد..ریخت توم..همین جوری خوابید روم..بعد چند دقیقه پاشد رفت..منم خوابم برد نمیدونم چه قدر خواب بودم که اومد بغلم کرد بردم توی وانه حمام خوابوندم ابه گرم وان انگار به بدنم ارامش داد خیلی خوب بودد.. چشمام بسته بود که اومد توی وان..به خودم چسبوندمش..شرو کرد کسمو با دسشت مالوندن انگار بدنه منم باز می خواست انگشتشو می کرد تو لبمو می خرد کیرش. می کشید به چوچولم..بهم گفت می خوام امشب همه جوره لذت ببری..نشوندم لبه وان و کسمو می خورد میمکید…لیس می زد..زبونشو می کرد تو..لبه وانش یه جا داشت که می شد روش نشست نشستو منم نشوند رو پاش دردم می گرفت وقتی بالا . پایینم می کرد ولی حسه خوبی بود..ابش اومد..نه من نه اون دیگه حال نداشتیم من بدنمو شستم. خوابیدیم..بعد از اون شب 2 ماه با هم بودیم نمی دونم فکر کنم 10-15تایی سکس داشتیم تا یه روز زنگ زد بهم گفت ما دیگه نمی تونیم با هم باشیم هر چی گریه زاری کردم هیچی نگفت..رفت به همین راحتی..من با کلی سختی نه اینکه یادم بره عادت کردم به نبودنش..الان بعده 2 ماه اگه دارم این داستانو می نویسم چون دیشب بهم زنگ زد فکر کردم می خواد برگرده ولی گفت زنگ زدم عروسیم که تویه عیده دعوتت کنم..الان دیگه می دو نم بر منی گرده من موندم با یه ترسه همیشگی از خونوادم به خا طره پردم..ترس از اینده..ووووو یه دنیا تنهاییداستانایه اینجا رو خوندم الان کلی فحش می دین که دروغه…ولی همین که نوشتم انگار بهترم….نوشته‌ گوله آتیش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *