شرت توري قرمزش تو حموم بود

0 views
0%

سلام من حسام21 سالمه و تو تهران زندگي ميكنيم.اين خاطره اي كه ميخوام تعريف كنم براي همين عيد امساله.. از اونجايي شروع شد من و مادرم و پدرم تصميم گرفتيم بريم شمال خونه خاله 2 روزي بمونيم.. خلاصه بارو بنديلو بستيمو رفتيم. شوهر خالم جانبازه 30 يه حقوق توپ ميگيره جوري كه ويلاشون تو شمال دوبلكس روبه روي درياست.سرتونو درد نيارم .خالم يه دختر و يه پسر داره كه پسرش7 سالشه دختر خالمم كه اسمش مرجانه 18 سالشه مرجان واقعا نازه. قدش165 وزن60 رنگ سفيد سينه از رو لباس دو تا انار خوشگل بود يه كون تپل داشت خدايي من خيلي وقته دوست داشتم يه سكسي مالشي بوسي داشته باشم. حالاااا شب همونروزي كه ما رسيديم بابامو شوهر خالم رفتن حياط منقل و جوجه رو راه بندازن براي شام منم كه به مادر گفتم من ميرم حموم يه دوش بگيرم.لباسامو بر داشتمو رفتم.. رفتم تو ديدم واااااي يه شرت قرمز توري ناز گوشه حموم خيسه رو زمين..لباسارو گزاشتم و رفتم سراغ شرته واي به خدا تا حالا اينجوري نشده بودم انگار داشتم كوس ميكردم قلبم تند ميزد.لخت شدم رفتم زير دوش شرتو بر داشتم بازش كردم فهميدم براي مرجانه چون خالم خيلي چاقه اين شرت توري كوچولو بود. واي اروم اوردمش بالا بازش كردم بوش كردم يه نفس عميق كشيدم. به به تا حالا بو به اين خوبي من تا حالا بو نكرده بودم انقدر خوب بود كه من بو كردم كيرم داشت ميتركيد مجبور شدم جلق بزنم شرتو ليس ميزدم و جلق.. فرداي اونروز خيلي حشري بودم فقط كف دختر خالم بودم.. خلاصه صبح بعد از صبحونه گفت پسر خاله گوشيم تند تند خاموش ميشه ميتوني درستش كني .من كارم گوشيه تو جمهوري. گرفتمو يكم انگولكش كردم ريست كردم درست شد يادم افتاد كه شمارشو داشته باشم بد نيست.يه تك به گوشيم زدمو گوشيرو دادم بهش ظهر همه رفتيم بيرون براي خريد مادر خيلي اصرار داشت بره خريد خلاصه ما رفتيمو جز اين دختر خاله.. اه به خشكي شانس نيومد موند خونه.ما رفتيم من وسط راه يه فكري به ذهنم زد به پدر اينا گفتم من ميرم اينور بازار اومدم اينور سريع به دختر خاله اس دادم.سلام.گفت شما. منم با ترس گفتم منم حسام .گفت بفرماييد گفتم چيزي نميخواي گفت نه مرسي. بعد يه جوك سكسي با ترس براش فرستادم با تعجب ديدم اس داد هه هه هه خيلي قشنگ بود گفت بازم بده. من يهو اس زدم بيام خونه دور هم باشيم? گفت بيا من شاخ دراوردم. بدو بدو تاكسي خونه . در زدم رفتم تو گفتم سلام مامانينارو گم كردم اومدم خونه. دوست داشتم سكس كنم. بلند گفتم اي پدر اينجا مثل تهران ادم حوصلش سر ميره.گفت بريم اتاق با كامپيوتر بازي كنيم. منم از خدا خواسته رفتيم ديدم وااااي عكس خودش پشت زمينه كامپوتره .ديدم پيشم نشسته چيزي نميگه گفتم اين شمايي گفت با اجازه گفتم اينجوري خوشگلتريا ميخواي چادرتو بر داري.. مكث كرد و چادرشو انداخت زمين واااااااي چي ديدم يه گردن تميز و ناز با يه پيرن تنگ و شلوار گلدار بود. گفتم فيلم داري بريزي تو فلشم گفت چه فيلمي گفتم خنده دارو دوربين مخفيو … گفت اره داشت ميريخت تو رم گفتم فيلماي با حالم داري گفت مثلا گفتم مثلا باحال و عشقي لختي اوه ترسيدم بزنه تو گوشم ديدم چيزي نگفت و گزاشت من كيرم از رو شلوار داشت ميتركيد اروم دستمو گذاشتم روش گفت دستت چرا اونجاست گفتم همينجوري گفت بر دار ببينم منم با خجالت يكمم از خدا خواسته بر داشتم گفت وا درش بيار هوا بخوره گناه داره من سراسر وجودم داغ شد گفتم ايرادي نداره گفت نه.. اصلا پاشو خودم درش بيارم از صندلي بلند شدم ديدم اومد دكمه شلوارو اروم باز كرد و كشيد پايين با شرتم با هم اومد پايين نا خداگاه از هم لب گرفتيم بعد من سينه هاشو ماليدمو اروم دستمو بردم زير ماش دادم ديدم اين امپرش بالاست گفتم ميخواي شلوارتو در بيارم با حشر گفت ارههههه شلوارو كشيدم پايين ديدم يه شرت ابي با عكس انگري بيرد روشه اخخخخخ لباسشم دراوردمو لباس خودمم همينطور رفتيم رو تخت لبه پنجره حواسم بود كه پدر اينا نيان.همينطور داشتيم لب ميگرفتيم كه مرجان گفت بكن تو حسام بكن تووو اخ اه از رو شرت دست زدم به كوسش اين اتيش بود نرم و داغ شرتو كشيدم پايين ديدم خيسه جاااان همونطوري با زبون شرو كردم به ليس زدنش چه مزه اي چه بويي داشت همون بويي كه تو حموم اون شرت ميداد. چوچولشو با دستم باز كردم با زبون داخل كوسشو ليس بارون كردم.بهش گفتم كيرمو بخور گفت نه دوست ندارم.چيزي نگفتم و به خوردن ادامه دادم.اومدمم بالاتر رو شكم ناف سينه گردن و دوباره لب .ديگه كلي جفتمون به نفس افتاده بوديم كه گفت بكن تو گفتم كجا گفت عقب منم گفتمم دردت ميگيره گفت بزار بكن. .. برگشت مدل سگي نشستو منم كيرم با اب اوليه خودم نرم و لزج بود عجب كوني عجب كوسي وااااي انگشتمو خيس كردم و دم سوراخ كونش بازي كردم و 2 انگشت كردم تو اوردم بيرون تا اينكه نوبت كيرم شد. كيرمو گرفتم دستم چند باز زدم رو روناش بعد گزاشتم دم سوراخ مرجان اروم فشار دادم هنوز نرفته تو يه دادي زد ااايييييي .گفتمم جوووون.يكم بيشتر فشار دادم تا نصف بردم تو و عقب جلو كردم.از پشتم دستم همش رو كوسو سينش بود. تلمبه ميزدم كه ابم داشت ميومد گفتمم بريزم تو گفت نه بريز رو كوسم. برگشت و خوابيد منم ابمو كلا خالي كردم رو كوس و شكمش بعد بيحال خوابيدم روش و با يه لب ازت تشكر كردم. زود رفتم از خونه بيرون و كشيك دادم پدر اينا بيان تو بعد من برم تو حالا از اون موقع با هم اس بازي ميكنيم شايد داستاني دوباره…نوشته حسام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *