باسلام خدمت دوستاناسم مستعارمن میلاده.من 24سالمه ومیخوام قشنگترین سکس زندگیم البته ازنظرزیبایی وخوش اندامی طرفم رو واستون بنویسم.اول خیلی کم ازخودم بگم.میلاد24 ساله عکاس وطراح تبلیغاتی.مجرد.ساکن لرستان.تقریبا یک سال پیش خدمتم پایان شده بودکه توکف کس چرخ زدن ورفیقبازی ومخصوصأسکس بودم.یک روزاتفاقی ازخونه مامانبزرگم زدم بیرون که چشمم به خانم همسایه افتادکه ازقبل میشناختمش ولی خیلی وقت بودندیده بودمش.واقعازیبابودوخوش استیل.خیره شده بودم بهش که متوجه شدم بایه نگاه شهوت آمیزداشت دیدم میزدچون یهو با این صحنه روبه روشدم سرموانداختم پاین ورفتم.شب آمارشوازدوست صمیمیم گرفتم که همسایشون بودمتوجه شدم شش ماهی هست که طلاق گرفته وحسابی توکف بودمثل خودم.باخودم گفتم کیس خوبیه باشرایط خوب.نزاشتم به صبح بکشه آمارشوگرفتم تااومدجلوی در با ماشین ازکنارش رد شدم شمارمو انداختم واسش چون اگه کسی میدید واقعا شر میشد.تو آینه نگاه کردم ببینم شمارموبرداشت که دیدم نه دستش نزد.رفتم سرکوچه دیدآخرو بزنم که دیدم آروم خم شدو برداشتش.خلاصه فرداشدو خانم زنگ زد.به هرنحوی بود مخشو زدم و بعد چند روز قرار شد برم جلوی فروشگاهی که کارمیکرد سوارش کنم و بزنیم به دل بیابون.سمت ما جاهای تفریحی وباحال زیادداره که مارفتیم به یکی ازهمون جاها.اولش تو ماشین نشستیموخانم قضیه طلاقشو مفصل واسم تعریف کردکه حسابی کلافه شدم.درهمین حین دستش یهو به زیرچشمم خوردکه خیلی ناراحت شدوبهم گفت اجازه بده جاشوببوسم ،شهوت از چشاش میبارید.ماچو ازم گرفت که من زدم به پررویی گفتم چشاتو ببند،تاچشاشو بست لبامو گذاشتم رولباش که دیدم ولوشدروصندلی کمی لباشوخوردم بعدش گفتم اجازه هست دستمو بزارم روسینه هات؟ که جواب دادازخدامه فقط باید تا آخرش بری.منم توکف.امانش ندادم دکمه هاشوبازکردم وشروع کردم به خوردن سینه هاش.واقعاداشت دیوونه میشدبعدازپنج دقیقه دستموبردم ودکمه های شلوارشوبازکردم دستموبردم روکسش که دیدم حسابی خیسه.کسشم مثل قیافش بی نظیربود حرف نداشت.من چون توکف بودم سریع انگشتاموکردم توکسش که ازم خواست فعلااز روبمالونم واسش چون جامون توماشین تنگ بودپتوروازصندوق درآوردم وجامونوانداختم بیرون.درازش کردم وازسرتاراست کمرم افتادم روش ولباوسینه هاشومیخوردم وازپاین دستموگذاشته بودم روکس نازنینش ومیمالوندم که یهودیدم جیغش رفت آسمونوآبش اومد.منم بادیدن این صحنه ازکنترل فکری خارج شدموشلوارموکشیدم پایینوکیرموسریع کردم توکسش،بدنش داشت به شدت میلرزیدکسشم داغ داغ بود،کیرم که رفت داخل یه آخیش حسابی گفت واز زورشهوت شروع کرد به کس شعرگفتن ومدام ازم میپرسیدکسم تنگه منم سرم به کارخودم بودکه یکدفعه حس کردم صورتم آتیش گرفت،آره سیلی بهم زدکه تاآخرعمرازیادم نره،باحرس بهم گفت وقتی ازت سوال میپرسم جوابموبده تنگه یانه؟منم بایه طلمبه محکم بهش گفتم تنگ بودکه یهومتوجه شدم آبم داره میاد.بهش گفتم گفت همشوبریز روشکمم منم همین کاره کردم،خیلی حال داد،بعدازاین قضیه چندباردیگه کردمش ولی توخونه ودرست وحسابی.امیدوارم خوشتون بیادنظربزارین ولی بی فحشبای تا های دوباره…نوشته میلاد
0 views
Date: November 25, 2018