شهوت تو حلقم (طنز)

0 views
0%

سلام به کیروکس دوستاندیروز تصمیم گرفتم برای اولین بار یه داستان از خودم بسازم همینجا بگم که این داستان حاصل مخ جلقی یا جقی و خرابه خودمه وهیچ ادعایی مبنی بر واقعی بودنش ندارمهوشنگزر نزن برو سراغ داستانبله چشممن عادت دارم مسافرتاموتنهایی برم ومعمولا عادت ندارم با خونواده باشم یه روز صب هوس کردم برم مشهد یه بلیط گرفتمو رفتم راه آهن(هوشنگ کسشرمیگه حرفاشوباور نکنین)ازاونجایی که معمولا 2تا قطار مختلف واسه رفتم ازشهرمون به مشهدوجود داره منه کس مخ اشتباهی سواراون یکی قطارشدم(مامورین راه آهن شهرما کسخولن وبلیطارو چک نمیکنن) رفتم وباکلی سختی کوپمو پیداکردم نشسته بودم وخودمو باکتابای صادف هدایت مشغول کرده بودمو ژست یک انسان باشعورو گرفته بودم(هوشنگشعورش اندازه خایه های چسبیده بمنم نیست)که 3تا دختر خوشگل وناز اومدن تو کوپه از قضا این مکان واسه اونا بود ومن با عرق شرم ازاونجا خارج شدم رفتم که پیاده بشم ولی قطار حرکت کردمنم آواره راهرو واگن بودم بلاخره از شهرما تا مشهد 6ساعت راه بود هم من هم هوشنگ خسته میشدیم رییس قطار که بلیطارو چک کرد و رفت بنده خدا هرچی گشت جا واسم پیدانکرد بعدازحدود2ساعت خودمو به پرویی زدمو درکوپه دخترارو زدم وازشون خواستم اجازه بدن من اونجا بشینم اونام با کلی منت اجازه دادن .آقا جاتون خالی رفتم نشستمویکم خجالت میکشیدم این عوضی ها هم فهمیده بودن اذیتم میکردن 2تاشون بچه مثبت بودن و ازبودن من اونجا راضی نبودن ولی یکیشون دختر آروم وخوبی بود وبااصراراون منو راه دادن کنارم نشسته بودوآماره منو درمیاورد وقت ناهار که شد این 2تا رفتن ناهاربخورن منو هوشنگو این دخترزیبا (اسمش آزی بود)تنها بودیم لب تاپشو درآورده بودو داشت یچیزی نگاه میکرد وحواسش بمن نبود منم رفتم دسشوییوبرگشتم که یدفعه جا خوردم وخشکم زد دختره چشماشو بسته بود و هنزفری تو گوشش بود وسینهاشو افتاده بودن بیرون و داشت میمالیدشون(هوشنگازاین جا ببعدشو نخونین میخواد کسشربگه به جان خایهام)با ترس یکم نزدیک شدمو دستمو گذاشتم رو سینش که یدفعه مثه کانگورو از جاش پریدو ناخداگاه یکی محکم زد تو گوشم آخ اگ بدونین چه دردی داشت یه چند دقیقه ای سکوت بود که خودش اومد نزدیک ومعذرت خواست ومنم که بدجور جوانمردم دوباره دستمو گذاشتم رو سینهاش یه نگاهیم کردو گفت پدر خیلی رو داریا دستتو بردار (باشوخی)منم برنداشتمو پریدم روش ازاونجایی که این خانوم بدجور آمپرچسبونده بود و منم تو کار پایین آوردن آمپر شروع کردم به مالیدن اوایلش همکاری نمیکرد ولی من خودم به عنوان یک نهاد خودجوش که کمک کردن به مردمو دوست دارم لباشومیخوردمولیس میزدم خیلی قلقلکی بود چنگ میزدم توموهاشو گردنشو میک میزدم حسابی داشت حال میکردو خود شهم همکاری میکرد لباسشودراوردمو سینهاشو یه فشار دادم فک کنم سایزش70بود بایه سر قهوه ای روشن با زبونم افتادم بجونه سینهاش(هوشنگ بجان مادرم کسشرمیگه سگ هم به این پا نمیده چه برسه به یه دختره ناز)کلی لیس زدمو مالیدمو به هم فشارشون میدادمو دماغمو از لاش رد میکردم کلی خوشش میومد دستمو یواش یواش رسوندم به شرتش خودش شلوارشودرآوردنزاشت شرتشو دربیارم بجاش منو لخت کردو کیرمو گازگازی کرد(هوشنگازاینجا ببعدش مربوط به منه خیلی باحاله)چندبار به شوخی گاز گرفت ولی بعدش شروع کرد به ساک زدن وای اگ بدونین چه دهن داغی داشت چیزی نمونده بود که آبم بیاد خایهامو لیس میزدو بالباش میکشیدشون تو یه دنیای دیگه بودم و اصا توجهی نداشتم که هرلحظه ممکنه دوستاش برگردن پرتش کردم اونورو سرمو گذاشتم رو شورتش بادندون کشیدمش پایینوبه تلافیه کارش از لبای کسش یه گازکوچیک گرفتم یه کس بی مو سفید داشت ک اگ دقت میکردی با یه رنگ صورتی ترکیب شده بودو شاه کس بود خودش گف جلوم بازه (ک بعدا فهمیدم خودش باز کرده جلوشو البته اتفاقی نه از عمد) زبونمو تو کسش میکردمو میچرخوندم همزمان چوچولشو میمیالیدم یه صدای آهی ازش شنیدم که تحریکم کرد وبا ولع بیشترخوردم حسابی که خیس شد یه تف به کیرم زدمو بش گفتم خم بشه اولش یواش یواش فروکردم ازاونجایی که قبلا کسش کیر نخورده بود خیلی تنگ بود یه کوچولو بیشتر فشار دادم که یه جیغ کوچولویی زد یکم فرو کردم توش ومنتظربودم جا باز منه داشتم پیش خودم تصور میکردم که بعدش چیکارکنموچه جوری بیشتر حال کنم که یهو در کوپه باز شده 2جفت چشمه اندازه هندونه زل زدن به ما من که کیرم به خواب زمستونی رفت اومدن تو و درو بستن کلی خجالت کشیدم از طرفی شهوت تو حلقم گیرکرده بودوحاضربودم حداقل یه مورچه ماده رو بکنم ولی حیف که اونم نبود فقط اجازه دادن لباسامو بپوشمو با تیپا پرتم کردن بیرون و من موندمو یه شهوت تو حلقم و دگه فرصت نشد حتی شماره بش بدمهوشنگبچه ها تاجایی که بلدین فش بدین به این آشغالبچه ها میدونم به دلیل گیر کردن شهوت تو گلوتون دوس دارین خفم کنیننظراتونو با کیری راست کرده پذیراییم (منوهوشنگ)برای دفعه اول چطوربود؟نوشته محمد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *