شوهر خاله مهربون

0 views
0%

من تازه بااين سايت اشنا شدم ميخواستم ماجراي خودم رو براي شما تعريف كنم من وخواهرم با هم در در سال 88 در دانشگاه يكي در مشهد ومن در اصفهان قبول شديم ماجراي من از انجا شروع شد كه يك شب خاله باخانواده براي تبريك گفتن با يك جعبه شيريني به خونه ما آمدنند صحبت بر سر رفتن و ثبت نام در دانشگاه مشكل داشتيم چون پدرم با يكي از ما مي تونست بياد مادرم هم كارمند بود تازه اون زياد وارد هم نبود همين جور حرف ميزديم چه كنيم چه نكنيم خالم گفت اکبر آقا يكي از بچه ها را تو ببر ايشان گفت مشكلي نيست پدرم گفت نه مزاحم اکبر آقا نمي شويم خلاصه كنم بعداز كلي تعارف قرار شد من با اکبر آقا برم اصفهان وخواهرم با پدرم برن مشهد لازمه توضيح بدم كه شوهر خاله ام 2سال در اصفهان خدمت كرده بود مشخصات ايشان هم يك مرد 38ساله با يك تيپ معمولي ولي خيلي مهربون. بود از خودم هم بگم كه از خواهرم هم شيطون تر و كمي هم خوشگلتر هستم اگه حمل بر خودستايي نباشه اينم بگم كه ما تو خونه خيلي راحت ميگشتيم با اکبر آقا دست ميداديم معمولا با بلوز شلوار بوديم و هميشه نگاه سنگين اکبر آقا رو روي كونم حس ميكردم ناگفته نماند كه بدم نميامد البته من قبل از اين جريان هيچ تجربه سكس نداشتم فقط چندتا كليب سكسي ديده بودم بعضي وقتها هم توي حموم كه لخت مي شدم يك خورده خودمو دستمالي ميكردم كه خوشم ميومدببخشبد اگه زياد حاشيه رفتم .خلاصه يك روز عصر پدرم من و شوهرعمم را ازشهري در شمال به ترمينال رسوند وما ساعت 5 به طرف اصفهان حركت كرديم بعد از شام تقريبا همه رفتند تو چرت ما هم مثل بقيه بعد مدتي توخواب وبيداري حس ميكردم دستي روپامه يك وقتي بيدار شدم ديدم سر اکبر آقا روسينه ام است دستش هم وسط پاهام از تماس دستش روي كسم حس خوبي داشتم ولي تقريبا تو خواب وبيداري بود كمي بعد بيدار شدم ديدم دستم روي كير اکبر آقا ست كه تقريبا سفت شده بود بعد از اين خودمو زدم بخواب متوجه شدم هر چند دقيقه يك تكوني به خودش ميده كمي هم منو دستمالي ميكنه اين لاس زدن همينجور ادامه داشت تا ما حدود ساعت 54رسيديم اصفهان هوا هنوز تاريك بود. اکبر آقا گفت بريم هتلي جايي استراحت كنيم بعد بريم سمت دانشگاه من گفتم باشه تو راه به من گفت اگه مسئول هتل نسبت ما را پرسيد ميگيم دايي وخواهر زاده هستيم خوشبختانه نميدونم چه طور صحبت كرد كه يارو فكر كرد پدر و دختريم رفتيم تو اتاق يك تخت دو نفره بود اول هردو با لباس دراز كشيديم اکبر آقا برق را خاموش كرد و بلوزش را درآورد البته كمي نور از بيرون ميتابيد چند دقيقه بعد منم مانتوام را درآوردم يه تاب قرمز تنم بود سينه هام بد جوري زده بود بيرون ولي اکبر آقا بيخيال نشون ميداد ولي من دلم ميخواست يه تجربه اي داشته باشم نه در حد سكس كامل هم ميخواستم به اکبر اقا يه حالي بدم هم به خودم رواين اصل كونمو كامل دادم طرفش زيپ شلوارمو باز كردم خودمو زدم بخواب ديدم كلكم گرفت اقا كمكم دستشو گذاشت رو كونم تاپم رفته بود بالا كمرم كامل پيدا بود ولي نميدونم چرا هيچ كار نمي كرد بد جوري حشري شده بودم فكر كنم حدود يك ربعي همين جور ساكت وآروم بوديم كه من يدفعه برگشتم تقريبا افتادم تو بغلش يكم خودموجمع كردم كه پام خورد به كيرش كه بد جوري راست شده بود دستشو گذاشت رو بازوي لختم يواش گفت دلت ميخواد من هيچي نگفتم ولي خودمو چسبیدم بهش اونم شرع كرد به نوازش بدن من بعد گونه هام روبوسيد يواش يواش اومد رو لبم بعد ميرفت سراغ لاله گوشم كه پایان بدن من مورمور ميشد همينجور كه با من عسق بازي ميكرد خيلي آرام اول تاپ بعد شلوارمو درآورد با سينه هام شروع كرد بازي گفت چقدر سفته سوتينو بازگرد شروع كرد به خوردن كه من ديگه صدام در اومد خودشم شلوار و بلوزشو درآورد حالا هردو فقط با شورت بوديم يه دستش رو سينم بود ودست ديگش رو كون و وسط پامو هي مالش ميداد دستمو برد سمت كيرش باري اولين بار كيرو لمس ميكردم البته از روي شرت فكر ميكردم بايد بزرگتر از اينا باشه اينجا ديگه شورتها رو در آورديم.تمام بدن منو ميبوسيد مخصوصا روي باسنو هي صورتشو ميكشيد روي باسنم يه چيزي گفت برام جالب بود گفت من خيلي تو خيالم اين كونو كردم گفتم چه طور گفت با عمت كه حال ميكردم تو رو مياوردم تو نظرم ببخشيد زياد حاشيه ميرم خلاصه كونمو ميبوسيد با چوچولم بازي ميكرد و لب ميگرفت دلم ميخواست كسمو بخوره كه اين كارو نميكرد بعد فهميدم كس خيسو دوست نداره لبشو گذاشت رو لبم دستشم گذاشت رو كسم هي بناگشمو ميخورد باكسم بازي ميكرد من اونقدر حشري شده بودم هي خودمو بهش ميجسبوندم وقتي نوك سينمو گاز ميزد با دستش كسمو حسابي ميمالوند يهو يه حالت خاص ولذت بخشي به من دست داد وشل شدم گفت ابت اومد گفتم نميدونم فقط خيلي حال داد گفت حالا من چه كار كنم ابم بياد گفتم ميخواي ازپشت بكن گفت نه درد داره گفتم اشكال نداره من طاقت دارم تو كيفم كرم ودادم بهش من چهار زانو شدم كمي كرم ماليد سر كيرش بعد اونو ميماليد روسورخ كونم حسابي چرب شد يه كم فشارداد ولي اصلا تو نميرفت البته من حس ميكردم كه زياد فشار نميده بعدا گفت خيلي درد داره دلم نميومد كرمو ورداشت كيرشو با كس منو حسابي چرب كرد روبروي هم دراز كشيديم لبش روي لبم بود دستش روي كونم و كيرشم گذاشت روي كسم هي عقب جلو ميكرد از حالتش معلوم بود خيلي داره كيف ميكنه بعدا بمن گفت دوران نامزدي با عمت اينجوري حال ميكرديم منم خوشم ميومد يه دفعه تندش كرد شورتمو ورداشت گرفت پشتم ابشو ريخت توش ربع ساعتي تو بغل هم بوديم پاشد رفت حموم منم رفتم براي اولين بار كير ميديدم كيرش نيم خيز وكمي به سرخي ميزد منو ديد گفت سير نشدي گفتم نه دستمو گرفت برد زير دوش همينجور كه همديگرو ميشستيم ديدم كيرش راست شد ليف نداشتيم شورتمو شست بعد اونو حسابي شامپو زد ميكشيد روي بدن من پایان بدن من كفي وليز شده بود كيرشو ميذاشت تو لمبر كونم عقب جلو ميكرد بدنمو شست كمي آب سرد ريخت روكسم زبونشو گذاشت لاش خيلي حال ميداد ولي ابم كه ميومد سرشو ميكشيد عقب ميگفت بدم مياد بعد من كيرشو شستم كردم دهنم يه كم بازي كردم كشيد بيرون گفت دندونات اذيتم ميكنه ولي اون هي آب ميريخت رو كسم اونو مي خورد ديگه خيلي حشري شده بودم بلند شد كمي شامپو زد بكيرش به من گفت با دستت بمال اونم كس منو ميماليد خيلي حال ميكرديم كه باز كيرشو گذاشت لاي پام روي كسم قابل توجه دخترها امتحان كننمنو چسبونده بود به ديوار هي عقب جلوميكرد بعد چند دقيقه فشارشو بيشتر كرد آبشو همانجا ريخت لاپام با دستش اونقدر كسمو مالوند كه منم ارضا شدم بعد از اينكه دوش گرفتيم چهار ساعتي خوابيديم بعد رفتيم سمت دانشگاه يه خاطره ديگه هم با دایی اکبر دارم كه بعدا ميگمنوشته شميم

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *