صبحانه سكس نهار سكس شام سكس

0 views
0%

سلام دوستان من اشكان هستم قبلا هم داستان نوشتم من كارمند یه شركت خصوصی بود عصر هم در مغازه لباس فروشی خودم كار میكردم یه روز پنج شنبه طبق عادت صبح زود از خواب بیدارشدم دیگه خوابم نبرد گفتم برم بیرون صبحانه بخورم بعد هم برم مغازه چون قرار بود بار بیاد برام شركت پنج شنبه تعطیل بود بعد خوردن صبحانه حركت كردم سمت پاساژ یهو چشم خورد به یه فنچ ك سر جاده ایستاده تا امدم سوارش كنم ماشین پلیس امد گفتم میرم دور میزنم میام رفتم دور زدم برگشتم دیدم ایستاده سوار شد تا نشست دیدم صدای ضبط زیاد كرد گفت من عسل هستم گفتم منم اشكان هستم گفت بیكاری گفتم اره یهو رفت سر اصل مطلب من پولی هستم شروع كرد ب نرخ دادن منم یه براندازش كردم گفتم اوكی گفت تو ماشین بخورم گفتم نه میریم خانه گفت بریم رفتیم رسیدیم نزدیك شركت که یه ساختمان دو طبقه بود طبقه پایین دفتر كار طبقه بالا خوابگاه که همه رفته بودن با ماشین رفتیم داخل تا رفتیم تو پرید روی كمرم اول پول گفتم باش گفت اینقدر بهت حال میدم که هر روز زنگ بزنی رفتیم توی اتاق امد روی تخت شروع كرد با رخسیدن لباسهاشو در اوردن شروع كرد لبام خوردن با كیرم بازی كردن منم لخت كرد شروع كرد ب ساك زدن واقعا كارش عالی بود اینقدر خورد توی ده دقیقه تا ابم امد ریختم تو دهنش بعد اونم ریختش روی رو بالشتی توی اطاق ك اضافه بود رفتم خودمو شستم برگشتم لب خوری دوباره كیرم بلند شد شرط ما این بود اول یه بار با ساك ابم بیاره بعد از كون بكنمش شروع كردم ب خوردن سینه هاش با كسش بازی كردن بعد شروع كرد ب ساك زدن كاندم اورد كشیدم روی كیرم از عقب با یه تف كامل فرستادم داخل نه زیاد تنگ بود نه گشاد خوب بود خوب حال میداد توی همین هین موبایلم هی زنگ میخورد منم جواب ندادم فكر كنم پنج باری زنگ خورد منم در حال تلمبه زدن با سینه های عسل بازی كردن تا ابم امد رفتم خودم شستم اونم رفت خودشو شست نگاه كردم گوشیم ددیدم سحر دوست دخترمه كه زنگ زدم گفت معلوم هست كجای گفتم خانه گفت بیا بازار دنبالم كار مهم بهات دارم منم عسل رسوندم تا نزدیك بازار رفتم دنبال سحر سوار كه شد روبوسی كردیم راه افتادیم از سحر بكم یه دختر با قد ١٦٥ سینه های هفتاد مو طلای چشم ابی بوست سفید از اون دخترای ناز بعد گفتم چیه خیر اول صبحی گفت اون روزی ك بهت قول دادم رسیده امروزه منم خشكم زد گفتم امروز قرار بود با هم سكس كنیم ولی نه اینطور یهوی قند تو دلم اب شد گفت بریم محل كار خالم كلید بگیرم بریم خانش خالش شوهرش فوت كرده بود تنها زندگی میكرد تا رفت كلید بگیره منم پچیدم ب بازی رفتن داروخانه قرص اسپری گرفتن قبل اینكه بیاد كلی اسبری زدن امد رفتیم خانه گفت بببین پوستت كنده تا ظهر ساعت در فقط باید بكنی حالا ساعت ده صبح منم گفتم هستم قبلا قرص چهار قسمت میكردم یك قسمت میخوردم الان كامل قرص خوردم رفت توی اتاق گفت بشین تا بیام قبل رفتن دیدم لباس زیرش ابی بود ولی وقتی برگشت من شاخ در اوردم یه ست مشكی پوشیده بود منم دیگه نتونستم بغلش كردم همون وسط حال شروع كردم ب خوردن لباش گفت بیچاره عجله نكن همش مال خودته رفتیم روی تخت شروع كردیم ب خوردن لبهای هم لیس زدن سینه گردنش دیدم داره هی فشارم میده رو ب پایین گفت اشكان كسم بخوررررررر منم تا حالا نخورده بودم ولی دوستم ك عاشق این كار بود میگفت بعضیهاشون شور مزه بد میده ولی بازم میخورد منم یكم مكس كردم دیدم گفت بخوری منم برات میخورم من دیگه شاخ در اورده بودم سحر از نظر تمیزی وسواسی خیلی عجیب بود روزی سه چهار با فقط لباس زیراش عوض میكرد ماهی ده دست لباس زیر ست میخوید منم دل زدم ب دریا شرتش كشیدم پایین دیدم یه كس سفید بدون مو شروع كردم خوردن اول از دهن نفس میكشیدم ولی بعد ك دیدم نه شوره نه بو میده راحت شدم اونم فقط جیغ میزد میگفت بخور از شانس خوب خانه ویلای بود والا ب گا رفته بودیم سحر امد شروع كرد اروم منو لیس زدن اینقدر خوب میخورد گفتم الان كه سكته كنم بدنم بی حسسس شده بود شرتم در اورد شروع كرد ب خوردن منم كیرم سیزده چهارده سانتی میشه وقتی میخورد حس میكردم توی كسه اینقدر داغ بود گفت اشی بیا تو هم بخور ٦٩ شدیم شروع كردیم ب خوردن دیدم داد زد منم سرعت بیشتر كردم ارضا شد یهو از حال رفت بعد دو سه دقیقه بهتر شد امد بغلم شروع كرد لب دادن گفت خیییلی خوب بود الان برات یه سوپرایز دارم گفتم خیره همیشه بی مناسبت هدیه میخرید ولی گفت هدیه نیست گفتم چیه گففففت كسمممم امروز مال تو منووووو بگی از خوشحالی داشتم بال در میوردم گفتم پرده گفت ارتجاعی هستم گفتم فكر نكن از كونت میگزم گفت اون ك مال خودت بعد اروم شروع كرد لیس زدن خیسسش كردن نشست روش وایییی خدا اینقدر تنگ داغ بود من ایندفعه جیغ میزدم شروع كرد بالا پایین كردن جیغ زدن بعد ده دقیقه ارضا شد منم تابش دادم انداختمش زیر خودم شرم كردم ب تلمبه زدن اونم بیهوش ب زور ناله میكرد یكم ك امد سر حال فقط لیسم میزد میگفت تند تند تند تند تند منم حشری تر تند تر دیدم داره ابم میاد بلند شدم ریختنش روی شكنم بیهوش بغلش لب میگرفتیم بلند شد شربت اورد خوردیم رفت خودشو شست ایندفعه با یه دست ست قرمز امد كه منو بیشتر حسری كرد گفت این مخصوص خودته همه رو صبح خریدم امد شروع كردم سینه هاشو خوردن لیس زدن بدنش دوباره میخواستم كسش بخورم نزاشت گفت این دفعه نه سر كیرمور كرد تو دهن یه تف زد دم كون خودش ارم چرخید گفت بكن توش امادست منم اروم اروم میفرستادم داخل تنگ بود ولی معلوم برد قبلا دست خورده شروع كردم تلمبه زدن موهای طلاهیش از پشت میكشیدم محكم میزدم بعد درش اوردم خواستم بزارم تو كسش گقت نه الان فقط كون منم دوباره شروع كردم ب كردن اینقدر استحكام داشت ك ده دقیقه ابم امد گفت بریز تو منم ریختم وای واقعا دیگه جون نداشتم تكون بخورم ب هزار زحمت رفتم خودمو شستم امدم اونم خودشو شست رفت بعد ده دقیقه با یه ست زرد امد گفتم كسكش میخوای بیچارم كنی امروز گفت من ك گفتم سكس بامن الكی نیست خندید گفت این دیگه بعد غذا نهار ساعتت دوازد خوردیم الویه بود مال دیشب خاله منم دوست نداشتم فقط جهت زنده موندن خوردم بدن بی صاحب ك میدیدم بیچار میشدم از شهوت نهار ك پایان اهنگ گذاشت شروع كرد رقصیدن خودش بهم چسبوندن گفت این ست اخر فقط داگی میدوننست داگی دوست دارم شروع كرد مثل گوسنه ها لبامو خوردن منم یكم ضعف داشتم ولی واقعا شهوتیم كرد منم شروع كردم ب انگشت تو كسش كردن سینه هاشو خوردن امداختمش روی مبل برشگردوندم شرتشو كشیدم پایین از عقب چندتا لیس ب كسش زدم بوی خوبی میداد با شامپو شسته بودش بعد تف زدم فرستادم داخل از كمر گرفتم شروع كردم زدن من خیلی سكس داشتم با همه جور دختر ولی از نظر بدنی مثلش ندیدم بدم سفت بدون چربی اضافه از پشت بند سوتینش گرفتم كشیدم بالا شروع كردم از عقب گردنو گوشش خوردن اونم فقط ناله میكرد ایقدر حال میداد نالهاش ك شهوتم سه برابر كرد گفت اشی بكننننننن بكنم ابت كه امد محكمم بكن بعدبریز توووووش این حرف انرژیمو چند برابر كرده بود ولی ضعف داشتم نمیتونستم سر پا وایستم از شانس خوب تلفنش زنگ خورد رفت جواب بده منم رفتم یكم شربت خوردمم یكم هم سیب خوودم یكم فشارم اوكی شد دیدم گفت خاله بود گفت تا یك ساعت دیگه میاد چیزی نمیخوای منم گفتم نه گفت بریم توی حمام انجا تمامش كن رفتیم توی حمام كیرم خوب شست شروع كرد خوردن بعد پشت كرد گفت بكن ك دیگه وقت نیست والا یه بار هم بهم توی حمام بدهكاری منم شروع كردم زدن سیبه عصر خودش كرده بود حالم امده بود سرجاش محكم میزدم اونم مگفت تند محكم تند محكم جووون گفتم اابم داره میاد گفت بریز توش بریزززززز با فشار خالی شد توش از پشت بغلش كردم گردنش لیس میزدم كیرم كوچیك شد از كسش امد بیرون برگشت شروع كرد لبام خوردن ده دقیقه مثل كسای ك تازه میخوان شروع كنن فقط لب سینه دست مالی كردیم بعد زود خودمو شستم امد بیرون انم امد دیدم رفیقم ك پیشم كار میكرد زنگ زدن زنگ زدم گفت شماره تلفنت دادم ب یه خانمی زنگ زد نخوریش تا عصر امدی من زنگ بزنم بهش محسن دوستم موبایلش سوخته بود گوشی نداشت گفتم اوكی سحر امد بغلم كرد كلی تشكر بعد منم رفتم رسیدم سر كوچه دیدم یكی ناشناس زنگ میزنه تا گفتم الو یه خانم با صدای ناز منو مسخره كردی گفتی زنگ میزنم چرا نزدی كجای من تو خیابونم منم هنگ یاد محسن افتادم گفتم شرمنده كجای تا ده دفیقه دیگه میام گفت سر فلكه اصلی پیش بانك منم گازش گرفتم رفتم دیدم یه خانه قد كوتاه سكسی ولی سن بالا حدود چهل ایستاده از دور داد میزد خاله كاسبه سوار شد اینقدر ادم دیده بود متوجه نشد من محسن نیستم خلاصه یكم سرصدا كرد بعد گفت برنامه شب اوكی گفتم كدوم برنامه گفت هیچی نشده چپ كردی مشروب بزن برقص منم كم نیوردم گفتم تون دیگه سوال كردن داره رسوندمش اون عقب بشسته بود یه بوسی از گردنم كرد رفت زنگ زدم محسن گفت حاجی کسکش حروم زاده صبح سوارش كردم خودش دوستش بود دوستش هم مثل خودش كس بود گفتم برنامه شب چیه نكنه واسه شركت برنامه ریختی خندید گفت اره من ك جا ندارم گفتم ب شرط اینكه همه هزینه ها مشروب …با تو قبول كردشب دیدم ساعت ده زنگ زد منم هماهنگ رفتیم دنبالشون رفتن توی اتاق لباس در اوردن امدن باورم نمیشد زنه اینقدر سكسی محسن میگفت اسپری بزن قرص بخور گفتم من اوكیم نمیدونست امروز چه خبر بوده خلاصه خاله ها هی میمدن یه پیك میزدن خودشون میچسبوندن به ما میرفتن ك یكیشون ب من گفت پول كی میده گفتم محسن از دور گفتم اوكیه دیگه اونم از همه جا بیخبر بد مست گفت اره فكر میكرد كسارو میگم خلاصه هركی رفت توی یه اتاق شروع كردیم ب سینه خوری دیدم خاله حالش خرابه منم از فرصت استفاده كردم گفتم هستی دوتای گفت اره رفتیم اتاق محسن محسن جا خورد گفتم محسن خاله جوننن دوتا میخواد محسن خندید گفت اخر كرم خودتو ریختی منم خندیدم زدم در كون خاله رفتیم پتو پهن كردم روی زمین شروع كردم سینه های خاله خوردن اونم شروع كرد واسه محسن ساك زدن بعد چند دقیقه دیدم میگه یالا بكن دوتا داگی گذاشتیم كاندم زدیم شروع كردیم زدن هی جاهامونو عوض میكردیم اینقدر زدیم ك من ابم امد افتادم روی تخت خاله هم همونجا روی زمین خوابید محسنم یكم بعد كارش تماام شد ساعت طرفهای پنج بیدار شدم یكم جمع جور كردم محسن لخت وسط دوتا خواب بود نگو یه بار دیگه هم زده بود بیدارشون كردم گفتم بریم كله پاچه اوناهم از خدا خواسته رفتیم وسط راه محسن كه عقب بود خاله جون یه ساك ریز براش زده بود دیدم هی دارن میگن پول چی شد گفتم باشه محسن صد نقدی داد گفت سی صد هم كارت ب كارت منم زود در عابر وایستادم محسن نگام كرد گفت مادر جند باشه میدم گفتم نه داش من میدم كارت دادم خاله گفتم شاید دوست نداشته باشی اسم واقعیت بدونم برو حابجا كن تا اونم پیاده شد ب دوستش گفتم برو باش داده میخوره ب در دیوار اونم گفت اره تا پیاده شد گفت راستی رمز منم رمز دادم تا كارت زد توی دستگاه گاز ماشین گرفتم رفتم محسن مرده بود از خنده گفت واقعا مادر جنده لاشی هستی گفتم دیونه چرا پول دادی اخه گفت پدر كیرم راست بود گفتم ساك گفت پول بده اصلا ببینم پول داریم منم دادم فدای سرت گفت شركت بلدن میان در شركت گفتم پدر مگه نه خابوندمشون كف ماشین از كجا فهمیدن تازه هم بیان من ك نیستم كس مادرشون گفت كارتتت بانكیت پس چی گفتم كارت كارت هدیه بانك شهر بود روش فقط اسم نوشه بود خالیه زد تو سرم گفت استاد كی بیام منم اموزش بدی رفتیم شركت خوابیدیم تا فردا عصر ساعت شش وقتی بیدار شدم دیدم مادرم ده بار یحر سه بار خاله جون صد بار زنگ زده بودن واقعا جون نداشتم از جام بلند شم توی كمتر دوازده ساعت شش بار آبم امده بود با محسن رفتیم درمانگاه یه سرم قند یه امپول تقویتی زدم تا یكم بهتر شدم. امیدوارم خوشتون امده باشه.نوشته اشكان

Date: January 19, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *