سلام اسم من مجتبی فامیلی رو نمیتونم بگم چون خودتون میدونیین چرا راستش من داستان زیاد نوشتم ولی نه از این نوع این اولین بارمه لطفا بعد از داستان نظرتونو بگینپدر من و شوهر خالم چهار سال می شد که باهم یک ساختمان دو طبقه ساخته بودن و باهم اونجا زندگی میکردیم تو این چهار سال هرشب باهم شام میخوردیم و تا ساعت ۱۲شب باهم تلوزیون نگاه میکردیم مادرم و خالم از خاطراتشون میگفتن و من و دختر خالم گوش میکردیم،مادرم وخالم هیچ خواهر و برادر دیگه جز خودشون نداشتن من و دوخترخالم هم تک فرزند بودیم، پدر و شوهر خالم هم باهم میگفتن و می خندیدن، وای به اونروزی که فوتبال می شد اونم استقلال و پیروزی من و دختر خالم طرفدار پیروزی وبقیه استقلال خلاصه من دو سالی بود که عاشق دختر خالم شده بودم و سعی میکردم خودم و بهش نزدیک تر کنم. سال ۸۵بود ۱۹ یا۲۰تیر ماه بود که نوبت عمره پدر و مادرم و خالمینا رسیده بود من اونسال کنکور داده بودم و آزمون آزاد مونده بود دختر خالم هم سال سوم دبیرستان بود و سال بعد کنکور داشت. قرار بود من برم خونه رفیقم و دختر خالم هم بره خونه عمش که سه تا پسر داشت من خیلی فکرم مشغول بود و دلم می خواست باهم باشیم بخاطر همون رفتم پیش مادرم و گفتم مادر چرا من و مریم باهم نمونیم این جوری خونه هم تک نمیمونه مادرم گفت یک چیزی میگیا تو و مریم نامحرمین نمیشه که دوهفته باهم تک باشین کمی فکر کردم و گفتم خوب صیغه مال همین جاست دیگه یه صیغه ۲۰روزه میخونیم و بعد محرمیم مادرم گفت نه نمیشه من پافشاری کردم و کلی دلیل آوردم تا که مادر راضی شد بعد شب موقع شام با خالم و شوهر خالم و پدرم صحبت کرد اونا اول مخالفت کردن ولی دختر خالم یکدفه شروع کرد به دلیل آوردن و راضیشون کرد منم برای اینکه معلوم نشه پیشنهاد من بوده بروی خودم نیاوردم و فقط گفتم اشکالی نداره. صبح اون روز رفتیم محضرو صیغه رو خوندیم چهار شنبه می شد که مادرمینا پرواز کردن و ما تک موندیم رفتیم خونه مادرم غذا رو آماده کرده بود و گذاشته بود تو فریزر شب بود مریم رفت تو اوتاق تا لباسشو عوض کنه وقتی اومد بیرون یه تاب تنگ توری پوشیده بود با یه شلوارک تنگ که یکم از شرت پادار بزرگتر بود موهاشو ۴سال بود که ندیده بودم از وقتیکه به سن تکلیف رسیده بودم خیلی خوشگل شده بود ٫دختر خالم یکم چهرش شبیه الهام حمیدیه ٫یکم گذشت و من هم لباسم و عوض کردم و یک آستین کوتاه با شلوارک پوشیدم شام و خوردیم و بعد فیلم نگاه کردیم یک فیلم رومانتیک گذاشته بودم وسط فیلم بود که رو کردم به دختر خالم و بغلش کردم محکم بغلش کردم و گفتم مریم خیلی دوستت دارم اونم منو بغل کردو گفت منم تورو دوست دارم ولی خجالت میکشیدم بهت بگم حدود ۲دقیقه همدیگرو بغل کردیم بعد رفتیم اتاق تو اتاق لب گرفتیم و روتخت دراز کشیدیم اونقدر مست لبش بودم که نفهمیدم کی لخت شد بعد لباس منو درآورد و به شکل69دراز کشیدیمو کسش و لیس میزدم اونم کیرم و میخوردو تخممو میمالید پردش باز نشوده بود من هم حی با نوک زبونم کوسشو قلقلک میدادم من یک دفه چرخیدم رفتم لای پاهاش دو باره کوسشو خوردم یواش یواش نفساش تند شد داشت روی تخت به خودش میپیچدو داد میزد یه دفه سر منو محکم چسبوند به کوسشو داد زد بخور من بخور تمومم کن نذار چیزی از کسم باقی بمونه تا اینکه آبش خالی شد تو دهنم مثل کرم بود و مزش مثل آبقند رقیق خیلی کم شیرین بود بعد من دراز کشیدمو اون نشست رو پاهام و دوباره شروع کردو کیرمو خرد یواش یواش منم تو شکمم یک حسی بهم دست داد بعد نفسم تند شد تا اینکه ته کیرم حس گرمی کردم بعد مثل یک منبع آب منفجر شده آبم پاشید تو دهنش اونم تا تهشو خورد بعد من رفتم یه اسپری دندون برداشم و برگشتم به اتاق یکمی رو کسش و سوراخ کونش اسپره زدم بعد رو کیرم هم زدم و پایان بدنشو لیس زدم پایان بدنش پشت گوشا .چشما توی گوش زیر گلو سینه ها و… بعد سینه هاشو مالیدم و لب گرفتم یواش یواش سینه هاش سفت شد رفتم و سر سینه هاشو خوردم مثل یه بچه میمکیدم با نوک انگشتم کسشو میمالیدم اونقدراین کارو کردم تا دوباره شروع به پیچیدن کرد داشتم سینشو میخوردم که کیرم و گذاشتن رو پردش با سر کیرم کوسشو قلقلک میدادم تا که شروع کرد به لرزیدن یک دفه کیرمو تاجایی که جاداشت کردم تو کوسش یه آهه ملیهی کشید و منم کیرمو تو کسش نگه داشتم تا یکمی تو کوسش گرم بشه و دردش رفع بشه ۲ ،۳دقیقه ای ازش لب گرفتم و قربون صدقه همدیگه رفتیم و کیرمو همونجور نگهداشتم بعد که دیدم از درد خبری نیست کیرمو بیرون آوردم و یه نگاهی کردم یکم خونی شده بود خونش و پاک کردم و شروع کردم به تلمبه زدن یواش یواش صدای آهش بلند شد و شروع کرد به داد زدن منم ترسیدم دردش اومده باشه وایستادم اما مریم خودش یک دفه کمر منو گرفتو گفت در نیار بکن تو بکن تو جرم بده پارم کن عزیزم عاشقتم و محکم منو کشید دوباره شروع کردم به تلمبه زدن چون اول تو دهنش خالی کرده بودم و اسپپره زده بودم آبم حالا حالا ها نمیومد چند دقیقه درحال کردن بودم که دوباره شروع کرد به لرزیدن آب منم دیگه داشت در میومد دوست داشتم آبمو تو بدنش خالی کنم ولی خب اونجا تو کسش نمیتونستم بریزم برای همین تو لحظه اوج اورگاسمش کیرمو در آوردم برگشت و نفس زنان گفت بزار تو بنداز تو گفتم آبم داره میاد نمیتونم تو کوست بریزم بعد همونی که دلم میخواست و گفت .گفت بریز تو کونم منم رفتم پشتش و دست زدم به سوراخ کونش گفتم هس میکنی گفت آره معلوم شد که اثر بیهسی رفته بود دوباره به سوراخ کونش اسپره زدم و به کیرم هم زدم بعد از چند ثانیه دیدم بیهس شده یواش یواش انداختم تو کونش اول سر کیرمو کردم تو چون بیهسی زده بودم درد زیادی هس نمی کرد سر کیرمو در می آوردم و مینداختم تا که دیگه عادت کرد بعد یک دفه کیرمو تا نسفه انداختم تو یکمی نگه داشتم بعد کامل انداختم تو یه دادی زدو منم کیرمو نگه داشتم کیرم یه کیر متوسط و کلفتیش تو مشت جا نمیشه درازیش ۲۰،۲۵ سانته بعد از چند ثانیه شروع کردم به تلمبه زدن تو کونش اول آخ آخ میکرد و یواش یواش به آه آه رسید یواش یواش آهش بلند شدو داد میزد و میگفت بکن تا ته بکن تو خودش هم کونشو عقب جلو میکرد دو سه دقیقه تلمبه زدم تا که شروع به لرزیدن کرد هی به پشت بلند میشد و میخوابید وقتی بلند میشد کونش تنگ تر میشد لذت بیشتری میداد چرخیدمو رفتم زیرش شروع کرد به بالا پایین رفتن و یواش یواش به بالا پایین پریدن تبدیل شد وقتی با کونش به تخمام فشار میومد نمیخواستم دیگه پاشه تا که اون فشار بمونه لذت ببرم بعد دیدم سفت جاش مونده تکون نمیخوره فهمیدم داره به اورگاسم میرسه و نمیتونه تکون بخوره بلندش کردمو چسبوندمش به دیوارو پایه دیوار تو بغلم کردمش اونجا چون پشتش به دیوار بود فشار بیشتری بهش میومدو بیشتر لذت میبرد تاکه داد زد کوسم کوسم داره آب میده در جا گزاشتمش رو زمینو کیرمو در آوردمو کسشو خردم تا که آبش در اومد بعد بردمش رو تخت و دوباره از کون کردمش یواش یواش دوباره نفسم تند شد و بعد از چند لحظه آبم تو کونش خالی شد وای چه لذتی داشت همون جایی که تلمبه میکنی اونم تو کون تنگ یک دختر خشگل اونن به شکل از نوع حلال خیلی لذت بردم بعد کمرم شروع کرد به سرد شدن و شروع به درد خیلی ضعیفی کرد رفتم رو تخت و دراز کشیدم مریم اومدو شروع کرد به خوردن کیرمو قربون صدقه کیرم رفت تو همون جا یادم اومد که دوستم کاظم وقتی تو کلاس باهاش صحبت میکردم میگفت٫ زنا بعد از این که کردیشون شروع به صحبت کردن میکونن اگه باهاشون صحبت نکنی فکر میکونن فقط برای لذت بردن به اونا توجه میکنین٫ منم پاشدم و رفتم پیشش کفتم چرا با کیرم حرف میزنی خودم که هستم اونم گفت من از دوستام شنیدم که وقتی یه مرد زنو میکنه اونقدر خسته میشه که حال نداره و فوری میخوابه منم نخواستم عزیت بشی گفتم قربونت برم من مگه میتونم وقتی تو بیداری بخوابم بعد تا یک ساعت باهم صحبت کردیمو برنامه آیندمونو ریختیم بعد از اون دو روز دیگه باز باهم رابطه برقرارکردیم اون دوهفته اونجور گذشت آزمون آزادو هم دادم و بعد هم مادرمینا برگشتن دوسه روز مهمونا اومدنو رفتن روز چهارم که فردای اون روز عمومینا مو خاله هام میخواستن برن به مادرم گفتم که معصومرو دوست دارم و میخوام باهاش ازدواج کنم مادرم گفت فعلا بچه این بزار بعد گفتم چرا بعد ۱۹سالمه دوستش دارم غریبه هم نیست که بگی نمیشناسیش از این جور دلیلا بلخره مادرم راضی شد و رفت با خالمو پدرمو شوهر خالم صحبت کرد بعد معلوم شد که مریم هم خالمینارو راضی کرده اون شب نوبت شام مال خونه خاله بود همون شب با عمومینامو خاله هام رفتیم خاستگاری فردای اون روز هم رفتیم آزمایشگاه جواب آزمایش هم خوب اومدو رفتیم محضرو عقد داعم خوندیم بعد از یک ماه هم دانشگاه آزاد اردبیل برای پزشکی قبول شدم و با مریم تو اردبیل خونه گرفتیم حالا ۶ساله که خانم و شوهریم و یه دختر خوشگل مثل فرشته داریم که اسمش فاطمه هست مریم هم اینجا مامایی مبخونه منم دوران ریزیدنتیمو میگذرونم من همه این هارو از برکت اون میدونم که رابطمو از راه حلال انجام دادم به شما هم توصیه میکنم وقتی با یکی رفتین کاری بکننین قبلش یه صیغه بخونین دم محضر ها هم همیشه شاهد ریخته برین و از راه حلال بکنین والله ٫ الله صیغه رو برای همچین وقت هایی گذاشته صیغه با خانم غیر مسلمان هم میشه خواند برین حالشو ببرین.ببخشید اگه طولانی شد.نوشته م ح نشانه
0 views
Date: November 25, 2018