سلام به همه دوستان شهوانی؛میخوام خاطره ای که 2 روز پیش واسم اتفاق افتاد رو واستون تعریف کنماسم من یاسین و27 سال سن دارم و بچه بابلسرم حدودا چند روز پیش من به خاطر یه کار دادگاهی به قم رفته بودم از اونجایی که کار من چند روز طول میکشید مجبور بودم برم خونه خاله خانمم خانمم 2 تا دختر خاله داره که یکی از اونا که اسمش مریم باشه 3 سالیه ک طلاق گرفته و تو خونه مامانش زندگی میکنه؛من دقیقا 10روز قبل به همراه خانمم واسه کار دادگاه اومده بودیم قم؛اما با هم برگشتیم خونه که 2 روز بعدش که زنگ زده بودم که امار پرونده رو در بیارم که دفتردار قاضی بهم گفت کارت درست شده بیا دنبال کارت اقا منم سریع راه اوفتادم اومدم قم؛تو راه ی اس ب مریم دادم گفتم من دارم میام قم اونم گفت باشه و کی میرسی منم بهش گفتم ساعت 11 شب؛من رسیدم قم صبح رفتم دادگاه که گفتن کار بازم گره خورده؛منم زنگ زدم ب مادر خانمم گفتم ک باید بیاد قم؛چون من دنبال کار دادگاه پدر خانمم اومده بودم؛اونم اومد شب که من خونه بودم زیاد با مریم شوخی میکردم اونم خیلی با من راحت شده بود دیگه انقدر راحت بودیم که هر چی دوست داشتیم ب هم میگفتیم؛هی ب هم اس میدادیم و حرفهای جور واجور میزدیم تا اینکه من ازش پرسیدم بعد اون با کسی دوست بودی که اون گفت اصلا منم اونو دعوت کردم به چای قلیون اونم قبول کرد تو راه رفتن تو ماشین بهش گفتم دیشب تو اینترنت رفتم تو یه سایتی که داخلش پر داستان و فیلم و عکس و یه داستان اوردم و دادم بهش و اونم خوند؛بعد دیدم که قلبش داره تند تند میزنه رنگش سرخ شده؛رسیدیم ب یه سفره خانه که تو میدون 72 تن که اسمش شبستان بوده رفتیم نشسته بودیم منم با گوشی رفتم تو اینترت و صیغه نامه رو پیدا کردم و گفتم اگه اینو بخونیم محرم هم میشیم اولش گفت نه اما بعدش گفتم اگه صیغه نامه رو بخونیم با هم هستیم گناهی نمیکنیم اونفم قبول کرد صیغه نامه رو با هم خوندیم ومن اونو 15 روز صیغه کردم؛بعد شروع کردم گفتم اره تو زنمی اره دوست دارم و از این حرفا؛بلند شدیم اومدیم خونه تو خونه که اومدیم تو اتاق تا همه میرفتن پایین بقلش میکردم و سینه هاشو میمالیدم دیگه داغ کرده بود؛با هم رفتیم پیش بقیه و شام ک خوردیم اونا همه رفتن بالا فقط من پایین بودم داشت میرفت بهش گفتم گوشیتو بزار پایین وقتی همه خوابیدن ب بهونه گوشی بیا پایین اونم قبول کرد؛بهش گفتم ی لباس راحت تر بپوش؛منم سریع شلوار و شرتمو تا زیر خایه هام پایین کشیدم و اماده بودم تا بیاد؛20دقیقه بعد دیدم اومد؛تا اومد سریع کشیدمش پیش خودم ی لب ازش گرفتمو دستشو گزاشتم رو کیرم و بعد یکی از سینه هاشو گرفتم کردم تو دهنم مثل اینکه چند روز هیچی نخورده بودم بهش گفتم شلوار و شرتتو ی کم بکش پایین بشین رو کیرم میترسید کسی بیاد واسه همین رفت ی سر و گوشی اب بده بعد سریع برگشت بدون مقدمه نشست رو کیرم؛کسش خیلی تنگ بود 3 بار بالا و پایین که کرد دیدم دارم ارضا میشم بهش گفتم سریع بلند شد پایان ابم ریخت رو شکم و بالشت بعدش خودشو جمع وجور کرد رفت دستشویی ورفت خوابید؛فردا ظهر ک همه بیرون بودن بهم اس داد کجایی که بهش گفتم نزدیک خونه اونم گفت دارم میام خونه منم تو کونم عروسی بود اومد باهم رفتیم پایین گرفتم خوابوندمش ی دل سیر از کس وکون کردمش بعد از خونه زدم بیرون_نوشته یاسین
0 views
Date: November 25, 2018