عجب بچه کونی داشت پسرخاله

0 views
0%

سلام تاحالا داستان ننوشتم اگر اشتباهی داشت معذرت. من امیر هستم و 19 سالمه ی پسر تپل و سفید و گوشتی ام از موهای زاید بدم میاد و واسه همین همیشه همه جام و میزنم. . .خاطره ی سکسیم بر میگرده به پارسال پسرخالم که اسمش سروش بود یه سال از من کوچیک تر بود. . .یه مرده به پایان معنا گوشت با ی کونه سفید و دیگه برو تو کفه ش . . .من هر هفته 5شنبه و جمعه میرفتم خونه خالم. . .خالم و شوهرش توی شرکت بودن و از 7 صبح تا 7 شب خونه نبودن . . .تمامه کارای خونه رو سروش انجام میداد . . .سروش با سینا داداشه 3سالش همیشه تو خونه بودن. . .صبح ها که سروش مدرسه بود سینام یا میرفت مهد یا خونه خاله یا عمش که بهشون نزدیک بود.هر پنجشنبه که میرفتم پیشه سروش ی دله سیر از عزا در میاوردیم اما همش لاپایی بود. اون به من و من به اون خیلی حال میدادم. تا این که ی روز خیلی تو کف بودم و دوس داشتم واسه یه بارم که شده کیره مبارک و بفرستیم بره توش.روزشماری میکردم تا دوباره 5شنبه بشه و من برم خونه خاله.5شنبه شد رفتم حمام و حسابی به خودم صفا دادم و راه افتادم.توی راه حشر از سروکونم میریخت همش تو فکر فریاد زدن های سروش و تلمبه زدن خودم بودم.یه کیری هم دارم که زیاد بزرگ نیست ولی خیلی کلفته.طولش 13 یا 14 اما 5 سانت قطرشه.وقتی که رسیدم در خونشون لحظه شماری میکردم که سروش و ببینم.وقتی آیفون و زدم خالم گوشی رو برداشت یعنی یه کیرخوردم باکاندومه خاردار.پاخوردم باجورابه بد بو.عصبانی شدم و فهمیدم مامانش سردرد داشته و نرفته شرکت. . .روز ها هفته ها و ماه ها گذشت هرهفته بهونه ای پیش میومد و نمیشد حال کنیم.بالاخره با جلق یکم و همدیگر و خالی کردیم.4 ماهی گذشت ودیگه نه درس بود نه امتحان نه کارنه مریضی.5 شنبه شد و دوباره حسابی به خودم رسیدم رفتم خونه خاله و بعله با پسرخاله و خونه خالی.داشتم پرواز میکردم 4ماه بود حال نکرده بودیم.به محض ورود به هم چسبیدیم لبارو روی هم قفل کردیم لباسارو درآوردیم درگوشه سروش گفتم عزیزم کونم حوسه کیرکرده من و میکنی؟ .گفت آره همسره گلم جرت میدم . . .تعارف ها تموم شد اسپری و به کیرش زد و توی چند تا پوزیشن مختلف حسابی لاپایی باما حال کرد و آبش اومد. . .نوبته من بود اسپری رو زدم و رفتم از روی دراورخالم ی وازلین برداشتم و اومدم و مالیدم به کیرم .شصت سروش جون خبردار شد و گفت کون نمیدما . گفتم نه عزیزم میخوام لاپا بزنم با پماد بیشتر حال میده. . .تو فکره ی مدل بودم که نتونه از دستم در بره که گفتم بخواب و منم روش خوابیدم . کیرم حسابی باد کرده بود و حسابی هم با وازلین چربش کرده بودم گذاشتم لای پاش تا موقعیتم و درست کنم تا اینکه دسته راستم و از زیره گردنش بردم و به شونه اش قفل کردم توی یه لحظه با دسته چپم لای کونش و باز کردم و سریع کیرم مث برق تا نصفه بازور چپوندم تو کونش. . .دادش پایان خونه رو برداشت و فوحش میداد. . میگفت کسکش خواهرت و گاییدم جر خوردم سگ پدر کونم آخ آخ مادر کونم جر خورد تورو خدا درش بیار.اما دیگه فایده نداشت و باسروصداش بیشتر حشری میشدم و کیرم و بیشتر میدادم تو تا اینکه کم مونده بود خایه هامم بره تو و یکم که آرومتر شدو باقیه کارش و باگریه ادامه میداد کیرم و کامل کشیدم بیرون و دوباره چپوندم تو.بدبخت از درد تمنامیکرد اززیرم دربره که نمیتونست.موهاش و گرفته بودم اصلا دسته خودم نبودم و توی خانه ی آخره حشریت بودم و با کشیدنه مو هاش وادارش میکردم به جای گریه زاری بیشتر و بلندتر جیغ بکشه تا من با تمامه قدرت تلمبه بزنم. . .ی 10دقیقه ای کونه پسر خاله رو حال آوردیم و کله آبم و توکونش ریختم و دیگه نای بلندشدن نداشتم و ی 5 دقیقه ای همینطورخوابیدم بالاش.این اولین سکسم بود که خیلی به من و پسرخالم خوش گذشت.آخه خودش گفت اولش درد داشت و میسوخت اما به بعد لذت بود.یک ماه پیش هم ی سکسه جانانه با یکی دیگه داشتم که در داستانه بعدی اون و میگم. .تشکر نوشته amir 19 mashhad gay

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *