سلام ميخوام درموردعجيب ترين سكس عمرم براتون بنويسم ولى قبلش يه گلايه دارم از دوستانى كه ميان اين زير نظر ميدن شماها چرا به جاى انتقاد سازنده از يه نويسنده فقط فحش تايپ ميكنيد بهترنيست اگرضعفى تو يه داستان ميبينيد به صورت صحيحش تذكر بديد خوب بريم سر اصل ماجرا من يه كافى شاپ در حوالى تجريش دارم كه وقتى هواسرده خيلى سرمون شلوغ ميشه اونروزهم يكى از روزهاى سرد زمستون بود حواسم تو كامپيوتر بود كه ديدم يكى ميگه خودشه مطمئنم خودشه كيان آقا كيان خودتى سرم رو اوردم بالا يه جوون خوشتيپ با يه خانوم زيبا چندلحظه طول كشيد تا شناختمش بله پدرام بود دوست دوران دبيرستانم بعدازسلام و احوال پرسى دعوتشون كردم كه بنشينن تا منو رو بچه ها بيارن خانومش رو بهم معرفى كرد وازمن پرسيد كه متاهل شدم يا نه وقتى فهميد من مجردم كلى تعجب كردو باخنده گفت پدر اون زمان كه ما گاگول بوديم تو چهل تا مخ تو جيب بغلت داشتى كيان چى شده ازقافله عقب افتادى برادر خلاصه اونشب كلى از خاطرات دوران دبيرستانمون گفتيم و خنديديم . خانم پدرامم به من كليد كرد كه من از فردا برازن دادن تو استينام رو بالا ميزنم وانگار كه واقعا مريم تصميم گرفته بود كه اين كاررو انجام بده چون تقريبا هرچندروز يكبار با يكى از دوستاش يه سر به كافى شاپ ميزد تااينكه ميخواين باور كنيد يا نكنيد يه روز پدرام يه اس ام اس خيلى عجيب لاى اس ام اساش بهم داد كه كيان تا حالا به سكس mfm فكر كردى ،خيلئ برام عجيب بود اخه اون متاهل بود توقع نداشتم اين رو بگه منم با كونده پررويى براش زدم چيه ميخوايى خواهرت رو بيارى دوتايى بكنيم ( البته پدرام خواهر نداشت ) ده دقيقه نشد كه زنگ زد گفتم چيه غيرتى شدي زنگ زدى گفت نه زنگ زدم ببينم ميشه يه جواب مثل بچه ادم از اون دهن گشادت در بياد گفتم چيو ميخوايى بدونى خوب معلومه كه دوست دارم ديوونه كيه كه بدش بياد گفت ميكنمت بزنى زير حرفت راستش وقتى گوشى رو قطع كرد يه خورده اين موضوع رفت تو مخم چون بيشتر فيلم سوپرهايى كه ديده بودم اينجورى بودن دوتا مردويه خانم خيلى دلم ميخواست امتحان كنم ولى هيچوقت نشد چند روز از اين ماجرا گذشت كه دوباره مريم اومد پيشم يه خورده خريد كرده بود گفتم چه عجب ديگه برا من پرنسس نياوردى خنديد گفت راستش از تو نا اميد شدم فكركنم بايد ببريمت دكتر تو مشكل دارى ديدم بحث داره به جاهاى باريك ميكشه عوضش كردم ازش پرسيدم مهمون دارين اينهمه خريد كردى مريم گفت مگه پدرام بهت نگفته گفتم نه چيوبابا تو امشب خونه ى ما دعوتى گفتم جدى خوشحالم كردى چندروزه مادرمينا نيستن مردم از بس چرنديات خوردم پس امشب غذاى خونگى ميخورم مريم خنديدو گفت امشب چه چيزا كه نميخورى عزيزم بعد رفتنش كم كم داشتم ميرفتم تو فكر كه نكنه اين قضيه درمورد زنش بوده ولى راستش شلوغى كارم نذاشت خيلي روش كليد كنم عصر رفتم خونه يه دوش گرفتم و سروصورتم رو صفا دادم و رفتم به سمت خونه ى پدرام در كه باز شد با صحنه عجيبى روبرو شدم مريم با يه لباس فوق العاده زيبا ودرعين حال باز ويك صورت متفاوت با هميشه پدرامم اومدو پالتوى من رو ازم گرفتو كلى چرت و پرت بارم كرد كه چرا دير اومديو چميدونم غذاها تموم شدو از اين حرفا به خدا زياد نميخوام كشش بدم ولى شوخيهاى پدرام ومريم جلوى من وبا من يه ذره غير عادي بود وتعجب برانگيز شام رو خورديم وبه همراه شام وبعدش به ياد قديم يه مشروب درست وحسابى زديم مريم جون كه تو مشروب روي ما رو بدجور كم كرده بود پيشنهاد يه بازى داد كه حتما اسمش رو شنيدين گفت بطرى بازى كنيم سه تايى نشستيم يه بطرى وسط سر بطرى سمت هركى كه وايستاد اون حاكمه وبراى دونفر ديگه حكم ميكنه نميدونم من مست بودم يا واقعا شانس يارم نبود چون همش اون دوتا حاكم بودن وحكم ها فقط ما رو نزديك ميكرد به همون سكس سه نفره مثلا يكيش اين بود كه من بايد يه بار از پدرام لب بگيرم وقتى پدرام حاكم شد با خنده به مريم ميگفت كونت پارس ميخوايى حكم كنم از كون بكنت مريمم ميخنديد ميگفت از خدامه عزيزم يواش يواش كار به لخت شدن كشيدو منم كه خر نبودم فهميدم اون كس وشعراى پدرام امشب عملى ميشه ولى سوالم اين بود چرا من يواش يواش از لب گرفتن من و مريم حكم ها رسيد به جايى كه ديدم دارم كس مريم رو ميخورم و مريم داره براى پدرام ساك ميزنه فرشى كه روش بوديم از اين فرش پشمالوها بود كه جلوى تلوزيونشون پهن كرده بودن همه چيز براى يه سكس عالى محيا بود بجز نور چراغها كه من رو تو حالت مستى هم معذب ميكرد از پدرام خواستم كه كمشون كنه حالا ديگه يه نور خيلى ضعيف مونده بود اينجورى راحت تر بودم حتما براتون پيش اومده بعضى وقتا خوردن وليس زدن حالى ميده كه هيچ سكسي نميده اون لحظه منم چنان ديونه هيكل فوق العاده ى مريم شده بودم كه پایان بدنش رو از نوك انگشتاى پاش تا نوك سرش ليس ميزدم جالبه كه پدارم بيشتر من رو نگاه ميكرد وصداى نفسهاش خونروبرداشته بود بعداز چند دقيقه مريم من رو خوابوند وروم نشست شروع كرد به بالا و پايين شدن رو كيرم وپدرام هم كيرش رو كه بدك هم نبود ( ولى انصافا از كير من كوچيكتر بود ) گذاشت تو دهن مريم چند دقيقه بعد پدرام رفت به سمت كون مريم وشروع كرد به خوردن كونش بعضى وقتا يه چيزى هم به كيرم ميخورد نميدونم زبون پدرام بود يا دستش تا اينكه مريم كاملا خودش رو خوابوند رو من وسينه هاش رو چسبوند به سينه هام هنوز كيرم تو كسش بود كه فهميدم پدى ميخواد كيرش رو بكنه تو كون مريم واي نميدونيد اون لحظه مريم چيكار ميكرد صورتش تو يه نور سايه روشن كارى باهام ميكرد كه دوست داشتم ابم رو تا دسته خالى كنم تو كسش بعد از يه خورده گاييده شدن مريم حالا پدى داشت يواش يواش تو كونش تلمبه ميزد منم شروع كردم اروم اروم تلمبه زدن البته خوب نميشد اينكار رو كرد ولى لحظه ايى كه تخمامون بهم ميخورد شايد باورتون نشه قشنگترين لحظه سكسى زندگيم بود مريم يه خورده از من لب ميگرفت ويه خورده از پدرام بعد چند دقيقه به پيشنهاد پدرام جامون رو عوض كرديم واى مگه ميرفت توكونش ولي با سعي و تلاش بلاخره رفت جاتون خالى من تازه فهميدم اين نوع سكس كه تو اين سايتها دربارش خونده بودم واقعيت داره وچقدرهم لذت بخشه باورتون نميشه ولى بيشتر ازجيغهاى مريم صداى پدرام من رو حشرى ميكرد چنددقيقه كه گذشت من داد زدم داره ابم مياد بيارمش پدرام گفت نه دربيار ميخوام با هم بياريم در اوردم وباپدرام رفتيم تو حمامى كه تو همون اتاق بود (مسترروم )خودمون رو شستيم برگشتيم مريم جلوى پدرام نشست و پدرام شروع كرد تو صورتش جق زدن منم انگار كه جوگيرشده باشم همون كاررو كردم مريم يخورده برا من ساك ميزد يخورده براپدى لحظه اى كه كيرم تو دهنش بود بهش گفتم آبم داره مياد درش بيار ولى مريم كارى رو كه هيچكس تاحالا برام نكرده بود كردو آبم رو خور پدرام هم تقريبا تو همون لحظه آبش رو ريخت تو صورت مريم بچه ها نميدونيد چه لذتى داشت اين سكس واقعا اميدوارم قسمتتون بشه و تجربش كنيد.نوشته Kian arand
0 views
Date: November 25, 2018