عشق؟

0 views
0%

سلام دوستان… میدونم خیلیاتون تا یه دوره تو رویا بودید و بدنبال پاکی و زیبایی و از همه مهمتر عشق… اما خوب یروز رسید دیدیم همه اینا کشکه…. یسری اشتباهات رخ داد و و و بلاخره ما گرگ شدیم. داستان من ازونجا شروع میشه که مثه همه شما یروز تو کف بودم . یروز دنبال لذت. اما یک نگاه من تغیر داد. تو ی مهمونی دیدمش . چشاش فقط یادمه. نه هیکلش نه سینش و نه حتی مظهر عشقبازی یعنی لب.. در طول مهمونی چندین بار بدنم بش خورد . اما مثل سابق که با دیدن هیکل دختران یجوری میشدم این دفعه با لمسش فقط و فقط حس کردم تکمیل شدم. کیرم شق نشد . نیازی نیست به شما دروغ بگم چون به راهنماییتون نیاز دارم. هیچ حس سکسی نسبت بش نداشتم. تنها جایی که دیدم مثل خودمن اینجا بود و شما……….. بعد از چهار ماه بی تابی و بیقراری واقعی خواستم خود کشی کنم و بش گفتم دوست دارم… درسته که به همه گفت اما برام اهمیتی نداشت. من نه پول درستی داشتم و سنم به حدش رسیده بود و نه هیکل خوبی داشتم …. یک پسر لاغر و احساساتی. الان دو سال میگذره و فقط بی شخصیتی های من و سوتی دادنای من برای رسیدن به کسی که در سال 5-6 بار میبینمش… امارش گرفتم شنیدم تو اکیپ دخیای سالمی نیستن که دقیقا نمیفهمم منظورشون چی بوده….. اما اگر سکس داشته که …… خودتون حسمو درک میکنید… و هر آن ممکنه یک رشته خوب قبول شه و یا بره خارج و دست نیافتنی تر بشه برا کسی که عاشقه.. اما کسی به احساسات من توجه نکرد… دوست صمیمی من که دوست پسر همکلاسی شیرین بود جز اینکه منو از شیرین دورتر کنه هیچ کاری نکرد.. یعنی هیچکس هیچکاری نکرد….. مساله نه پوله نه قیافه نه هیکلی که 3ماهه میشه ساخت…. مساله من اینه کسی کمکم نمیکنه. حتی پدر و مادرم که فقط صبر میکنن تا یه شیرین چند بار سکس کرده باشه با اوضاع این جامعه و 27 سالم که شد با ی دختر که هیچ شباهتی به شیرین خودم نداره ازدواج کنم…. درک کنن حل بود.. فامیل فکر میکنن برا سکسه اما نمیدونستن با صدتا دختر بودم ولی دست به یکیشون نزدم… وقتی با همشون بودم جریان شیرین بشون میگفتم… و سریع . کات. این وسط بیغیرتی پسردایی شیرین مصیبته. اگه یه برادر داشت . یه برادر بزرگتر . فقط یه کارد بش میدادم میگفتم من بزن اما حواست به شیرین باشه… درک میکنین یا باید حتما گریه زاری کرد؟؟؟ تنها امیدم اینه که ی بار جلوش داشتم اس میدادم فکر کرد دختره.. حرصش گرفت گفت منم با فلانی میرم بیرون و … یعنا دقیقا نمیدونم دوستم داره یا نه.. اون لحظه ای که بش گفتم دوست دارم فقط خندید در مقابل گریه زاری من… شاید دارم زیاد سخت میگیرم اما بهرحال سر در گمم… ادمین لطفا مرامتو نشون بده..دوستان نظرات شما هم برام مهمه.. خیلی.. شاید به قدر سرنوشت یک انساننوشته فرهاد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *