سلام به همه من اسمم ارمینه اولین داستانمه من 22 سالمه و پارسال این موقع تازه با هانیه دوست شده بودم من تابستونا میرم تو کارای مغازه به پدرم کمک میکنم یه دختره بود که بد جور چشممو گرفته بود هر روز فقط به عشق اون میرفتم تا اینکه یه روز بهش شماره دادم وقتی پدرم نبود بعد شب اس داد بهم خلاصه یه 7-8 روز هی به هم اس میدادیم تا اینکه یه روز قرار بود با هم بریم بیرون رفتیم بیرون کلیییییی خوش گذشت موقع ی پیاده شدن منو بوسید منم خر کیف شدم خلاصه خیلی با هم صمیمی شده بودیم تا اینکه یه روز اومد خونمون من پشت در جا خورده بودم وقتی اومد تو از پشت گرفتم و دستامو حلقه کردم دوره گردنش وقتی برگشت همزمان از هم لب گرفتیم خیلی همو دوست داشتیم اون روز هم گذشت تا اینکه قرار شد مادر باباش برن مشهد اسمشون تو قرعه کشی در اومده بود منم هانیه هم به خاطره کنکورش مجبور بود بمونه و چون به خاطر شغل باباش اومده بودن اینجا تنهای تنها بود منم پایان روزو پیشش بودم تا اینکه یه شب بهم گفت دیشب تو کوچشون دزد اومده امشب پیشم بمون منم زنگ زدم خونه پیچوندم بعد با هم چند تا فیلم نگاه کردیم تا ساعت 2 شد بعد داشت میرفت بخابه که منم گفتم تو حال میخابم الان 3 ماه از دوستیمون میگذشت بعد بهم گفت مگه نیومدی یشم باشی منم گفتم چرا اومدم بعد گفت پس بیا پیشم منم گفتم بریم رو تخت مادر بابات که گفت نه میخام تا صبح بچلونمت منم گفتم باشه خیلی دلم میخاست بکنمش ولی یجوری بودم صبح بیدار شدم دیدم داره نگاو میکنه بعد گفت قربون راکنم برم گفت بیا میز صبحانرو چیدم رفتیم صبحانه بخوریم واسش لغمه گرفتم گذاشتم تو دهنش یکم از مربا از گوشه ی لبش ریخت بیرون منم بهش گفتم اونم با ناز گفت برام پاکش کن منم انگوشتمو بردم دیدم انگشتمو داره مک میزنه منم همون انگشتو از دهنش دراوردمو مک زدم کم کم با هم لب دادیم کلا لیسیدم کل گردن و صورتشو و تاشو در اوردم کرستشم همین طور چه سینه هایی واییییییییییییییییییی یکم مربا ریختم رو نوک سینه هاش هی لیس زدم و مکیدم خیلی حشری بودیم کم کم شلوارشو در اوردم یه کسه تپل و ناز که یکم مو داشت یکم هم خیس بود براش لیسیدم خیلی داغ بود اونم خیلی حال میکرد گفت حالا نوبت منه لباسامو کند کیرم رو که 18 سانته برام ساک زد حس شیرینی بود منم گفتم بسه یه مقدار از کون گذاشتمش که اینقد ناله کرد حال نداد منم گفتم بسه دیگه اخرش من ارضا نشدم بعد از نیم ساعت اومد لم داد کنارم و تکیه داد به من گفت دوسم داره و میخاد ارضام کنه منم گفتم دلم نمیاد از کون بکنمت گفت که دوسم داره و میخاد خانمم شه منم گفتم که دوسش دارم و میخام ماله من باشه دوباره شروع کردیم منم بعد از مقدمات دستمال کاغذی رو دادم دستش و پردشو زدم خیلی بهم حال داد به اونم همین طور الان هم با هم نامزدیم کمی و کاستی هارو هم ببخشیدنوشته جعفر
0 views
Date: November 25, 2018