عشق بازی با همسرم علی

0 views
0%

سلام اول از همه بگم نمیخوای نخون اگرم خوندی خواهشا فحش نده خیلی ممنونم.من شیوام23 سالمه . 56 کیلوئم قدم هم 168 کلا تعریف از خود نباشه خوش استیلم…همسرم علی پسر عمومه که از هر نظر عالیه (مالی.درسی. شخصیتی. قیافه ای) 28 سالشه.ما سه ماهی هست که عقد کردیم میخوام خاطره ی اولین سکسمونو بگم.مراسم عقد تموم شده بود…تو اتاق تنها بودم.فامیلای درجه یک اومده بودن خونه علیشون.تو اتاق داشتم موهامو باز میکردم تو اینهخودمو نگاه میکردم که با این تیپ و قیافه و لباسم خداحافظی کنم. رفتم سراغ لباسم…دستمو بردم پشتم که زیپو از پشت باز کنم…نمیشد علی اومد تو گفت عزیز چرا منو صدام نکردی (هنوز با هم خیلی صمیمی نبودیم یکمی خجالتم میکشیدم) اومد از پشت بغلم کرد هر دو همو تو اینه نگا کردیم گفت مثل ماه شدی عزیزدلم. بعد کنار گوشمو بوسید و زیپ لباسمو کشید پایین واسم لباسمو در اورد…حالا من مونده بودم جلوی علی با یه شورت و سوتین صورتی کمرنگ چون پوستم سفیده خیلی ناز شده بود اومد بغلم کرد گفت اووووم خوشگل من بالای سینمو بوکشید و یه بوس عاشقونه کرد. بعد لباس خودشو در اورد من لباسمو گرفتم باید میرفتم حمام ساعت 10 شب بود مهمونا برای خودشون حرف میزدن و اکثرشون رفته بودن علی کمی خسته بود رو تخت دراز کشید رفتم حمام بعد از 1 ساعت اومدم بیرون.در اتاقو باز کردم علی خواب بود . رفتم تو کنار لبشو اروم بوسیدم که یهو از خواب پرید بعد رفتیم از مهمونا خداحافظی کردیم من زود تر رفتم تو اتاقبه تخت یه نیگا انداختم…یکمی انگار استرس داشتم انگار میترسیدم علی اومد تو من هنو وایساده بودم بعد علی گفت عشق من خسته است؟؟ نمیدونستم چی بگم گفتم نه نفس من. چسبوندتم به دیوار دکمه ی بلوزمو باز کرد دکمه ی شلوارمو باز کرد و دستاشو مالید و انگشت کرد به پامو کشید پایین تنم یه جوری شده بود…بعد تو چشام نگاه خماری میکرد و دکمه ی پیراهنشو باز کرد شلوارشو در اورد خوابوندم رو تخت بوسیدتم خودشم خوابید گفت آخییییش…چه هوای خوبیه بعد سرشو برگردوند و گفت نه؟؟ منم سرمو گذاشتم رو سینش گفتم اره عشقم… امشب بهترین شبه عمرمه…بازومو دست کشید گفت قربونت برمبعد سرمو بالا کردم نیگاش کردم مات موندیم… یهو صورتشو اورد جلو چشامو بستم یه بوس عاشقونه که شاید 5 دیقه طول کشید کردیم. همیکنه بوسم میکرد نخ سوتینمو از پشت باز کرد و تنمو مالید و انگشت کرد ماساژس میداد انگار … یکم رفتم روش گرمی کیرشو حس میکردم … دلم میخواس ببینم چقدریه چه شکلیه کم کم داشت صدای نفساش بلند میشد… دیگه نخواستم همه کارارو اون بکنه تنشو سینشو مالیدم دست کشیدم کم کم رفتم پایین از رو شلوارک مالیدم کیرشو یدفعه گفت آ … منم گفتم جااااانم…. عزیزم. بلند شدم نشستم شلوارکشو کمکم داشتم در میاوردم درش اوردم وویییی… کیرشو دیده بودم… 16 تا 17 سانت میشد کلفتیشم عالی بود خیلی هم تمیز بود…پایینه پاش بودم از پایین پاش مثه مار خزیدم از روش رفتم روش کاملا کیرش مالیده شد به بدنم اون با دستاش شورتمو در اورد گفت عشقم باورم نمیشه تو مال منی….شورتمو که در اورد کیرش رو کسم بود… گفت ای جانممممم ناز من فدای کوست بشمم 69 شدیم انگشت سبابه و وسطشو مالید و انگشت کرد به کوسم منم کیرشو میمالیدم…شق شده بود بیحال شده بودم میگفتم آ….آ…. آه ه ه ه علییی…آآآ…. اینم میگفت جااااان….یهو کسمو باز کرد زبونشو گذاشت لای لبهای کوسم آه من بلند تر شده بود با ولع خاصی کیرشو میخوردم گذاشته بودم تو دهنم کلاهکشو….کمکم بردم داخل دهنم اینم آه… آخ… عشقم میگفت.کسمو میخورد و با دسش کونمو میمالید من که با خوردنم حشری ترش میکردماینم تند تر کسمو میخورد خیلی داشتم بی حال میشدم زبونشو برداشت….گفت عشق بسه ابم میاد نفسمممممم…منم کیرشو در اوردم بد جورر شق شده بود منم ناخواسته کیرشو دیدم گفتم اوووووووف…. اوووووومممممم…بغلم کرد.بطوریکه من رو پاش بودم چسبیده بودم بهش خوابوندتم کیرشو گرفته بود دسش کوسمو نگا میکرد و کیرشو میمالید بهش دهنم وا مونده بود و آآآه… میگفتم آه….آ… آآ با زبونم لبمو خیس کردم و هی میگفتم آه… اونم میگفت آ….اوه…….آخ…قربون کست برم چه تنگه کونتو بخورم نازم خیلی کس و کون خانمم نازه انقد مات کسم بود که اصلا سینم یادش رفته بود میمالیدش بعد اومد روم خوابید داشتم خفه میشدم انگار از سنگینی وزنش سینمو کرد تو دهنش لیس میزد بعد که خیس شد اورد از دهنش بیرون بعد نوک خیسشو نگا میکردو با انگشتش میمالید….من به سینه حساسم اوووووووفففف گفتم و به خودم پیچیدم و گفتم آه…ههه جوووون بخورش عشقم همش مال تو نازم آه…آ آ… آره عشقم بمالش….هوسی ترش میکردم.ساعت روبرومون بود ساعت 12.5 بود چون خسته بودیم هردو خواستیم زیاد طولش ندیم و شب بعد جبران کنیم…. انقد آه آه کردم انقد نوک سینمو مرموزانه لیس زد و کیرشو به کس خیسم مالید و انگشت کرد که یه ااااااووووووووووووووممممم….اوووف گفتم و شل شدم … به کسم مالید و انگشت کرد کیرشو کمی صبر کرد بازم شروع کرد لبمو بوسید گردنمو خورد گردنمو لیسید پایان تنمو از بالا شروع کرد تا نوک پام لیسید…. جوووون….بعد گفت رو شکم بخواب عزیزم منم خوابیدم کونمو کردم هوا قنبل کردم… یهو یه ترسی وجودمو گرفت…رفت از توی میز دستشویی کرم اورد خوب کونمو مالید و انگشت کرد و کرمو مالید و انگشت کرد به سوراخمو دورش…ماساژ داد کونمو…بعد من بلند شدم کرمو مالیدم به کیرش معلوم بود میترسیدم…گفت شیوا چیه عزیزم…. فداتشم بمب اتم نمیخواد بره تو کونت که فدات شم کیر عشقته خندیدم اونم خندید از خندش خوشم اومد لبشو بوسیدم و به همون حالت خوابیدمکیرشو تو دست گرفته بودو مالید و انگشت کرد دم سوراخم گفتم تف بریز که رقیق بشه راحت بره…ناراحت شد گفت مگه خانمم بی ارزشه روش تف بریزم؟؟ از اب و خیسی کوسم مالید و انگشت کرد به کونم و کیرشو هی مالید…بعد خواست بکنه تو…آرومهل میداد تنگگگ بود سوراخم…یکم دیگه کرم مالید و انگشت کرد فشار بیشتر داد یکم رفت تو (تا کلاهکش) یهو داد کشیدم آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآههههههه که فکر کنم پدرو مامانش صدامو شنیدنبالش رو محکم گرفتمو چنگ میزدم اونم هی میگفت ببخشید عشقم ببخشید ببخشید…. تموم میشه یکم تحمل کن فدای چشمای نازت بشم …. آروم تر شدم کم کم بیشتر هل داد اما تا اخر نبرد تو گفت دردت میاد یواش تلمبه میزد کم کم دورشو تند کرد منم حشری شده بودم اولش درد داشت اما می ارزید اونم حشری شد هی میگفتم آه آه آه….آی آخخخ آآآآآآخخخ…آه آ اوففف علی بکن تو همشو … بکن عشقم عیبی نداره درد نداره بکن آآآه اینم میگفت آآآآه آ چشم عشقم هر چی نفسم بخواد آآآآآآههه بعدش هل داد بقیه رو تو گفتم آآآآآآآ اما از اولش کمتر درد داشت یواش تلمبه میزد حشری شده بودیم بد جووووور…. آه هردوتامون بلند شده بود هیچی نمیفهمیدیم….تلمبه اشو تند کرد تند تند کسمو خیسسسسسس بود کونم خیس بود دیگگه صدای شالاپ شولوپ میداد….میگفت ایییییییی جاااااااااااااااان خانم ناااااااااز من عشق من منم میگفتم علی ازین به بعد کیرت مال منههههه عشقممممممممممم تو مال منی…. پایان وجودم مال تو…. اینم میگفت جوووونم عشق من…گفت عشقم آبم داره میاد…کیرشو در اورد سریع ریخت روی سینم با فشار…. چقدر داغ بود….بی حال شد…. سینمو مالیدم اب ریخته بود روش سر و لیز شده بود آآه….گفتمو منم بیحال شدم.بوسیدیم همو در گوشم گفت منو تو تا آخر عمر مال همیم ناززززم.منم خنده ی ملوسی کردمو گفتم شک نکن.بعد خودمونو تمیزکردیم شورت و سوتین پوشیدم اونم شلوارک پوشید بعد خوابیدیم سرمو گذاشتم رو سینش و بغلش کردم گفتم هوا خیلی خوبه نه؟؟ خندید و گفت آره خیلی…خیلی… ساعت 1.15 شب بود نمیدونم کی خوابمون برد. اینم از خاطره ی شب عقدم. نوشته‌ shiva♥a

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *