من خونه مجردی کوچیکی داشتمخب پول زیادی نداشتم مث رفیقام؛اما خب زندگیمو میکردم سامان(رفیقم) گفت بیا بدبخت تو رو هم امشب میبریم پارتی،زیاد اهل پارتی اینا نبودمنمیدونم چی شد ک قبول کردم ؛ تعریف از خود نباشه،من تقریبا هیکلی،کلی ریش،پرمو،کاملا جذاب و مردونه،خلاصه دوش گرفتم،پیرهن مردونه سفید پوشیدم،عطروادکلن..رفتیم و رسیدیمسرصدا بود،یکی مست بود،اون یکی لب میگرفتمن رفتم گوشه ای و نوشیدنیم دستم بودچشممخورد ب اون دختر،پرنسس.. وااای ..چ میکنهخیلی زیبا میرقصیدقشنگ معلوم بود زیادی مست کردهلباسش خیلی باز بود،رفتم سمتش،کتمو انداختم دورشوگفتم فرار کنیم؟ تو چشای هم دیگه خیره شدیمکمی ازم دور شددستش شیشه مشروب گرفتو رفت سمت در،منم دنبالش کردم،همینطور ک قدم میزدو مشروب میخورد گفت منتظر چی هستی؟بیافرار کنیم..نگام کرد وخندیدیهو صدا ماشین های پلیس اومدما پشت ماشینی قایم شدیمتمام افراد پارتیو بردنرفتیم سمت ماشینمگفتم سوار شو.. یهو خندید با صدای مستی گفت اینه ماشینت؟(رنوپنج) سوار شدپرسیدم کجا میری؟(در حالی ک مشروب میخورد) راستش امشب جایی واسه موندن ندارمهرجاپیادم کنی ممنون میشمگفتم هه میریم خونه ما…رفتیم طبقه بالا،گفتمخونه خودته راحت باشکتمو بهم داد و گفتپس میتونم دوش بگیرم؟ابرومو بالا انداختم گفتمالبته…،نشستم تلوزیونو روشن کردمبعد چند دقیقه صدام زد اقای ریش سیاهرفتم جلو دستشویی،درو گرفته بود جوری ک بدنش پیدا نشهگفتم علیگفتعلیدایی،میشه ی لباس بهم بدی اصلا با اونا راحت نیستمخندیدم و داشتم نگاش میکردمموهاش خیس بودارایشش پاک شده بود،اون شونش ک پیدا بود ی تتو روش بودخیره شده بودم بهش…رفتم سمت کمدم ی پیرهن مردونه ابی رنگ بهش دادمباز رفتم نشستم رو کاناپهضربان قلبم تند میزدانگار قلبم از گلوم میخواست بیاد بیرونچشام خمار شده بود…انگار حشری شده بودماز اتاق امد بیرون،پیرهنه واسش خیلی بزرگ بودنیشخندی زدم +بهت میاد مرسی-بیا بشین اسم پرنسس چیه؟+ سحر+بعد نزدیکم شد گفت اهنروبایی؟چرا؟+نمیدونم چرا همش دلم میخواد بچسبم بهت-نزدیکم شدولب خیلی آرومی داد آروم،از هم جدا شدیم… یهو پاشد(سر گیجه داشت)گفت من باید برمنگاهی ب خودش انداخت،لباسمرفت سمت اتاق طوری ک همش ب درودیوار میخورد..این بار من نزدیکش شدمدستامو دور کمرش حلقه کردم، اون سرش پایین بودچونشو گرفتم سرشو بالا گرفت چشای خمارش دیدمو بوسه ای ب لباش زدمازم جدا شد گفت من از اونا نیستم باور کننمیخوام….نذاشتم ادامه بده لباشو بوسیدماون هم دستاش دور گردنم حلقه شد تو همون حالت افتادیم رو تختمن قشنگ روش بودم،دکمه های پیرهنو باز کردمسینه هاشو چنگ مینداختماحساس کردم زیادی مسته یا این ک خوابش میاد حال عجیبی داشتاما همکاری میکرد لب میداد گردنمو میبوسیددیگه طاقت نداشتم کاری نکنمپاهاشو باز کردم کیرمو گذاشتم رو کسش،یکم فشار دادم،چشاش بسته بود و اخم کرد فهمیدم درد داره..باز فشار دادم ملافه رو چنگ انداخت..بار سوم تا ته کردم توش فقط جیغ میکشید ،چون مست بود نمیدونست درد از کجاست فقط حس میکرد درد دارهیکم آرومش کردمنوازشش کردمگریه میکردعقب جلو کردم،خیلی خونریزی داشتمن خودم ترسیدمداشتم تلنبه میزدم،چشاش باز شد..لبخندی زدامیر آشتی؟-نزدیک گوشش شدم بوسه ای ب گردنش زدم بلندش کردم،طوری ک دوتاپاش حلقه شده بوددور کمرم و کیرم قشنگ داخلش بود..از بالای کمرش تا پایین نوازش میکردمبوسه ب بازوهاش،حتی ب انگشتاش ب دستاشباز خوابیدم روش هربار که میکردم داخلش نا خواستهکمرش بلند میشد..ارضا شدم شل شدم روشبعد پنج دقیقه از روش پاشدماون خواب بودتا صبح بیدار موندم عذاب وجدان داشتم چون پردشو زدمو اون مست بودهمش میگفت امیر،صبح رفتم بقلش دست کشیدم ب موهاش.. دیدم محکم بقلم کردم گفت امیر ..آییسرم داره میترکه امیر دیگه قهر نباشگفتم سحریواش بلند شددورو ورشو نگاه کردزیر شکمشو گرفت اخخخ ..درد .. درد دارم نگاهی ب خودش انداخت لختمباز نگاه کرد..خون…. با ملافه خودشو پوشند …وقتی منو کنار خودش دید انگار دیوونه شدگفتم ببین تو دیشب مست بودی گفتی جایی واسه موندن نداریمنم مجبور شدم…گمشو عوضی لباسام کو؟سحر گوش کن،خفه شو …همش مشت میزد بهممن چیکار کردم…نه..امکان ندارهجیغ میکشید میگفت میکشمتخیلی عصبی بود با یه حرکت بغلش کردمدستو پا میزدولم کن عوضی ولم کن لعنتیبردمش زیر آب یخملافرو ازش گرفتم دستاشو گذاشت روی سینش ..یکم ب خودش اومدرفتم حوله برداشتم پیچیدم دورش…موهاشو خشک کردم،لباس سفید مردونه تنش کردم،لپشو بوسیدمگفت چرا؟؟؟چرا باهام همچین کاری کردی؟اینبار چونشو بوسیدم و گفتماگه بگم با نگاه اول عاشقت شدم چی؟باور میکنی؟؟؟دوست دارم،نمیدونم کی هستی چیکاره ایاون شب اونجا چیکار میکردینمیخوام چیزی بدونم فقط میدونم با نگاه اول عاشقت شدم.. هرکاری بگی میکنم فقط… با من باشنوشته یاس
0 views
Date: January 12, 2020