ميخوام از يكي از بهترين دوست دخترهام براتون بگم ، اسمش نيلوفر بود و آخر هر چي كه فكر و شو كني . ديوانه سكس و آخر شهوت با اندامي فوق العاده زيبا و متناسب و البته جذاب كه هر مردي را مجذوب و ديوانه ميكرد . ( قدي بلند 185 با سينه هايي بزرگ و سفت و باسني خوش فرم و بدني خوش استيل و تركيب ) خيلي وقتها بخش ميگفتم خدا موقع آفريدن تو كاملا بيكار بوده و تو پایان اندام و چهرت كار كرده .ما با هم همه جوره رفيق بوديم و خيلي هم سكس داشتيم. يكروز بعداز بيرون رفتن و سكس با هم به نيلوفر پيشنهاد كردم بريم شمال هم تفريح كنيم و حال . اونم قبول كرد ولي به شرطي كه صبح زود بريم و تا غروب برگرديم چون ميگفت پدرش ادم گيري و مادر و خواهراش رابطمونو ميدونستن . فكر كنم در اون موقع 30 سال داشتم اونم 28 سالش بود .قرارمون شد جمعه ساعت 6 صبح نزديك خونشون ، من رفتم دنبالش و بعد از سوار كردنش با سرعت زياد به سمت شمال رفتيم . يادم به خاطر پليس از جاده فيروزكوه رفتيم قائمشهر و بعدش بابل و بابلسر و در آخر مقصد خيابون دوازدهم دريا كنار . توي راه خيلي عطش كير داشت شايد چند روزي بود نكه نكرده بودمش و همش ميگفت تندتر برو بايد زود برگرديم . تقريبا ساعت 309 صبح رسيديم و هنوز دو دقيقه نشده بود كه رسيديم بغلم كرد و شروع كرد به لب و ماليدن .من هم كه يك اذربايجاني سريع بردمش اتاقهاي بالا و شروع كردم به برنامه و بعد از شايد 40 دقيقه و اتمام كار هر دو مون لخت روي تخت دراز كشيديم . وقتي بلند شدم ديدم ساعت نزديك ظهر بود و به اتفاق رفتيم بابلسر رستوران ميزبان بعد از صرف نهار و تجديد قواي جسمي و تغذيه دوباره برگشتيم ويلا و كاري كردم كخ تا عمر دارم نه من فراموش ميكنم و نه اون . شايد بگم نزديك به يك ساعت و نيم رو كار بوديم و دقيقا متوجه ارضا شدنش شدم . توي اين مدت 3 بار ارضا شد و مثل يك گربه وحشي پایان كمرم و از پشت چنگ انداخته بود .سكس به ارامي شروع شد و در ادامه با خوردن نيلوفر همراه بود و هر چه ميگذشت ميديم كه ديوانه تر ميشه و در 40 دقيقه پاياني به قصد كشت تلمبه ميزدم و اون با داد و فرياد و عدم تعادل روحي در سكس و حشري بودن كه بعضي اوقات ميخنديد من را به سكس طولاني تر مصمم ميكردد .اون روز از هر جايي كه بگي ( دهان لاي سينه لاي پا كون كس ) به دشمن متجاوز حمله ميكردم و انصافا عالي فاز ميداد و همراهي ميكرد .خودش ميگفت تا حالا اينطوري سكس نداشتم و بعد از اين موضوع تقريبا 3 سال با هم بوديم كه بعدش فكر كنم ازدواج كرد .ما با هم مسافرتهاي زيادي رفتيم و خاطرات شيريني را با هم داشتيم ، البته بگم به نظرم همه چي سكس نيست خيلي جدابيتهاي ديگه در دوستي وجود داره كه با سكس كامل ميشه .موفق و سربلند باشيد . نوشته ساسان
0 views
Date: November 25, 2018